. . .

بحث و گفتگو تاپیک جامع دیالوگ های ماندگار | فیلم و سریال

تالار سینما و تئاتر

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #241
تام: راث و برادران رزاتو در حال فرارن. آیا اینا ارزششو دارن؟ آیا ما به اندازه کافی قوی هستیم؟ ارزششو داره؟ تو برنده شدی. می‌خوای همه رو از میدون به در کنی؟

مایکل: من احساس نمی‌کنم که باید همه رو از میدون به در کنم، تام. فقط دشمنانم رو. همین.
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #242
تام: فرانکی. تو همیشه به سیاست و تاریخ علاقه‌مند بودی. یادمه قدیما، سال 1933، درباره هیتلر صحبت می‌کردی.

فرانکی: هنوز هم خیلی مطالعه می‌کنم. چیزای خوبی تو اون کتابا پیدا کردم.

تام: تو دور و بر قدیمیا، کسانی که تشکیلات خانواده‌هایی رو به سبک لژیون‌های روم باستان ساختن، حضور داشتی. با رژیم‌ها، سردمداران و سربازان… و برات فایده هم داشت.

فرانک: آره. فایده داشت. می‌دونی؟‌ اونا روزای خوب قدیم بودن. ما مثل امپراطوری روم بودیم. خانواده کورلئونه مثل امپراطوری روم بود.

تام: آره. یه زمانی اینطوری بود… فرانکی… وقتی یه نفشه علیه امپراطور لو می‌رفت، به توطئه‌گرا همیشه یه شانس داده می‌شد تا خانواده‌شون ثروتشون رو حفظ کنن. درسته؟

فرانک: آره. ولی فقط ثروتمندا. آدمای کوچیک نابود می‌شدن و همه دارایی‌هاشون به امپراطوری‌ها می‌رسید. مگر این که می‌رفتن خونه و خودشون رو می‌کشتن. اون‌وقت هیچ اتفاقی نمی‌افتاد و از خانواده‌هاشون هم محافظت می‌شد.

تام: زنگ تفریح خوبی بود. قرار خوبیه.

فرانک: آره. اونا می‌رفتن خونه. و تو وان آب داغ می‌نشستند. رگ‌هاشون رو می‌زدند و خونریزی می‌کردند تا بمیرن. و بعضی وقت‌ها یه جشن کوچیک هم قبل از این کار برگزار می‌کردند.

تام: نگران هیچ چیز نباش، فرانکی پنج فرشته.

فرانک: ممنونم، تام! ممنونم.
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #243
تسیو: امروز صبح سی‌هزار نفر ثبت‌نام کردند.

سانی: یه گروه احمق.

مایکل: چرا احمق؟

کانی: بهتره درباره جنگ حرف نزنیم.

سانی:‌ تو با کارلو صحبت کن! باشه؟… فقط احمق‌ها جونشونو به خاطر خارجی‌ها به خطر می‌ندازن.

مایکل: این که حرف پدره.

سانی: ‌راست میگی. حرف پدره.

مایکل: اونا جونشونو به خاطر کشورشون به خطر می‌ندازن.

سانی: این کشور، هم‌خون تو نیست. یادت باشه.

مایکل: من اینطوری حس نمی‌کنم.

سانی: من اینطوری حس نمی‌کنم! اگه اینطوری حس نمی‌کنی، دانشگاه رو ول کن و وارد ارتش شو!

مایکل: این کار رو کردم! تو نیروی دریایی ثبت‌نام کردم.
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #244
تام: تو متوجه نیستی. پدر برای تو نقشه‌هایی داره. بارها او و من درباره آینده تو صحبت کردیم.

مایکل: با پدر درباره آینده من حرف زدین؟… آینده من!

تام: مایکی. او آرزوهای بزرگی برای تو داره.

مایکل: من نقشه‌های خودم رو برای آینده‌ام دارم.
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #245
کی: حالا که آدم محترمی شدی، از همیشه خطرناک‌تری! در واقع تو رو وقتی یه مافیایی عادی بودی، ترجیح می‌دادم.
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #246
مایکل: زمونه عوض شده. این‌طور نیست؟ پدرم از بنیادها متنفر بود. دوست داشت خودش کمک کنه. نفر به نفر. ولی ما فرق می‌کنیم.

بی‌. جی. هریسون: ما هیچ فرقی با شرکت‌های بزرگ دیگه نداریم. ما با کمی پول، مقدار زیادی پول رو کنترل می‌کنیم. مالیات‌ها رو به حداقل می‌رسونیم. بدون کنترل دولت.
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #247
مایکل: دوستی و پول، مثل آب و روغنه.
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #248
هریسون: خانواده کورلئونه آماده است تا با 500 میلیون دلار تو بانک واتیکان حساب باز کنه. زمانی که آقای کورلئونه کنترل بخش اعظم ایموبیلیاره رو به دست بگیره.

مایکل: ایموبیلیاره می‌تونه یه پدیده جدید باشه. یه شرکت بزرگ اروپایی. خانواده‌های کمی چنین کمپانی‌هایی در اختیار دارن.

اسقف اعظم: به نظر می‌رسه در دنیای امروز، قدرت پرداخت بدهی قوی‌تر از قدرت بخششه. 600 میلیون دلار.

مایکل: قدرت بخشش رو دست بالا نگیر.
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #249
وینسنت: دوست دارم جوئی زازا رو برای یه سواری بیارم تو این هلیکوپتر و بندازمش پایین!

مایکل: جوئی زازا هیچی نیست. اون یه زورگوی کوچیکه. بلوف می‌زنه و تهدید می‌کنه. اون هیچی نیست. از یه مایل دورتر می‌تونی ببینیش که داره میاد.

وینسنت: باید بکشیمش. قبل از این که…

مایکل: نه!… هرگز از دشمنانت متنفر نباش. تو قضاوتت تأثیر می‌ذاره.
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,219
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #250
وینسنت: من می‌گم تلافی کنیم و کلک زازا رو بکنیم.

مایکل: هرگز نذار کسی بدونه چی فکر می‌کنی. بهتره یه پیام برای زازا بفرستیم. من به کاری که کرد، احترام می‌ذارم. نیروی تازه، قدیمیا رو سرنگون می‌کنه. این طبیعیه.

وینسنت: چطور می‌تونی با یه همچین آدمی کار کنی؟

مایکل: اول و مهم‌تر از همه این که من یه تاجرم. من درگیری‌های بعدی رو نمی‌خوام.

وینسنت: بهش بگو می‌تونه یا زنده بمونه یا بمیره.

مایکل: وینسنت، خفه میشی؟!
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
175

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین