نام داستان: سِحر بیگانه
نویسنده: سوما غفاری
ژانر: فانتزی
خلاصه: بیگانهها همیشه بیگانه میمانند! این رسمی بود که اکثریت به آن باور داشتند، و فرقی نداشت چه تعداد آن را انکار میکردند! زیرا چه خواسته، چه ناخواسته، بالأخره تاریکی از بین رفت و پلیدی را در ملا عام قرار داد. همه چیز در مورد بیگانهای به ظاهر آشنا آشکار شد. آنگاه که قبیلهی نارسیا از خواب غفلت بیرون آمده و متوجه خطر سایه افکنده بر زندگیشان شدند، گمشدهای یافت شد و درهای قصر را گشود. پس از سالها، آغوش ایکاروس برای بغل کردن خواهرش باز شد و حال وقت از بین بردن آن بیگانه بود!
*این داستان برای مسابقهی فانتزی نویسی است*
نویسنده: سوما غفاری
ژانر: فانتزی
خلاصه: بیگانهها همیشه بیگانه میمانند! این رسمی بود که اکثریت به آن باور داشتند، و فرقی نداشت چه تعداد آن را انکار میکردند! زیرا چه خواسته، چه ناخواسته، بالأخره تاریکی از بین رفت و پلیدی را در ملا عام قرار داد. همه چیز در مورد بیگانهای به ظاهر آشنا آشکار شد. آنگاه که قبیلهی نارسیا از خواب غفلت بیرون آمده و متوجه خطر سایه افکنده بر زندگیشان شدند، گمشدهای یافت شد و درهای قصر را گشود. پس از سالها، آغوش ایکاروس برای بغل کردن خواهرش باز شد و حال وقت از بین بردن آن بیگانه بود!
*این داستان برای مسابقهی فانتزی نویسی است*
آخرین ویرایش: