وقتی از دلنوشته صحبت میشه از اسمش معلومه . این دل ، نوشته .
مثل یه دستور اشپزی میمونه گاهی اوقات : یک فنجان حرف دل ، دو پیمانه توجه به مغز ، یک پیمانه منطق ، دو قاشق غذا خوری احساسات
گاهی اوقات فکر میکنم چی میشد اگر کنترل ذهن انسان دست خودش باشه . یه روز داشتم درباره مشکلات ذهنیم و عادات مزخرفم حرف میزدم که بهم گفتن کنترل انسان دست خودشه ! درست هم میگفت ... . اما عادات و علایق انسان دست خودش نیست ، چیزیه که در طول زمان و اتفاقات مختلف ( شکست یا بروز احساسات ، بالا یا پایین رفتن اعتماد به نفس و... ) شکل گرفته .
هرکسی خوب میدونه کجای زندگیشو بد سلیقه بوده . این حرفو بار ها و بار ها با کلمات مختلف فقط به یک نفر گفتم : ( زندگی مثل بازیه شطرنجه . به این دلیل از شطرنج خوشم میاد چون میتونم مثل زندگی واقعی خودم باشم و خودم بجنگم . حرکت احمقانه قابل جبران نیست مگر اینکه حرکت خاصی بزنی که دلیل عقب افتادنت رو جبران کنه . زندگی جایی برای خطا نداره . یک حرکت احمقانه میتونه تو رو به کشتن بده . اشتباه بقیه باعث برد تو و یا اشتباه بقیه باعث به هم ریختن برنامه های تو میشه . )
زندگی هر شخص پر از رد پاهایی هستش که باعث میشه بی اهمیت ازش رد بشید یا اینکه اون رد پا رو دور از اب های ساحل قلبتون نگه دارید . اینکه یه سری انسان ها با اینکه میدونن کار درست چیه ولی باز کاری که دلشون میگه و میدونن اشتباهه رو انجام میدن جای بحث داره . اینکه خوشگذرونی و لذت رو دوس داره ادم درسته ولی چرا با این میدونن تهش فلاکت و بدبختیه باز انجامش میدن ؟ یاد حرف مادرم افتادم که میگفت : ایا تو کاری که میدونی اشتباهه رو انجام میدی ؟ من توی جوابش میگفتم : اره . اون فکر میکرد که من دارم سر لج بهش این جواب رو میدم ولی در صورتی که خوده واقعیت بود ( در این باره بهتون توضیح بدم که حدود 50 درصد ادمای روی کره زمین هیچ صدایی توی ذهنشون نیست . پس راحتن و واقعا نمیدونن اینده چی میشه و چی میخواد رخ بده و فقط حرکتت میکنن ) . اونی که زیاد فکر میکنه و ذهن تحلیلگری داره میشینه به همه سختی های کار فکر میکنه . میدونه کار اشتباهه ولی انجامش میده چون داخل اون یک کوپن شانس 5% میبینه و به این امید داره چون توی ذهنش با خودش میشه من 1% احتمال داشت داخل ایران به دنیا بیام و این اتفاق افتاد ، این که دیگه 5 برابر اون شانسه . (اکثرا این رو ذهن های احساسی درک میکنن )
ذهن انسان رو خیلی میشه توسعه داد ولی در صورتی که احساسات رو با توسعه ترکیب نکنیم ( ولی احساسات مثل مواد مخدر میمونه . لذت خیلی خوبی میده داخل موقعیت های خاص ، ولی در مرور زمان میتونه تو رو به سمت کشتن و بدبختی ببره . )
فکت: هیچ وقت سعی نکن با خودت صحبت کنی ، چون یا خودتو به کشتن میدی یا بقیه رو ! mr.shoker#