. . .

آموزش آموزش نوشتن رمان

تالار مطالب آموزش نویسندگی

marzii75

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4262
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-16
آخرین بازدید
موضوعات
17
نوشته‌ها
50
پسندها
56
امتیازها
53

  • #21
زاویه دید در رمان‌نویسی

داستان را چه کسی تعریف می‌کند؟

این ساده‌ترین تعریف از زاویه دید است.

صدای گویندۀ داستان یعنی زاویه دید. زاویه دید به خواننده نشان می‌دهد که چه کسی و از چه زاویه‌ای داستان را برای او تعریف می‌کند.

با عوض شدن راوی خیلی از اتفاقات داستان تغییر خواهد کرد پس انتخاب زاویه دید بسیار مهم است.

در کل سه راوی داریم:

من یا راوی اول‌شخص
تو یا راوی دوم‌شخص
او یا راوی سوم شخص
همین‌جا لازم است بگوییم که شما می‌توانید در داستان از چند زاویه دید استفاده کنید؛ مثلاً می‌توانید چند «من» یا اول‌شخص داشته باشید و به همین ترتیب می‌توانید چند «او» یا سوم شخص در داستان بگنجانید.

دانای کل، زاویه دیدی است که در داستان‌های قدیمی‌تر بسیار رواج داشت.

دانای کل در حکم یک نقال است که به‌جای همه حرف می‌زند و هر شخصیت را عمیقاً می‌کاود.

این راوی با دستی کاملاً باز به همه جای داستان و به همۀ احساسات شخصیت‌ها دسترسی دارد و می‌تواند به‌جای همۀ آن‌ها حرف بزند و بیندیشد. امروز هم راوی دانای کل داریم اما نه به‌اندازۀ قبل.

زاویه دید دانای کل را می‌شود به‌صورت تلفیقی با دیگر زاویه دیدها استفاده کرد. به‌عنوان‌مثال در زاویه دید «او» ممکن است نشود در همۀ صحنه‌ها وارد شد یا همۀ احساسات دور و نزدیک را تشریح کرد. اینجا دانای کل به کمک می‌آید و تصویری کلی از داستان را ارائه می‌دهد.

زاویه دید «او» راحت‌ترین شیوۀ تعریف کردن داستان است. وقتی محور اصلی انجمن رمان نویسی رمانیک نفر باشد معمولاً از این زاویه دید استفاده می‌شود. خصوصاً برای نویسنده‌های نوپا توصیه می‌شود که از این زاویه دید استفاده کنند.

همان‌طور که گفتیم می‌توانید از چند «او» یا سوم شخص چندگانه استفاده کنید.

اگر تعریف داستان را به کسی از خودِ داستان بسپاریم از زاویه دید «من» استفاده کرده‌ایم.

البته این زاویه دید محدودیت‌هایی دارد؛ مثلاً برای بیان احساساتش نمی‌تواند با صداقت تمام به ذهن خوانده نفوذ کند. چون شخصیت خودش دارد همه‌چیز را تعریف می‌کند، ممکن است خواننده به او اعتماد نکند. بازهم اینجاست که چندگانگی در زاویه دید به کمک نویسنده می‌آید. نویسنده می‌تواند از طریق زاویه دیدی متفاوت، از احساسات شخصیت موردنظر حرف بزند.

مثلاً شما می‌توانید در هر فصل از رمان از یک «من» جدید استفاده کنید؛ یعنی هر فصل را با یکی از شخصیت‌های رمان آغاز کنید و بلندگو را به دست شخصیت‌های مختلف رمان بدهید.

این اتفاقی است که در رمان ملت عشق نوشتۀ الیف شافاک افتاده است. نویسنده در بسیاری از فصل‌ها، زاویه دید را تغییر می‌دهد و بلندگوی داستان‌گویی را به دست یکی از شخصیت‌ها می‌دهد تا او توصیف کند و احساسات رمان را شرح دهد.

اگر فیلم راشومون را دیده باشید متوجه می‌شوید که تغییر زاویه دید چه کاربردی دارد.

هرکسی از منظر خودش به موضوعی که وجود دارد نگاه می‌کند. ممکن است این نگاه درست یا غلط باشد. چیزی که وجود دارد این است که نویسنده باید انعطاف لازم را داشته باشد و این‌قدر فضا را خوب ایجاد کند تا خواننده بتواند از زوایای مختلف، اتفاقی واحد را ببیند.

نوشتن رمان با زاویه دید «تو» واقعاً مشکل است و عموماً از این زاویه دید برای نوشتن داستان‌های کوتاه استفاده می‌شود.

بسیار پیش‌آمده است که رمان نویسان از یک زاویه دید استفاده کرده باشند و وقتی رمان پیش می‌رود متوجه شوند که آنچه می‌خواهند بگویند با این زاویه دید جواب نمی‌دهد. پس به تغییر زاویه دید دست می‌زنند. این کاری است که شاید لازم باشد شما هم انجامش دهید.
 

marzii75

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4262
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-16
آخرین بازدید
موضوعات
17
نوشته‌ها
50
پسندها
56
امتیازها
53

  • #22
نقش گفت‌وگو در رمان‌نویسی

یکی از مشکل‌ترین و سرنوشت‌سازترین بخش‌های رمان، گفت‌وگوهای آن است.

گفت‌وگو نوعی نمایش داستان است. نمایشی زبانی برای بیان آنچه در داستان وجود دارد و خواننده باید از آن مطلع شود.

توجه کنید که گفتگو برای پر کردن فضای داستان نیست.

شما با هر گفت‌وگو، داستان را یک‌قدم به‌پیش می‌برید، شخصیت‌پردازی می‌کنید، توصیف می‌کنید و صحنه‌ای را در ذهن مخاطب می‌چینید.

پس در حالت کلی گفت‌وگو سه کار اصلی انجام می‌دهد:

با گفت‌وگو می‌توانید مضمون داستان را بیان کنید. این روشی غیرمستقیم است که اگر خوب اجرا شود می‌تواند برای همیشه مضمون داستان را در ذهن خواننده ماندگار کند.

گفت‌وگو سرعت داستان را کند می‌کند. می‌توانید از این موضوع استفاده کنید و وقتی ضرب‌آهنگ رمان خیلی زیاد شد با اضافه کردن گفت‌وگو به آن سرعت را متعادل‌تر کنید.

البته فراموش نکنید که گفت‌وگو قرار است طرح را جلو ببرد پس در صورت ضرورت آن را اضافه کنید.

روایت «می‌گوید» و گفت‌وگو «نشان می‌دهد».

بهتر است گفت‌وگوهای رمان:

توصیه‌هایی برای نوشتن گفت‌وگوهای خوب
۱ کوتاه باشند.
۲ از طنز در آن‌ها استفاده‌ شده باشد.
۳ جواب‌های پیش‌بینی‌ناپذیر در آن‌ها وجود داشته باشد.
۴ ترتیب زمانی در آن‌ها رعایت شود.
۵ برای تنظیم سرعت رمان از آن‌ها استفاده شود.
۶ بازی شخصیت‌ها در آن به‌خوبی دیده شود.
۷ مضمون داستان را برسانند.
۸ واقعاً مهم باشند. طوری که با حذف کردن آن‌ها چیزی از رمان کم شود.
۹ از قید و صفت تا حد امکان در آن‌ها استفاده نشود.
۱۰ از اسم شخصیت‌ها مدام در آن‌ها استفاده نشود.
۱۱ تکراری نباشند و به چیزی که قبلاً گفته‌شده اشاره نکنند.
۱۲ خشک و بی‌روح نباشند.
۱۳ تلفیقی از احساس و منطق را در خود داشته باشند.
۱۴ برای به رخ کشیدن چیزی نوشته نشوند و متمرکز بر پیشبرد داستان باشند.
۱۵ هدفی را دنبال کنند.
۱۶ کنجکاوی‌برانگیز باشند و احساسات مخاطب را درگیر کنند.
 

marzii75

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4262
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-16
آخرین بازدید
موضوعات
17
نوشته‌ها
50
پسندها
56
امتیازها
53

  • #23
مرحلۀ سوم: بعد از نوشتن رمان



یکی از مهم‌ترین مراحل نوشتن رمان، مرحلۀ پس از نگارش است.

نمی‌توانید انتظار داشته باشید یک رمان خوب بنویسید بدون اینکه آن را بازنویسی و ویرایش کنید.

این موضوع در مورد نوشتن هر متنی صادق است خصوصاً برای نوشتن متن‌هایی مثل رمان که کاملاً خلاقانه هستند و نیاز است صحنه‌ها و حوادث در لحظه شکل بگیرند. به همین دلیل بعد از نوشتن متن، شما باید برگردید و آن را ویرایش کنید.
اما ویرایش کردن قواعدی دارد که هر چه بهتر رعایت شوند، خروجی ارزشمندتری می‌سازند.

در اینجا به مهم‌ترین قواعد بازنویسی اشاره می‌کنیم:



فاصله گرفتن و بعد ویرایش کردن

بهتر است با فاصله به سراغ متنی که نوشته‌اید بروید. این کار باعث می‌شود از نظر احساسی با متن فاصله برقرار کنید و بدون تعلق‌خاطر خاصی آن را بنویسید.

درواقع هیجانات شما فروکش می‌کند و با عقل سرد می‌توانید متنی بهتر را بیافرینید.



متن را یکسره بازخوانی کنید

بدون اینکه به ویرایش متن بپردازید، یک‌بار از اول تا آخر متن را بخوانید. این کار کمک می‌کند تا اشتباهات موجود در آن را ببینید و یک دید کلی در مورد کیفیت رمان به دست بیاورید.

در این موقع هیچ نوع ویرایشی انجام ندهید. اجازه دهید تا ذهنتان با بخش‌های مختلف رمان پشت سر هم مواجه شود و ارزیابی دقیق‌تری در مورد سرعت رمان، نحوۀ شکل‌گیری صحنه‌ها و شخصیت‌پردازی داشته باشد.



متن را با صدای بلند بخوانید

خواندن با صدای بلند باعث می‌شود سرعت نوشتن متن، احساساتی که در آن وجود دارد، کیفیت ارتباطی که مخاطب با متن برقرار می‌کند و میزان تأثیری را که بر خواننده می‌گذارد بهتر درک کنید.



برای ویرایش کردن از تصحیح املایی و نگارشی شروع نکنید

ممکن است در بازنویسی، صحنه‌هایی را حذف یا اضافه کنید و یا در حالت کلی، تغییراتی اساسی در رمان ایجاد کنید. شروع با تصحیح املایی و نگارشی باعث دوباره‌کاری می‌شود و فقط وقت شما را می‌گیرد بدون اینکه ارزشی به متن اضافه کرده باشد.



برای ویرایش کردن، محیطی آرام با تمرکز کافی ایجاد کنید

ویرایش کردن به‌اندازۀ نوشتن متن مهم است. شاید از آن‌هم مهم‌تر. پس به‌هیچ‌عنوان این مرحله را دست‌کم نگیرید. ویرایشی که درست انجام شود می‌تواند متنی ساده را به یک شاهکار تبدیل کند.



هر بار فقط یک عنصر را ویرایش کنید

یک‌بار به سراغ شخصیت داستان بروید، یک‌بار به سراغ اصلاح صحنه‌ها. یک‌بار زاویه دید را چک کنید.

این کار باعث می‌شود چیزی را از قلم نیندازید ضمن اینکه با تمرکز بیشتر، ویرایش بهتری برای هر قسمت انجام خواهید داد.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین