. . .

بحث و گفتگو این هم شد رمان...؟

تالار پاتوق نویسندگان

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,312
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,199
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #31
چرا هیچ وقت این رماناتون توی محرم و ماه رمضون نمیوفته؟ احیانا نویسنده های گرامی مسلمون نیستین =/
اینم شد رمان =/؟
 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,312
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,199
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #32
همیشه یه رقیب سر سخت توی رمان هست
اینم شد رمان =/؟
 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,312
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,199
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #33
دختر داستان با یه گردان پسر و دختر میرن شمال =_= اونوقت ما تا سر کوچه بی مامان بابامون نمی ریم =|
اینم شد رمان =/؟
 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,312
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,199
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #34
همیشه وقتی میرن ویلا شمال همه زوجن جز دختر و پسر شخصیت اصلی واسه همین مجبورررررر میشن یه جا بخوابن =_= اصلا هم توی اون خونه جای دیگه ای برای خواب نیست باید پیش هم بخوابن صبحم که پا میشن دست این تو حلق اونه =_= اسلامم هیچ

اینم شد رمان =/؟
 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,312
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,199
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #35
همیشه پسره و دختره همدیگه رو پشت چراغ قرمز میبینن و کل کل میکنن آخرم پسره استاد دانشگاه دختره از آب در میاد و الباقیه کلیشه =|
اینم شد رمان =/؟
 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,312
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,199
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #36
همیشه دختره سر صب پامیشه با موهای افشون میگه کی حوصله داره از پله ها بره پایین بعد از پله های ویلای دوبلکس سر میخوره غافل از اینکه شخصیت اصلی پسر هم خیلیییییی اتفاقی پایین پله ها منتظرشه =_=
اینم شد رمان=/؟
 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,312
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,199
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #37
همیشه دختر داستان وقتی صبح میخواد بره دانشگاه پر انرژی به همه سلام و صبح به خیر میگه همه هم جوابشو میدن =|
فقط منم که صبا مثل قاتلا به بقیه نگاه می کنم =_=
اینم شد رمان =/؟
 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,312
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,199
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #38
وقتی همه چی آرومه و شخصیتا میخوان که اعتراف کنن یهو یکی شون تصادف میکنه و میره کما
اون یکی هم خبرشو میشنوه شوک میشه اونم میره کما =|
اینم شد رمان =/؟
 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,312
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,199
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #39
همیشه دختره از پسره که ناراحت میشه ور میداره تنهایی میره شمال
اینم شد رمان =/؟
 

*dream_writer*

رفیق رمانیکی
نویسنده
شناسه کاربر
22
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
35
نوشته‌ها
1,031
راه‌حل‌ها
27
پسندها
8,989
امتیازها
411

  • #40
دختره به پسره میگه تو دیوونه ای
پسره میگه آره دیوونه توئم 😐
چرا عاشقانه هاتون اینقدر آبکیه؟
اینم شد رمان؟
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین