. . .

مذهبی داستان چهارمرغ حضرت ابراهیم (ع)

تالار داستان‌های پیامبران و امامان

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,452
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #1
روزی حضرت ابراهیم خلیل الله از کنار دریایی می‌گذشت. مرداری را دید که مقداری از آن داخل آب و مقداری در خشکی قرار داشت و پرندگان و حیوانات دریا و خشکی از دو سو آن را طعمه خود قرار داده‌اند و حتی گاهی بر سر آن با یکدیگر دعوا می‌کردند. دیدن این منظره، حضرت ابراهیم(ع) را به فکر کیفیت زنده شدن مردگان پس از مرگ انداخت.
او فکر می‌کرد:
اگر نظیر این حادثه برای جسد انسانی رخ دهد و بدن او جزء بدن جانداران دیگر شود، مسأله رستاخیز که باید با همین بدن جسمانی صورت گیرد، چگونه خواهد شد؟!

در آیه ۲۶۰ سوره مبارکه بقره آمده است: (به خاطر بیاور! هنگامی را که ابراهیم (ع) گفت: خدایا به من نشان ده، چگونه مردگان را زنده می‌کنی)

خداوند فرمود: آیا ایمان نیاورده‌ای؟

او در جواب عرض کرد: آری، ایمان آورده‌ام ولی می‌خواهم قلبم آرامش یابد.

خداوند به حضرت ابراهیم(ع) فرمود: حال که چنین است چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را پس از ذبح کردن، قطعه قطعه کن و در هم بیامیز! سپس بر هر کوهی قسمتی از آن را قرار بده! بعد آنها را بخوان! به سرعت به سوی تو می‌آیند و بدان خداوند توانا و حکیم است.

ابراهیم(ع) این کار را کرد، و آنها را صدا زد، در این هنگام اجزای پراکنده هر یک از مرغان، جدا و جمع شده و به هم آمیختند و زندگی را از سر گرفتند
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین