. . .

متروکه داستان کوتاه آفاق کبود | Arsi

تالار داستان / داستان کوتاه
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
"بسم الله الرحمن الرحیم"
نام داستان: آفاق کبود
نام نویسنده: Arsi
ژانر: اجتماعی، تراژدی

ویراستار: @Nafas.h
خلاصه:
نبوغی که در نیمه‌ای تاریک به دست خاموشی سپرده شد، دوباره شعله می‌کشد.
دستانی کوچک در تنی نفرین خوانده شده که برای نجات، قلم سرنوشت را می‌رقصانند. اشک هایی که سایه می‌شوند بر خطوط روی کاغذ بی روح؛ و همین مرواریدهای خیس‌اند که جان می‌بخشند به این جهان تیره و تار.
ای قمر خسته، نیمه تابان خود را نمایان کن که همه‌ی ماجرا تنها سیاهی شوم نیست...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 20 users

Nstrn_jz

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
27
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-27
آخرین بازدید
موضوعات
334
نوشته‌ها
979
پسندها
2,517
امتیازها
333
سن
20
محل سکونت
بلندای پرتگاه آرزوهای محال...^^

  • #12
نوک انگشت ظریفش را بر روی لبه میز سرد می‌کشد و آهسته قدم بر‌می‌دارد. خاک کهنه را کنار می‌زند و هم‌زمان دسته‌ای از موهایش را پشت گوش می‌فرستد.
بوی غبار خاطرات قدیمی در فضای اتاق جولان می‌داد؛ نور آفتاب درخشان راه خود را از پشت پنجره به درون اتاق پیدا کرده و شلاق‌وار می‌تابید.
کف دست کوچکش را روی جعبه‌ی چوبی می‌کشد، در لابه لای فرورفتگی‌ها و نقش و نگار ریز طرح سنتی جعبه، گرد و غبار به چشم می‌خورد. چشمانش را برای چند لحظه می‌بندد و وجودش را از آرامش پر کرده و در جعبه را باز می‌کند؛ مداد طراحی، کاغذ، قلم مو، آب رنگ و... .
با نیمچه لبخندی به هدیه‌های کودکی خود نگاهی می‌اندازد، آن زمان نه ولی حالا شاید می‌دانست از این هدایای قدیمی چگونه استفاده کند. هاله اشکش را با پشت دست کنار می‌زند، شاید این راه ذره‌ای از افسوس‌های خاک خورده گوشه قلبش را تسکین می‌داد.
 
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 7 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین