. . .

در دست اقدام ترجمه داستان کوتاه انگلیسی - کیک سیب - An Apple Pie

تالار مترجم شو

Mohammad MZ

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مؤسس | مدیرکل
بلاگر
تیم تبلیغات
کپیست
تدوینگر
نام هنری
رمانیکی
انتشاریافته‌ها
2
شناسه کاربر
1
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
آخرین بازدید
موضوعات
47
نوشته‌ها
687
راه‌حل‌ها
46
پسندها
9,296
امتیازها
398
سن
26
محل سکونت
بالای ابرها
وب سایت
romanik.ir

  • #1
با سلام و احترام​

موارد درخواستی:
  • یافتن تصویر مناسب برای عنوان داستان
  • ترجمه کلمات پُررنگ به صورت جداگانه​
  • ترجمه روان کل متن​
    • نکات املایی و نگارشی رعایت شود.​


The tree was full of red apples. The farmer was riding his brown horse. He stopped under the tree. He reached out and picked an apple off a branch. He bit into the raw apple. He enjoyed the apple. His horse turned its head to look at him. The farmer picked another apple off the tree. He gave it to the horse. The horse ate the raw apple. The horse enjoyed the apple. The farmer put a dozen apples into a bag. He rode the horse back home. He put the horse in the barn. He walked into his house. The cat rubbed up against his leg. He gave the cat a bowl of warm milk. He sat down on the sofa. He opened a book to read. His wife came home. She cooked the raw apples. She made an apple pie. They ate bread and hot soup for dinner. They enjoyed the bread and soup. They had hot apple pie for dessert. They both enjoyed the apple pie.​


فایل صوتی متن انگلیسی
Audio Image

پخش‌کننده موسیقی

بارگیری

0:00 0:00
 
آخرین ویرایش:

توت فرنگی

رمانیکی خلاق
رمانیکی
نام هنری
ملینامدیا
شناسه کاربر
5298
تاریخ ثبت‌نام
2023-06-01
آخرین بازدید
موضوعات
10
نوشته‌ها
131
پسندها
601
امتیازها
153
محل سکونت
سرزمین توت فرنگیش

  • #2

درخت پر از سیب قرمز بود. کشاورز سوار بر اسب قهوه‌ای خودش بود، زیر درخت ایستاد، دستش را دراز کرد و یک سیب از شاخه‌ای برداشت. سیب را گاز زد او از سیب لذت برد، اسبش سرش را برگرداند تا به او نگاه کند. کشاورز سیب دیگری را از درخت برداشت؛ آن را به اسب داد اسب سیب را خورد، اسب از سیب لذت برد. کشاورز دو بسته سیب را در یک کیسه گذاشت، او سوار بر اسب به خانه برگشت. اسب را در انبار گذاشت و وارد خانه‌اش شد. گربه خودش را به پایش مالید او یک کاسه شیر گرم به گربه داد و روی مبل نشست. کتابی را برای خواندن باز کرد. همسرش به خانه آمد، سیب‌های خام را پخت. پای سیب درست کرد. شام نان و سوپ داغ خوردند، از نان و سوپ لذت بردند. برای دسر پای سیب داغ داشتند. هر دو از آن لذت بردند.
دست دراز کردن←reached out
انتخاب کردن←picked
خاموش←off
مالیده شده←rubbed up
نشست، بشینید←sat down
 

Spiritous

مدیر ترجمه
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
طراح
ادیتور
مترجم
نام هنری
شعله زرد
آزمایشی
طراح
مدیر
ترجمه
شناسه کاربر
3608
تاریخ ثبت‌نام
2022-12-10
آخرین بازدید
موضوعات
20
نوشته‌ها
277
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,845
امتیازها
193
محل سکونت
کوی قدرت

  • #3
برای منکه تاییده شمام تایید میکنید؟ @Mohammad MZ
 

Mohammad MZ

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مؤسس | مدیرکل
بلاگر
تیم تبلیغات
کپیست
تدوینگر
نام هنری
رمانیکی
انتشاریافته‌ها
2
شناسه کاربر
1
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-25
آخرین بازدید
موضوعات
47
نوشته‌ها
687
راه‌حل‌ها
46
پسندها
9,296
امتیازها
398
سن
26
محل سکونت
بالای ابرها
وب سایت
romanik.ir

  • #4

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین