ویتو: تو درباره انتقام حرف میزنی. آیا انتقام، پسر تو رو بهت برمیگردونه؟ یا پسر منو به من؟ من از انتقام خون پسرم گذشتم. ولی براش دلایل شخصی دارم. کوچکترین پسرم مجبور شد تا این کشور رو به خاطر ماجرای سولاتزو ترک کنه… و من باید ترتیب بازگشتشو در نهایت امنیت، در حالی بدم که تمام این اتهامات دروغین پاک شده. ولی من یه آدم خرافاتی هستم. اگه یه حادثه ناخوشایند براش اتفاق بیفته، اگه توسط یه مأمور پلیس مورد اصابت قرار بگیره یا اگه خودش رو تو سلول زندانش حلقآویز کنه یا اگه مورد اصابت یه رعد و برق قرار بگیره، من بعضی از افراد داخل این اتاق رو مقصر میدونم. و اون وقته که نمیبخشم. اما به غیر از اون، بذارید قسم بخورم. به روح نوههام قسم میخورم که اون کسی نیستم که صلحی که امروز در اینجا ایجاد شد رو میشکنم.