نام اثر: جینسینگ سیاه_Black ginseng
نویسنده: Hadis_E
ناظر: @~مَهوا ~
مقدمه: منطقه ای ممنوعه بود که عهد کرده بودم بعد از تو میزبان کسی نباشد،احساسم را به زنجیر کشیدم، مهر خاموشی بر لبانم زدم،پرده ای سیاه بر روی چشمانم کشیدم تا پنهان کنم رویاهایی را که بعد از تو هیچ امیدی به تحقق یافتنش نداشتم،هر روزی که گذشت تنها غبار هایی که بر جسم و روحم نشسته بود بیشتر شد، زندگی را همانطور که میگذشت پذیرفته بودم،درست زمانی که احساس یاس و نا امیدی تمام وجودم را فرا گرفته بود، آمد...چشمانش شاه کلیدی بود که توانست تمام قفل های قلبم را باز کند،اشتباه نکن، تورا از یاد نبردم،بلکه من.. تورا درون او دیدم...
نویسنده: Hadis_E
ناظر: @~مَهوا ~
مقدمه: منطقه ای ممنوعه بود که عهد کرده بودم بعد از تو میزبان کسی نباشد،احساسم را به زنجیر کشیدم، مهر خاموشی بر لبانم زدم،پرده ای سیاه بر روی چشمانم کشیدم تا پنهان کنم رویاهایی را که بعد از تو هیچ امیدی به تحقق یافتنش نداشتم،هر روزی که گذشت تنها غبار هایی که بر جسم و روحم نشسته بود بیشتر شد، زندگی را همانطور که میگذشت پذیرفته بودم،درست زمانی که احساس یاس و نا امیدی تمام وجودم را فرا گرفته بود، آمد...چشمانش شاه کلیدی بود که توانست تمام قفل های قلبم را باز کند،اشتباه نکن، تورا از یاد نبردم،بلکه من.. تورا درون او دیدم...
آخرین ویرایش توسط مدیر: