. . .

متروکه دلنوشته سردرگمی| فاطمه مقاره کاربر انجمن رمانیک

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
دل نوشته: سردرگمی
نویسنده: فاطمه مقاره(فاطمه زهرا کریمی)
ژانر: غمگین، عاشقانه
مقدمه:
چشم‌هایم روزی بر دنیا باز شد
که فهمیدم دیگر نیست
نیست حتی جای خالی‌اش در قلبم
نبودنش در دنیایم حک شد؛
ولی من ماندم و خیالش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #21
حرفی نمی‌زنم و تنها به او خیره می‌شوم!
آیا این برگشت تمام شدن دردهایم است؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #22
آری دردهایم به پایان رسید، دوباره لیلیِ مجنونم شدم!
مجنون دور سرم می‌گردد، دستی روی سرم می‌کشد، غم‌هایم را فراموش می‌کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #23
دیگر اشک‌هایم روی صورتم روانه نمی‌شود.
پا به خیابان می‌گذاریم.
یاد روزهایی میفتم که نبود!
چشم‌هایم دوباره رنگ غم می‌گیرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #24
نکند برود و باز نیاید؟
او متوجه غم چشم‌هایم می‌شود و مانند همیشه می گوید:
- چرا غم داره چشم‌هات؟ یه دنیا حرف داره نگات!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #25
سری به معنای چیز مهمی نیست تکان می‌دهم.
قیافه‌اش را عوض می‌کند، معنی آن برای من مجهول است.
- چی ‌شده؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #26
- جانم نگرانی که باز تو را بگذارم و بروم؟
معشوق من همیشه این‌گونه ذهن مرا می‌خواند.
- آره!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #27
چهره‌اش رنگ غم می‌گیرد!
می‌دانم که دیگر نمی‌رود، آن‌موقع ‌هم به خاطر کسانی رفته بود
که پشت من و زندگی‌ام بد گفته بودند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #28
با خودم تصمیم می‌گیرم دیگر در گذشته زندگی نکنم!
آینده مهم‌تر است یا گذشته‌ی تلخ؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #29
پاسخ مشخص است؛ آینده!
آینده‌ای که می‌تواند برای من خوش،
یا شاید هم ناخوش باشد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #30
من آینده‌ای برای خود می‌سازم، که برای کودکانم تعریف کنم من که بودم و که هستم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین