. . .

تمام شده ترجمه ی داستان کوتاه THE FOSSIL HUNTERS (کاشفان فسیل) | مترجم Maedeh

تالار تایپ داستان و دلنوشته‌های در حال ترجمه
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #1

THE FOSSIL HUNTERS

کاشفان فسیل


نویسنده: ناشناس
مترجم: @Maedeh


زبان مبدا: انگلیسی
زبان مقصد: فارسی
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #2
Tim and Dean were great fossil hunters.

تام و دین کاشفین بزرگ فسیل بودند.



They were the very best at finding dinosaur bones.

آنها در یافتن استخوان دایناسورها جزو بهترین ها بودند.



Although Tim and Dean were quite similar, they were outright enemies.

اگرچه مهارت هردو آنها تقریبا در یک سطح بود، اما آشکارا با هم دشمنی می کردند.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #3
The two men got into vicious arguments all the time.

آنها دایما با هم دیگر بحثهای خصمانه می کردند.



They couldn’t coexist peacefully because their egos were too large.

آنها نمی توانستند به شکلی مسالمت آمیز در کنار هم کار کنند زیرا منیّت آنها بسیار زیاد بود.



Tim thought he was the best fossil hunter, while Dean was sure that he was much better than Tim.

تیم فکر میکرد که بهترین کاشف فسیل است و دین نیز یقین داشت که از تیم خیلی بهتر است.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #4
One day, Tim was searching for fossils on the periphery of the city when he discovered a huge bone.

یک روز در حالی که تیم حوالی شهر در حستجوی فسیل بود استخوان عظیم الجثه ای پیدا کرد.



He had never seen anything like it!

او تا آن موقع چیزی نظیر آن را ندیده بود.



He took his shovel and carefully excavated the dirt around it.

او بیل خود را برداشت و با دقت شروع به حفر کردن خاکهای اطراف استخوان کرد.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #5
As he dug, he uncovered more jagged bones.

همانطور که زمین را حفر می کرد استخوانهای دندانه دار بیشتری پدیدار شدند.



He realized that he had found an entire dinosaur skeleton!

او متوجه شد که اسکلت کامل یک دایناسور را یافته است.



Tim couldn’t conceive a plan to remove the huge skeleton all by himself.

تیم هرچه فکر کرد راهی برای بیرون آوردن آن اسکلت عظیم الجثه به ذهنش نرسید.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #6
Such an endeavor would be to arduous.

چنین کاری بسیار شاق و دشوار بود.



He needed help.

او به کمک نیاز داشت.



He tried to think of people who would be capable of helping him remove the skeleton without breaking it.

او سعی کرد به کسانی فکر کند که بتوانند به او کمک کنند تا بدون شکستن اسکلت آنرا بیرون بیاورند.



The only person Tim could think of was Dean, his enemy.

تنها کسی که به فکرش رسید دشمنش، دین بود.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #7
Tim ran into the city to find Dean.

تام با عجله برای پیدا کردن او به شهر رفت.



Tim found him and said, “ Dean, I’ve found the skeletal remains of a huge terrestrial animal.

او دین را پیدا کرد و به او گفت “دین، بقایای اسکلت حیوانی غول پیکر را پیدا کرده ام.



But I can’t get the skeleton out by myself.

اما به تنهایی نمیتوانم آن را بیرون بیاورم.



Will you please help me?”

آیا به من کمک می کنی؟
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #8
Dean thought that Tim’s claim might be dubious.

دین با خودش فکر کرد که ادعای تیم مشکوک است.



He replied, “ If you’re serious about the skeleton, I’ll help.”

او پاسخ داد: ” اگر در مورد اسکلت جدی می گویی به تو کمک خواهم کرد.”



Tim excitedly showed Dean the skeleton’s locale.

تیم با هیجان محل اسکلت را به دین نشان داد.



They worked together to carefully remove each bone.

آنها با هم شروع به کار کردند و با دقت تک تک استخوانها را بیرون آوردند.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #9
And to keep the bones together, they tied them with elastic strips.

و برای نگه داشتن استخوانها به هم آنها را با یک نوار پلاستیکی نازک بهم گره زدند.



When they were finished, they had attained a perfect skeleton.

آنها پس از اتمام کار به یک اسکلت کامل دست یافته بودند.



They used plaster to make a mold of the dinosaur’s skull.

آنها برای ساخت قالب جمجمه دایناسور از گچ استفاده کردند.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Maedeh

مدیر مخبر
پرسنل مدیریت
مدیر
خبرنگار
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Maiy
مدیر
مخبر
شناسه کاربر
91
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-14
آخرین بازدید
موضوعات
442
نوشته‌ها
3,256
راه‌حل‌ها
2
پسندها
6,355
امتیازها
463
محل سکونت
خسته آباد✨️

  • #10
They engraved their initials into it and gave it to the curator of a local museum.

آنها حروف اول نامشان را داخل آن حک کردند و آن را به متصدی موزه محلی دادند.



Tim and Dean found out that they could work very well together.

تیم و دن متوجه شدند که می توانند بخوبی با هم کار کنند.



They decided to end their feud and become friends.

آنها تصمیم گرفتند به دشمنی خود پایان داده و با هم دوست باشند.



By combining their talents, the men became even greater than they were before.

آنها با ترکیب استعدادهایشان بیشتر از قبل معروف شدند.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین