. . .

آموزش آموزش قدم به قدم نویسندگی

تالار مطالب آموزش نویسندگی

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #1
مبحث حقیقت مانندی
تعریف حقیقت مانندی
اولین بار اصطلاح حقیقت مانندی در کتاب هنر شاعری به وسیله ارسطو به کار برده شد.
حقیقت مانندی کیفیتی است که در ساختار داستان،شخصیت‌ها و عملکرد آنها دیده می شود تا ساختاری قابل قبول و واقعیت پذیر را برای مخاطب به نمایش بگذارد.
عینی نمایی،واقعیت نمایی،پندار واقعیت،راستی نمایی،واقع نمایی و احتمال صحت و حقیقت،معادل‌های دیگری برای حقیقت مانندی است.
حقیقت مانندی باید در بطن حوادث داستان باشد،نه بیرون از آن و باید عام باشد.
ارسطو معتقد بود که (آنچه قابل بازگویی است عین حقیقت نیست،بلکه امکان وقوع آن وجود دارد.)
همه داستان‌ها با توجه به موضوع و ژانر خود باید حقیقت مانندی داشته باشند.
مثال
تصور کنید که یک جوان پولدار و ثروتمند با ماشین آخرین سیستم خود وارد ده می‌شود و عاشق دختر کد خدای ده حتی با هم ازدواج می‌کنند و خوشبخت می‌شوند این غیر قابل باور و به دور از واقعیت است.
 
آخرین ویرایش:

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #2
مبحث پلات یا پیرنگ
پلات یا همان پیرنگ یعنی نوشتن صحنه به صحنه‌ی داستان بدون جزئیات زیاد.
پلات به نویسنده کمک می‌کند اگر مدتی دست به نوشتن رمان نزد روند داستان یادش نره.
پلات یا پیرنگ باید بر اساس رابطه علت و معلولی نوشته بشه.
 
آخرین ویرایش:

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #3
اسم:
فامیل:
بچه ی چندم:
چند ساله:
تحصیلات:
بافت خانوادگی و فرهنگ
پدر و مادر
تاهل یا تجرد
علاقمندیها
مواردی که بدش میاد
استعدادها
خلقیات که خیلی مهمه
تیکهای عصبی یا عادات ظاهری
و...
اینها رو به طور سر فصل مینویسید و از روی این تمام حرکات و گفتارهاش رو شکل میدید تا شخصیتتون یک دست دربیاد

۳۴ ساله سامی سرمدی
فوق لیسانس فیزیک کاربردی ولی برخلاف تحصیلاتش به دستور پدر کارخانه اش که یک کارخانه ی نساجی است اداره میکند.
اعتقادات: مسلمان ولی فقط واجبات را انجام میدهد
فرهنگ: خانواده ای در سطح معمولی که به تحصیلات اهمیت میدهند. پدرش به خاطر بدهی های برادرش هنوز کلی طلبکار دارد و برای همین وضع مالی خیلی خوبی ندارند.
مجرد و دارای یک خواهر ۲۶ ساله که همیشه با هم کل کل دارند ولی عاشق همند.
در مقابل جنس مخالف کلا ستیزه جوست چون یکبار ضربه خورده.
ماکارونی و قرمه سبزی را دوست دارد ولی از دلمه ک کلم پلو متنفر است
از دروغ بدش می آید و صداقتش بارها باعث به دردسر افتادنش‌شده.
خلقیات: با گذشت، عصبی، کینه ای، مهربان، عمل گرا، رازدار نیست، سریع تصمیم میگیرد و پای تصمیمش می ماند حتی اگر اشتباه باشد، کمی لجوج ولی میشود با منطق و در زمان آرامشش مجابش کرد. زود قضاوت نمیکند. خودسر.
یک شکستگی کنار ابرویش دارد که به خاطر زمین خوردن در بچگی بوده.
تکه کلام ندارد ولی وقتی عمیقا فکر میکند دستش را لای موهایش میکشد.
چشم و ابرو مشکی و چهره ای معمولی و خوش تیپ.
از زنهایی که مستقلند خوشش می آید ولی از زنی که حرف مرد را نخواند خوشش نمی آید
و...

#شخصیت
 
آخرین ویرایش:

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #4
به نام خداوند قلم
مبحث امروز در مورد شخصیت پردازیست . شخصیت پردازی یکی از ارکان بسیار مهم در داستان نویسیست
شخصیت چه در رمان و چه در داستان کوتاه و چه در نمایشنامه جایگاه بسزایی دارد .
در قدم اول فراموش نکنید که شخصیت با تیپ متفاوت است .
تیپ سازی به مراتب ساده تر از شخصیت پردازیست . تیپ به انسانی میگویند که دارای خصوصیات اخلاقی از یک اجتماع است مثلا 👇
یک فرد نظامی رو در نظر بگیرید تمام نظامی ها به چه شهره هستند ؟
دیسیبلین ، استبداد ، خشک بودن ، احساساتی نبودن ، قانونمند بودن و ....
در بعضی از رمانها میخوانیم که مثلا پدر دختر یک شخص نظامی بوده که خانه اش را مثل یک پادگان اداره میکرده ، انعطاف ندارد ، مستبد است و ......
خوب این خصوصیات تعریف شده ی اکثر نظامیهاست و این یک تیپ است نه شخصیت. ولی اگر همین شخص نظامی تنها در مقابل دخترش منعطف باشد ، اهل موسیقی باشد ، گاهی نقاشی کند ، تنها با همسرش مهربان باشد این خصوصیات میشود خصوصیات فردی نه خصوصیات اخلاقی یک اجتماع از نظامیها و این شخص نظامی با این خصوصیات میشود شخصیت ، نه تیپ
برای شخصیت پردازی باید چند نکته را به یاد داشته باشیم
1.شخصیت باید ثابت قدم باشد ، کنش ها و واکنشهایش بر پایه ی شخصیتش باشد ، قابل باور و در تمام طول داستان بر پایه ی شخصیتش تغییر نکند مگر با دلیل .
2. شخصیت باید برای هر کاری که انجام میدهد دلیل و انگیزه داشته باشد برای هر تغییر باید دلیل داشته باشد
3. شخصیت باید حقیقی و قابل باور باشد . نباید مطلقا سفید یا سیاه باشید
فراموش نکنید که تمام افراد حقیقی که در زندگی واقعی هم با آنها برخورد میکنیم دارای یک سری خصوصیات مثبت و منفی هستند
اگر شخصیتی که پرداخت میکنید سفید مطلق و یا سیاه مطلق باشد از حقیقت مانندی به دور و اصولا قابل باور نخواهد بود .
برای شخصیت پردازی سه راه دارید
1. شرح شخصیت به طور واضح . چه از زاویه دید شخص اول و چه دانای کل . میتوانید به طور کامل خصوصیات و اخلاق را شرح و بسط دهید
شوهر آهو خانم دارای چنین شخصیت پردازیی است که شخصیتهایش را به طور کامل شرح و تفسیر کرده ولی این شیوه در همه جا جوابگو نیست زیرا نویسنده باید بتواند دلیل تغییرات و دلیل اعمال را بگوید که اینطور داستان به قصه گویی شبیه میشود
2. شخصیت پردازی از طریق اعمال با تفسیر یا بی تفسیر . این نوع شخصیت پردازی بیشتر در نمایشنامه به کار میرود که شخصیت را با اعمال و گفتار وی میشناسیم و گاها در رمان هم به چنین شخصیت پردازی ای برمیخوریم .
3. ارائه ی درون شخصیت بی تعبیرو تفسیر . تمام افکار شخصیت نسبت به وقایع گفته میشود و در طول داستان این شخصیت برای خواننده ها شناخته میشود از روی افکارش و تعابیرش نسبت به اتفاقات . در این روش خواننده به طور غیر مستقیم شخصیت را میشناسد . رمان شاهزاده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری اینطور شخصیت پردازی شده .
شخصیت ها چند گونه هستند
1. شخصیت های ایستا
شخصیتهای ایستا در اول و وسط و آخر داستان هیچگونه تغییری نمیکنند . با تمام اتفاقاتی که پشت سر میگذارند ولی آخر داستان همان شخصیت اول داستان رادارند
مانند خورشید شاه در سمک عیار
2. شخصیت پویا : شخصیتی که در طول داستان در اثر وقایع یا حتی یک گفتار تغییر جهان بینی ، رفتار میدهد
این شخصیت پویاست زیر هر لحظه دچار تغییر و تحول میشود .
شاهکارهی ادبی اکثرا شخصیت های پویا دارند شخصیتی که بر مبنای اتفاقاتی که برای او می افتد تغییر میکند

در داستان کوتاه شخصیت پویا کمتر میبینیم به دلیل کوتاه بودن داستان مجالی برای تغییرات آنچنانی و مشهود در شخصیت نیست .

برای شخصیت پردازی از دو وجه کمک میگیریم
1. خصوصیاتی که پیش از داستان در فرد وجود داشته ( طبق تربیت و فرهنگ و تحصیل و.... )
2. خصوصیاتی که در طی داستان در اثر اتفاقات و حوادث نشان داده میشود چه این شخص ایستا باشد چه پویا .
و به یاد داشته باشید که تمام شخصیتها از روی چهره ، گفتار و کردار نشان داده میشوند و حتی گاها نام اشخاص وجهی از شخصیت آنها رو نشان میدهد
در شخصیت پردازی دقت کنید که حتی قهرمان داستانان را تماما سفید نیافرینید زیرا وجود چنین شخصی که مانند شخصیت پرنس قصه هاست وجود خارجی ندارد
و ضد قهرمانتان ( فردی که بر علیه قهرمان عمل میکند ) را تماما سیاه نیافرینید زیرا باز هم داروغه ی شهر ناکینگهام در همان قصه ی رابین هود است و چنین شخصیتی از حقیقت به دور است

نکات اساسی برای شخصیت بازگو شد
امیدوارم این تعاریف در شخصیت پردازی شما مفید و موثر باشد
موفق باشید
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #5
🍁بخش اول
بررسی تیپ و شخصیت در داستان نویسی

انواع شخصیت :

1- تیپ : آدم هایی که خلق و خو و رفتار و کردارشان قابل پیش بینی است مثل قصاب، بسیجی، حاجی‌بازاری و ...

2- شخصیت : کسانی که خصلت های تیپیک ندارند. آدم هایی که خیلی قابل پیش بینی و تشخیص نیستند. ما در داستان از تیپ بسیار زیاد استفاده می کنیم چون مجال ساختن یک شخصیت وجود ندارد و راحت تر است.

الف-كاراكتر(شخصيت)

ب-تيپ(نمونه)

مثال زير تفاوت اساسي بين تيپ و كاراكتر را روشن مي سازد.

مثال---> كشتي گير

يك: ورزشكار در حين يك مسابقه حساس كشتي، هنگاميكه مشاهده مي‌كند دست حريفش آسيب ديده است، در طول مدت مسابقه از گرفتن دست وي، امتناع مي ورزد و سرانجام علي رغم برتري كامل به نحوي كشتي مي گيرد كه حريف برنده شود.

دو: يك كشتي گير در مسابقه كشتي حريفش را ضربه فني مي كند.

مثال ---->بقال

يك: بقالي هر روز با مشاهده پيرزني كه به فروشگاهش مي آيد موارد درخواستي پير زن فقير را بدون آن كه وي بفهمد، بيشتر و ارزانتر به او ميدهد.

دو: بقالي هر روز موارد درخواستي پيرزن فقيري را به او مي فروشد.

؟*چه تفاوتي بين دو كشتي گير و دو بقال وجود دارد؟

نویسندگان عزيز، شناخت و درك صحيح مثالهاي ذکر شده از اهميت به خصوصی برخوردار است. شما اكنون وارد مرحله‌اي از دوره آموزش نویسندگیي مي شويد كه بدان"مرحله شخصيت پردازي" مي گويند.

شخصيت پردازي يعني:
انتخاب و خلق شخصيت يا شخصيت هايي كه بر حسب ضرورتهاي رويداد بايد ساده يا مركب باشند. اگر به مثالهاي ياد شده دقت كنيد متوجه خواهید شد كه در مثال كشتي گير، نمونه اول با كشتي گيري مواجه هستيد كه از لحاظ روي ، يك بعدي نيست.

بلكه داراي چند بعد است. به همين ترتيب، نمونه نقالي كه به پيرزن فقير كمك مي كند.

اما در مورد ديگر شاهد كشتي گير و بقالي هستيد كه نمونه‌ اي از دهها كشتي گير و بقالي مي‌باشند كه بسياري از ‌آنها را پيرامون خود ديده ايد.

نمونه اول، شخصيتي مركب يا پيچيده و نمونه دوم شخصيتي ساده و غير پيچيده دارد.

در شخصيت پردازي به نمونه اول:

* كاراكتر و به نمونه دوم تيپ مي‌گويند.

تيپ نمونه اي از انواع شخصيت هايي است كه با حرفه و روحيه اي مشترك به صورت فراگير در جامعه وجود دارند. اما شخصيت يا كاراكتر به علت ويژگيهاي روحي، فراگير نبوده و از ميان انبوهی بايد آن را گلچين كرد.

؟*چگونه مي توان يك كاراكتر خلق كرد؟

برخي قواعد و روشهاي تجربه شده وجود دارند كه مي تواند دستمايه اي به منظور خلق"كاراكتر" قرار گيرند.

مثال---> پيرمرد
يك: پيرمردي، نالان و دردمند، عصازنان(به روال هر روز) به پارك مي رود.

دو: پيرمردي در حاليكه دچار پوكي استخوان و داراي آسم مختصري است ، هر روز با شادماني در پارك مي دود.

در مورد اول با يك تيپ ودر مورد دوم با يك كاراكتر مواجه‌ايد.
درمورد دوم پيرمردي را مي بينيم كه يك وجه او پیری و وجه دومش، اميدواري و نشاط و سرزندگي است.

دو وجه متضاد ياد شده از پيرمرد، كاراكتري به وجود می اورد كه يك بعدي نيست.

به همين ترتيب اگراين وجوه را به سه يا چهار افزايش دهيد با كاراكتري پيچيده تر مواجه مي‌شويد كه فاصله زیادی با تيپ دارد

يكي از اساسي ترين شيوه هاي خلق كاراكتر، مورد ياد شده است كه نياز به تامل دقيقي دارد زيرا بدون دليل نمي توان وجوه متضاد رادر كنار هم قرار داد و از آن كاراكتر پديد آورد.
🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #6
★بخش دوم

*تفاوت میان تیپ و شخصیت

تفاوت « تيپ » و « شخصيت » از انواع مهم ديگر شخصيت كه نگاهي واقعي به جنبه هاي اجتماعي و اخلاقي انسان دارد تقسيم شخصيت به « نمونه ي نوعي» - تيپ – و « نمونه ي فردي» است. « شخصيت نوعي يا تيپ يا شخصيت تيپيك نشان دهنده ي " خصوصيات و اختصاصات گروه يا طبقه اي از مردم است كه او را از ديگران متمايز مي كند." شخصيت نوعي نمونه اي است براي امثال خود. براي آفريدن چنين شخصيتي بايد حقيقت را از چند نمونه ي واقعي و زنده گرفت و با هنرمندي درهم آميخت تا شخصيت نوعي مورد نظر آفريده شود.» « تيپ هم مانند شخصيت، مجموعه اي از صفات انساني است كه ثبات يافته و با همديگر در تعامل تدريجي و مستمرند، اما تيپ برخلاف شخصيت، خصوصيات مشترك گروهي از آدم هاست كه به آن ها نوعي يگانگي و وحدت مي بخشد. مثلاً معلمين آموزش و پرورش همه خصوصياتي مشترك دارند كه آن ها را از كسبه و فروشندگان جدا مي كند. " تيپ" عبارت از ويژگي هاي مشترك افراد يك گروه است كه نوعي شباهت و همبستگي بين آن ها را مي رساند. اما " شخصيت" ويژگي هاي فردي و جداكننده ي افراد است.
ممكن است يك فرمانده ي نظامي با اين كه اغلب ويژگي هاي مشترك نظامي ها را دارد، نوازنده ي موسيقي هم باشد. به علاوه در عين نظم پولاديني كه در زندگي اش دارد بسيار شوخ طبع و شاد هم باشد. " هرچه خصوصيات غيرمعمول و به ظاهر متضاد در رفتار و گفتار و ساختار زندگي يك فرد بيشتر باشد شخصيت او پيچيده تر است.» رضا براهني در كتاب « قصه نويس» در مورد تيپ و نمونه ي فردي مي گويد: « قصه نويس، ممكن است شخصيت خود را به عنوان يك تيپ انتخاب كند و با به عنوان يك فرد، يك تيپ تا حدي قبلاً در اجتماع به صورت آماده وجود دارد . يك مالك، يك دهاتي، يك مدير كل بوروكرات، يك انقلابي و ... ، در اجتماع به صورت تيپ هاي مختلف وجود دارند. ولي انتخاب قصه نويس از اين تيپ ها بستگي به نحوه ي تفكر و ادراك خود قصه نويس دارد.

🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀

تقسیم بندی آدم های داستان از لحاظ تاثیرگذاری

1- شخصیت اصلی : همان عنصر انسانی فکر اولیه است. فقط یک نفر است که قصه با مسئله ی او شروع شده و با مسئله ی او تمام می شود.

2- شخصیت های فرعی : کسانی که هیچ اهمیتی در جهان داستان ندارند. کنش انفرادی دارند و وظیفه شان کمک به شناخت شخصیت اصلی است.

3- سیاه لشکرها : انبوهی از آدم ها که به شکل توده ای در داستان هستند، مثلا دانش آموزان کلاس، کسانی که در صف ایستاده اند، امدادگرها و ... . هرکدام که یک کنش انفرادی انجام دهد می شود شخصیت فرعی. (شخصیت فرعی وظیفه اش کنش (فعل) انفرادی است اما سیاه لشکرها وظیفه شان ایجاد اتمسفر است. )

- وقتی یک تیپ کمی از آن تیپ خود فاصله بگیرد می گوییم شخصیتی که از تیپ خود برمیگردد و یک پله از تیپ بالاتر است. تیپ را می توان از نقش خود خارج کرد ولی خیلی سخت است و مهارت بالایی می خواهد.

راه های پرداخت شخصیت :

1- نام گذاری : با اسم آدم ها می شود آن ها را رنگ زد : کربلایی حسن، گل‌نسا (مثلا یک دختر شهری نباید اسمش گل نسا باشد.) نام گذاری باید در خدمت شخصیت پردازی باشد.

2- پوشش : لباسی که تن آدم هاست با نوع آن ها آدم را معرفی می کنیم. مثل مقنعه و شال و روسری و چادر و ...

3- ابزارهای همراه آدم ها مثل حلقه و عینک و عصا و ... (در داستان های قرن20 اروپا عینک نشانه ی آدم مذهبی است)

(شاه کلیدهای گفتگو با نام اصلیِ: از ویلیام نوول ترجمه عباس اکبری – در اینترنت موجود است)

4- گونه : طرز حرف زدن شخصیت که خیلی خیلی مهم است.

نکات مورد توجه : در داستان های اول، هرچه خلوت تر و تعداد شخصیت کمتر باشد بهتر است.

🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #7
تیپ سازی به مراتب ساده تر از شخصیت پردازیست . تیپ به انسانی میگویند که دارای خصوصیات اخلاقی از یک اجتماع است مثلا 👇
یک فرد نظامی رو در نظر بگیرید تمام نظامی ها به چه شهره هستند ؟
دیسیبلین ، استبداد ، خشک بودن ، احساساتی نبودن ، قانونمند بودن و ....
در بعضی از رمانها می‌خوانیم که مثلا پدر دختر یک شخص نظامی بوده که خانه اش را مثل یک پادگان اداره میکرده ، انعطاف ندارد ، مستبد است و ......
خوب این خصوصیات تعریف شده ی اکثر نظامیهاست؛ این یک تیپ است نه شخصیت. ولی اگر همین شخص نظامی تنها در مقابل دخترش منعطف باشد، اهل موسیقی باشد، گاهی نقاشی کند، تنها با همسرش مهربان باشد، این خصوصیات میشود خصوصیات فردی، نه خصوصیات اخلاقی یک اجتماع از نظامیها و این شخص نظامی با این خصوصیات میشود شخصیت، نه تیپ.
برای شخصیت پردازی باید چند نکته را به یاد داشته باشیم
1.شخصیت باید ثابت قدم باشد، کنش‌ها و واکنشهایش بر پایه‌ی شخصیتش باشد، قابل باور و در تمام طول داستان بر پایه‌ی شخصیتش تغییر نکند مگر با دلیل.
2. شخصیت باید برای هر کاری که انجام میدهد دلیل و انگیزه داشته باشد. برای هر تغییر باید دلیل داشته باشد.
3. شخصیت باید حقیقی و قابل باور باشد. نباید مطلقاً سفید یا سیاه باشید.
فراموش نکنید که تمام افراد حقیقی که در زندگی واقعی هم با آنها برخورد می‌کنیم دارای یک سری خصوصیات مثبت و منفی هستند.
اگر شخصیتی که پرداخت می‌کنید سفید مطلق و یا سیاه مطلق باشد از حقیقت مانندی به دور و اصولا قابل باور نخواهد بود .
برای شخصیت پردازی سه راه دارید
1. شرح شخصیت به طور واضح . چه از زاویه‌ی دید شخص اول و چه دانای کل. میتوانید به طور کامل خصوصیات و اخلاق را شرح و بسط دهید
شوهر آهو خانم دارای چنین شخصیت پردازیی است که شخصیتهایش را به طور کامل شرح و تفسیر کرده، ولی این شیوه در همه جا جوابگو نیست، زیرا نویسنده باید بتواند دلیل تغییرات و دلیل اعمال را بگوید که اینطور داستان به قصه گویی شبیه میشود.
2. شخصیت پردازی از طریق اعمال با تفسیر یا بی تفسیر. این نوع شخصیت پردازی بیشتر در نمایشنامه به کار میرود که شخصیت را با اعمال و گفتار وی می‌شناسیم و گاها در رمان هم به چنین شخصیت پردازی ای برمیخوریم ..
3. ارائه‌ی درون شخصیت بی تعبیرو تفسیر . تمام افکار شخصیت نسبت به وقایع گفته میشود و در طول داستان این شخصیت برای خواننده ها شناخته میشود، از روی افکارش و تعابیرش نسبت به اتفاقات . در این روش خواننده به طور غیر مستقیم شخصیت را میشناسد . رمان شاهزاده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری اینطور شخصیت پردازی شده .
شخصیت ها چند گونه هستند
1. شخصیت های ایستا:
شخصیتهای ایستا در اول و وسط و آخر داستان هیچگونه تغییری نمیکنند؛ با تمام اتفاقاتی که پشت سر میگذارند ولی آخر داستان همان شخصیت اول داستان رادارند.
مانند خورشید شاه در سمک عیار
2. شخصیت پویا: شخصیتی که در طول داستان در اثر وقایع یا حتی یک گفتار تغییر جهان بینی و رفتار میدهد.
این شخصیت پویاست، زیرا هر لحظه دچار تغییر و تحول میشود.
شاهکارهای ادبی، اکثراً شخصیت های پویا دارند. شخصیتی که بر مبنای اتفاقاتی که برای او می افتد تغییر میکند.

در داستان کوتاه شخصیت پویا کمتر میبینیم، به دلیل کوتاه بودن داستان مجالی برای تغییرات آنچنانی و مشهود در شخصیت نیست .

برای شخصیت پردازی از دو وجه کمک میگیریم
1. خصوصیاتی که پیش از داستان در فرد وجود داشته ( طبق تربیت و فرهنگ و تحصیل و.... )
2. خصوصیاتی که در طی داستان در اثر اتفاقات و حوادث نشان داده میشود،چه این شخص ایستا باشد چه پویا.
و به یاد داشته باشید که تمام شخصیتها از روی چهره، گفتار و کردار نشان داده میشوند و حتی گاهاً نام اشخاص وجهی از شخصیت آنها رو نشان میدهد.
در شخصیت پردازی دقت کنید که حتی قهرمان داستان را تماما سفید نیافرینید زیرا وجود چنین شخصی که مانند شخصیت پرنس قصه هاست وجود خارجی ندارد.
و ضد قهرمانتان ( فردی که بر علیه قهرمان عمل میکند ) را تماما سیاه نیافرینید، زیرا باز هم داروغه ی شهر ناکینگهام در همان قصه ی رابین هود است و چنین شخصیتی از حقیقت به دور است.

نکات اساسی برای شخصیت بازگو شد
امیدوارم این تعاریف در شخصیت پردازی شما مفید و موثر باشد
موفق باشید
#شخصیت
#تیپ
#شخصیت_پردازی
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #8
انواع راوی
دانای کل:
1 ـ دانای کل نامحدود: ...
نویسندگان جوان
انواع راوی دانای کل:



1 ـ دانای کل نامحدود:
این گونه روایت تا حدی دیگر منسوخ شده و کمتر از آن استفاده می گردد. ویژگیهای این نوع روایت به شرح ذیل است.


ـ بر همه چیز آگاه و دانا است.

ـ دانائی بی مکان و زمان .

ـ افعال معمولا مربوط به گذشته است.

ـ مغز و افکار شخصیت ها رسوخ کرده و آنرا نقد می کند.

ـ به توصیف کامل وضعیت می پردازد.

ـ از همه زوایا، حوادث و آدم ها را می بیند.

ـ نسبت به همه چیز دید کلی دارد.

ـ در باره موضوعهای مختلف چیز می داند و روایت می کند.

ـ نمی گذارد خواننده کنار پنجره برود و خود ببیند.

ـ همه چیز را غیر مستقیم بیان می کند.

2 ـ راوی دانای کل خنثی:
معمولا نویسندگانی که بخواهند یک دوره تاریخی را بنویسند از این شیوه استفاده می کنند. این شیوه به نسبت شیوه قبلی هنوز منسوخ نشده است. ویژگی های این شیوه به شرح ذیل است.


ـ مستقیم درگیر نیست، بلکه من دوم راوی روایتگر است.

ـ بااینکه من دوم روایت می کند، اما او هم کلی نگر است.

ـ راوی مرتب به خواننده دور یا نزدیک می شود.

ـ راوی به طور مستقیم با خواننده حرف می زند.

ـ راوی بجای تمام آدم ها حرف می زند.

ـ افکار شخصیت ها را به طور غیر مستقیم بیان می کند.

ـ با اینکه افکار شخصیت ها را غیر مستقیم بیان می کند، اما گوئی افکار خود راوی است.

3 ـ راوی دانای کل چند گانه محدود:
این شیوه دارای ویژیگی های ذیل است:


ـ راوی به کلی ناپدید است.

ـ راوی از ذهن سوم شخص که در گوشه ای پنهان است روایت می کند.

ـ داستان از بخش های مختلفی تشکیل شده است و هر بخشی را ذهن شخصی روایت می کند.

ـ راوی کلی نگر است بدون اینکه حضورش را حس کنیم.

ـ می تواند در عمق ذهن شخصیت ها نفوذ کند.

ـ از زاویه درونی همه چیز را به طور مستقیم بیان می کند.

ـ دنیای درون و برون از طریق ذهنیت اشخاص نشان داده می شود.

ـ قدرت تحرک و مانور روایت زیاد است. (چون از ذهن شخصیت های مختلف بیان می شود.)

4 ـ راوی دانای کل محدود:
این شیوه دارای ویژگی های ذیل است:


ـ فقط از ذهن یک راوی (معمولا یکی از قهرمانان) بازگو می شود.

ـ زاویه متمرکز و در یک نقطه است.

ـ شیوه روایت تا حدی محدود است، چون از دید یک شخصیت بازگو می شود.

ـ بیشتر برای وضعیت درونی آدم ها بکار می رود.

ـ می تواند محیط درونی و اطراف خود را ببیند.

ـ معمولا روایت نمایشی ذهنی و عمیق و جملات پیچیده تر و مغشوش تر است.

5 ـ راوی دانای مطلق:
این شیوه دارای ویژگی های ذیل است:


ـ جایگزینی ضمیر بجای اسم.

ـ حذف تدریجی نویسنده از داستان.

ـ توجه به لایه درونی و ناخودآگاه شخصیت ها.

ـ توجه به کلام روایتی نه رویداد روایتی.

ـ توجه کمتر به شخصیت.

ـ اهمیت بیشتر به تجسم در مقابل توصیف.

ـ نقل قول مستقیم به جای غیر مستقیم.

ـ حالت نمایشنامه بودن، حتی اگر مجبور به کلام غیر مستقیم آزاد باشیم.

ـ در این شیوه صحبت راوی و شخصیت ها چندان تفاوتی ندارد، یعنی راوی در غالب شخصیت ها می رود
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #9
درود بر شما
مبحث امروز در مورد فضاست

فضا به روح حاکم بر داستان میگویند که نویسنده در آن تمام عناصر را به کار میگیرد
فضا قابل دیدن نیست، زیرا عنصری نیست که نوشته شود ، بلکه جوی ست که در آن دیگر عناصر را به بازی میگیرد. فضا قابل دیدن نیست ، بلکه حس شدنی ست .
فضا یا صحنه وابسته به مکان و زمان مشخص است . باید توجه داشته باشید که هر صحنه از داستان ،در چه مکان و زمانی اتفاق می افتد
به طور مثال اصولا جنگل سرد و تاریک بیشتر فضای قتل میطلبد
شبها هول و هراسها بیشتر میشود
یک باغ پر از گل مکانی ست برای عاشقانه گفتن و .....
مثلا میخواهید مردی را تصویر کنید که آهسته قدم میزند
در پارکی در صبح گاه بهاری
عصر در کنار دریای خروشان
در موزه نزدیک به ظهر
در کوچه های فقیر نشین هنگام عصر
در بازار هنگام ظهر
نیمه شب در سالن فرودگاه
شب در باغ خانه ای متروک و قدیمی
و.....
هر کدام از این تصاویر، گویای حالت و حسی ست که در این مرد جریان دارد؛ بنابراین زمان و مکانی که انتخاب میکنید برای انتقال احساسات کاراکتر، یک عامل اساسی است که به آن مکان و زمان ، فضا یا صحنه میگویند

فرض بگیرید داستانتان از یک مدرسه شروع میشود . اصولا تمام مدارس ویژگی های مشترک زیادی دارند . مانند
دفتر مدیر ، حیاط ورزش ، اتاق دبیران و کلاسها و . ...
ولی تمام مدارس وجه تمایزهایی هم دارند مثلا مدرسه ای که دو طبقه است ، اتاق بابای مدرسه در طبقه ی دوم و آزمایشگاه علوم است ، دفتر مدیر از دفتر دبیران بزرگتر است ، به جای حیاط از سالن بزرگ ورزشی برای ورزش کردن استفاده میشود ، وسط حیاط باغچه های کوچک دارد ، کتابخانه کنار درب پشت بام است و ....
این مشخصات مسلما مدرسه ی داستان شما را متمایز میکند
حال برای نشان دادن این تمایزها بهتر است از یک اتفاق ، یا حتی اتفاقات بیشتر استفاده کنید . کم کم فضا را برای خواننده ترسیم کنید، نه به یک باره
بابای مدرسه گوش دختری که سعی داشت از دیوار پشت حیاط بالا برود گرفت و کشان کشان او را به سمت ساختمان برد .
پای دختر به لبه ی یکی از باغچه های کوچک حیاط گرفت و با سر سقوط کرد میان باغچه .
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #10
سعی کنید فضا و صحنه ی حاکم بر روح داستان را ننویسید ، نشان دهید .
بازی با تمام اجزای یک صحنه و ترکیبش با احساساتی که درون کاراکتر داستان وجود دارد، فضا را زیباتر و ملموس تر میکند
انقدر عصبی بود که غیر قابل کنترل پایش را زیر میز شیشه ای میکوبید . دست روی پایش گذاشتم تا متوقفش کنم که با لگدی محکم دست من و میز شیشه ای را، با هم پرت کرد ، صدای شکستن شیشه اتاق را پر کرد و من هراسان خود را پشت تک صندلی گوشه ی هال پنهان کردم . چنگی به میان موهایش زد و آنچنان فریاد زد که صدایش بارها منعکس شد .
بازی کردن با هر عنصر در داستان بر بستر صحنه ای که در آن صحنه ای در جریان است ، فضا را قویتر میکند
هر دیالوگ ، هر حرکت ، هر حس را میتوان با نمایش فضا نشان داد
زدن زیر میز شیشه ای یعنی پرخاشگری
اضطراب و عصبانیت: تکان دادن پا
دست گذاشتن روی پا برای توقفش در این شرایط یعنی صبوری
پنهان شدن پشت تنها صندلی هال نشان دهنده ی ترس است که شما به کمک فضا این را نشان میدهید
منعکس شدن صدا : خالی بودن خانه

هر کدام از عناصر را میتوانید به کار بگیرید تا فضا را نمایش دهید

نهایتا و خلاصه میتوانم بگویم، از تمام احساسات و اتفاقات درون بستر داستان، برای نشان دادن فضا کمک بگیرید.

قلمتان قوی و
موفق باشید
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین