. . .

آموزش آموزش قدم به قدم نویسندگی

تالار مطالب آموزش نویسندگی

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #11
تمام مشاهدات شما از یک صحنه، در فضا سازی تاثیر دارد . بوییدنیها ، شنیدنیها ، دیدنیها ، لمس کردنیها و حتی حس کردنیها خواننده را بیشتر به فضای حاکم بر داستانتان فرو میبرد
یک بقالی را تصور کنید
کلاه مرد بقال کنار در و به رخت آویز کوچک، آویزان بود ، انتهای بقالی یک اتاقک کوچک بود ، پیرزنی تپل، با لچک قرمز که تخمه ی آفتابگردان بو میداد در آن اتاقک ع×ر×ق میریخت و زیر لب آواز یا ورد میخواند ، بقالی ردیف به ردیف برنج و حلب روغن چیده شده بود و بقال پیر باید برای برداشتن یک شیشه مربا از قفسه ای که روی آن شیشه های مربا و حبوبات را چیده بود ، از میان آن حجم برنج و روغن و کیسه های درهم ، میگذشت.
بوی تخمه ی آفتابگردان و سیر ترشی و ترشی هایی که درون دبه بود، فضا را پر کرده بود. صدای پنکه که هوای گرم ظهرگاه تابستان را قابل تحملتر میکرد، همه جا پیچیده بود . دستی بر میز خاک گرفته ی شیشه ای میکشد و سعی میکند خودش اجناسش را حساب کتاب کند و زودتر از این محیط دور شود .

این فضای یک بقالی ست که نوع ساختارش نشان دهنده ی یک بقالی با ویژگیهای خاص خود است . البته بهتر است که این اطلاعات کم کم به خواننده داده شود نه انقدر پشت سر هم ؛ مگر اینکه آن فضا در داستان گذرا باشد ، مگر کاراکترتان چند بار به بقالی میرود ؟ برای همین بهتر ست در صحنه ای که یکبار مینویسید، در همان صحنه ویژگی ها را بگویید .
روی شن داغ پا گذاشتم ، حس گرما از پاهایم به تمام بدنن رسوخ کرد ، رد پاهایم را موج ها میشستند و من انگشتانم میان ماسه های خیس فرو میرفت . نسیم، موهای لختم را به بازی گرفته بود و من از لابلای انگشتانم که رو به آسمان گرفته بودم ، خورشید سرخ را میدیدم که به قعر آب فرو میرود
اینجا علاوه بر قدم زدن کنار ساحل ، رد پا، موجهای خروشان ، شستن رد پاها و غروب خورشید ، وزیدن نسیم و تصویر انگشتان دختر را دیدیم .
اگر صحنه را مستقیم تصویر کنیم به این صحنه پردازی، ایستا میگویند ؛زیرا این صحنه همانجا متوقف میشود . اگر غیر مستقیم بگوییم این صحنه پردازی، پویاست، زیرا در روح داستان جریان دارد و همه جای داستان همراه خواننده میشود
وقتی توصیفتان غیر مستقیم باشد مجبور به پرداختن صفات مجرد و غیر قابل تصویر نیستید
مثلا مینویسید در انتهای کوچه ماشین قشنگی پارک شده بود ،.خواننده معنی قشنگ را میداند ولی نمیداند منظور شما از قشنگ چیست ؟ چه چیز به نظرتون قشنگ میاد. برای همین مجبور میشید توصیف مستقیم کنید . ماشین شاسی بلند و مشکی متالیک ، رو کشهای سفید و شیشه ی دودی و...... این نوع صحنه پردازی داستانتان را خشک میکند
تکیه بر در ماشین نقره ای متالیکش زدم و خیره نگاهش کردم ؛ مرا کنار زد و در را باز کرد. آنچنان هولم داد که ناخوداگاه نیم پله ی جلوی در را بالا رفتم و پرت شدم تو ماشین . اگر تشک نرم نبود با ضربی که افتادم، حتما کمرم میشکست . چنگ زدم روی روکش تمام سفید صندلی و خودمو جاکردم میون صندلی بزرگ . از شیشه ی دودی حرکاتش رو زیر نظر گرفتم .
این یک تصویر سازی غیر مستقیمه از یک ماشین نقره ای شاسی بلند با شیشه های دودی و روکشهای سفید .
با کمی تفکر میتونیم توصیف رو لابلای داستان بگنجانیم
دهن گشادش انقدر کش اومد که انگار از این گوش تا اون گوش رو با چاقو بریدن

تمام وسایلمان مثل تفاله های غمناکی بود که جا به جای خانه پخش شده بود . ساعت قدیمی و کوکی مادر که از جهیزیه ی چهل و شش سال پیشش به یادگار مانده بود، روی چهار و پانزده دقیقه توقف کرده بود .

دنده ی ماشین رنگ و رو رفته اش را جا زد و راه افتاد ، صدای فریادهایم میان صدای چرخها و موتور ، گم میشد

اینها فضاسازی غیر مستقیمه که اصولا هم نوشته را زیباتر میکنه و هم به داستان روح و جلای خاصی میده.
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #12
وی نا، به شدت آزارم می داد . تو نور کم جونی که از زیر در میومد، می تونستم قالیچه ی پاره و نخ نمای پهن شده ی کف اتاقک تاریک رو ببینم . تکیه دادم به دیوار و گذاشتم دیوار سیمانیِ قدیمی، کمرم رو خراش بده. خسته بودم! خسته تر از هر آدمی که تا به حال پا گذاشته به این قفسِ تنگ.

۲ـ شیاطین همه جا هستند؛ حتی در خانه ی چهل و پنج متری ما که مادر در آشپزخانه ی آن نماز می خواند و پدر در حیاطش %%%%% می خورد! حتی در اتاقِ کوچک من که در و دیوارش پر از عکس توست؛ و حتی در دل خواهر کوچکم که ناخن هایش را لاک می زند و از مادرم فحش می شنود و می خندد. خانه کوچکمان شده پناهگاه شیاطین خفته در شب.

۳ـاشک هایی که رو صورتم می ریخت از درموندگی بود. گمش کرده بودم، به همین سادگی! به درخت کاج بزرگی که کنارم بود لگدی زدم و اسمش رو برای بار هزارم فریاد زدم. نبود! از بین درخت های سر به فلک کشیده، نور ماه کمی جنگل رو روشن کرده بود. با صدای زوزه ی گرگ، تنم لرزید و برخلاف میلم با سرعت دویدم سمت کلبه.

تو هر سه مورد ، فضای حاکم بر داستان رو با تشبیهات و توصیفات بیان کردم، نه مستقیم !
و این نکته رو هم در نظر داشته باشین که از توصیفات غیر ضروری به شدت پرهیز کنین، چون خیلی خسته کننده ست.
اصلا نیازی نیست شما بنویسی : از جا بلند شدم، بعد چرخ زدن تو اتاق سفید صورتیم رفتم دستشویی. بعد شستن دست و صورتم مسواک زدم، بعدش رفتم جلو آینه موهامو شونه زدم. بعدش ارایش کردم ، بعد .....
من چنین داستانی رو دو خط بیشتر تحمل نمی کنم

برای تمرینِ فضا سازی ، میتونید مکانی که خیلی دوستش دارید و برای خودتون توصیف کنید و بنویسید.

حس آمیزی :
برای حس آمیزی از تشبیهات استفاده کنید و با کلمات بازی کنید که روح بدین به نوشته تون . متنی که خشک باشه مخاطب رو خسته میکنه و به دل نمیشینه .
حس آمیزی و فضا سازی دو عنصر مهم و جدا نشدنی از نویسندگی هستن . یه نویسنده ی خوب باید جوری از این دو تکنیک استفاده کنه که نه اغراق باشه تو نوشته هاش ، نه بی روح و خشک باشه.

حس آمیزی عبارت است از نسبت دادن صفت و ویژگی یک حس به حس دیگر؛ آمیختن دو یا چند حس از حواس پنج گانه با هم

حواس پنج گانه : بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه .
به طو مثال زمانی که میگیم « نگاهم کرد » از حس امیزی استفاده نکردیم ..
ولی وقتی بگیم « نگاهِ تلخش رو دیدم» تلخ، که یک صفت برای حس چشایی هست رو نسبت دادیم به نگاه که مربوط به حس بینایی میشه .
صداشو شنیدم (️ صدای گرمشو شنیدم)
صورتش رو دیدم (️ صورت شیرینش رو دیدم)

اگر دایره ی لغاتتونو گسترش بدید مطمئنا حس آمیزیهای قویی خواهید داشت

سعی کردم به ساده ترین شکل ممکن عناصر و چیزهایی که لازمه توضیح بدم ، امیدوارم بهره ی کافی برده باشید .
توصیه ی اکید من به شما مطالعه ست فکر نکنید با خواندن چهار داستان در فضای مجازی یا ده کتاب چاپی و شکل گرفتن یک داستان در ذهنتون میشه نویسنده شد .
قریحه ، استعداد ، اطلاعات، دیالوگهای قوی ، تجربه و.... در نوشتن یک داستان الزامیه. خواهش میکنم پیش از اینکه دست به قلم بشید سوژه رو در ذهنتون پردازش کنید شخصیتها رو روی کاغذ بنویسید حتی ظاهرشونو؛ سیر داستان و به طور کلی بنویسید و بعد شروع به نوشتن جزئیات کنید
موفق باشید
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #13
"فضاسازی"
⭕️ خب قبل از هرچیزی ممکنه این سوال براتون پیش بیاد که اصلا فضاسازی به چه دردی می‌خوره؟
♨️ یک فضاسازی خوب و مناسب مخاطب و خواننده رو با داستان همراه می‌کنه و با محیط مد نظرمون مأنوسش می‌کنه. به طور کلی فضاسازی کمک میکنه صحنه ی داستان رو راحت توی ذهنمون تجسم کنیم.

⭕️خب با این اوصاف ما باید چیکار کنیم؟
♨️ خیلی سادست! شخصیت های داستانی یا اصلا خود خودتون رو توی مکان های مختلف تجسم کنین. این مکان میتونه اعماق دریا باشه میتونه جنگل و بیابون و هرچیز دیگه ای که شما در نظر دارین باشه و بعد جزء به جزء مکانی که مد نظرتون هست رو ترجیحا روی برگه بنویسین یا توی ذهنتون نگه دارین.

💜این تصوراتتون نه تنها تو معتدل کردن محیط داستانیتون، که توی شخصیت پردازی شما هم تاثیر گذار هست. از همون اول داستانی که می‌خواین شروعش کنین باید دقیق مکان و محیطی که شخصیت هاتون قراره توش حضور داشته باشن مشخص شده باشه که نازی خانوم قبلا مثالش رو زدن.

⭕️خب حالا این سوال پیش میاد که فضاسازی چیه و چه چیزهایی رو شامل می‌شه؟
♨️ فضاسازی شامل زمان، بافت، مکان و ساخت محل مورد نظر جو یا محیطی که قراره طرح داستانیمون توش شکل بگیره هست.

💚البته ناگفته نمونه که برای بهتر شدن این مورد باید یاد بگیرین که فضاسازی رو همراه با شخصیت پردازی و حس و طرح داستان با هم ادغام کنین، به شرطی که با هم جور در بیاد و سازگار باشه.( البته قرار نیست ما با همون بار اول تو ادغامشون‌ موفق باشیم پس گاماس گاماس;) )

💛 نکته ی دیگه ای که ذکرش واجبه اینه که شما باید تمام جزئیات و ریز به ریز صحنه ای که شخصیت توش قرار داره رو مد نظر داشته باشین_ حتی گرد و خاکی که فرضاً روی آباژور گوشه ی اتاق نشسته_ اما، یادتون باشه که ما قرار نیست همه ی جزئیاتی که در نظر داریم رو توی داستان یا رمان پیاده کنیم، چون در این صورت کسل کننده می‌شه و کیفیت کار میاد پایین. پس فقط جزئیاتی رو به کار می‌بریم که به جلو رفتن عمل داستانیمون کمک کنه.

💙 و در نهایت آخرین نکته، دوستان شما میتونین تو فضاسازی هاتون چند صحنه داشته باشین(تو پارت بعدی درمورد صحنه هم توضیح می‌دیم). و حتی میتونین یک صحنه رو از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار بدین . لازم نیست با دادن اطلاعاتی مثل وضعیت آب و هوا و جمعیت و شلوغی شهر و دوری مرکز خرید و ... خواننده رو بمبارون کنین. بهتره تا یک جاهایی هم تصور و تجسم فضا و جو موجود رو به اختیار خواننده قرار بدین. پس بازم تاکید میکنم پرداختن به جزئیات اضافی ممنوع
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #14
به شرح مجموع حس و فضا و حالات درونی و بیرونی مونولوگ میگویند.
مونولوگ نه باید آنقدر طولانی باشد که از حوصله‌ی خواننده خارج شود و نه آنقدر کوتاه که رمان دیالوگ محور شود.
مونولوگ توسط راوی ادا می‌شود و هیچ کس در ادای آن دخالت ندارد.
مونولوگ به معنای تک گویی است. یعنی شرح وقایع با صحنه پردازی و حس و ... توسط راوی برای خواننده‌ی ناشناس
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #15
به نام خداوند قلم

مبحث امروز دیالوگ نویسی ست

اولین نکته ای که باید بهتون بگم اینه که برخلاف فضا ، شخصیت ، سیر داستان و خیلی از عناصر داستان نویسی که باید بر پایه ی حقیقت و واقعیت بیرونی باشه، دیالوگ یک گفتگوی حقیقی نیست ، بلکه یک توهم از گفتگو است .
شاید در واقعیت یک بحث یا یک مکالمه، ساعتها طول بکشد و نهایتا هم هیچ نتیجه ای دربرنداشته باشد ، ولی در داستان نویسی به دلیل ضیق زمان باید دیالوگها رو گونه ای نوشت که سمت و سوی داستان رو مشخص کند
یک گفتگوی معمولی👇
- سلام ، خوبی ؟
-خوبم ، تو چطوری ؟
- ما هم بدنیستیم ، هی شکر
- چه میکنی با درسها ؟
- امروز مبحث ... تموم کردم

ولی اگر همین گفتگوی واقعی که خیلی وقتها بین افراد متداوله در داستان بنویسید ، مسلما هیچ کمکی به پیشرفت داستان نمیکنه ، بسا که خسته کننده هم هست
بنابراین دیالوگ باید سه وجه داشته باشه
۱. کوتاه باشه
۲. صحیح گفته بشه ( یعنی به پیش بردن رمان کمک کنه )
۳. توضیح واضحات نده

دیالوگ اگر صحیح و با لغات درست انتخاب بشه، قطعا معرف صحنه و معرف شخصیت است و در کنار اینها
مقدمه چینی برای اتفاقات بعدی خواهد کرد
ایجاد کشمکش خواهد کرد و...
پس دیالوگ نویسی یکی از ارکان بسیار مهم در رمان نویسی ست که به مدد از این عنصر میتونید صحنه هایی ناب و زیبا خلق کنید
-سلام
-سلام
این یک گفتگوی معمولی ست. حالا
-سلام
- گیریم که علیک ، فرمایش ؟
و این یک دیالوگه که به شما میگه شخص دوم با شخص اول مشکل داره و مقدمه ای میشه برای اتفاق بعدی .

-سلام آقای تهرانی
-سلام از ماست آبجی ، خوبی که ایشالله؟
این گفتگو به شما میگه شخص دوم کمی لات مسلک و کمی هم حاجی بازاری ست
-سلام خانم پرتو
-سلام به روی ماهت دخترم ، خوبی عزیزم ؟
و این گفتگو به شما میگه شخص دوم یک زن تقریبا میانسال و مهربونه
پس با کمک دیالوگ میتونید شخصیتتون رو معرفی کنید
تو بعضی از رمانها میخونم که به جای خط تیره برای شخص دوم علامت مثبت برای سومی ستاره و..... میگذارند ولی این شیوه در هیچ نوع ادبیاتی و در هیچ کشوری نه متداوله و نه قابل قبول
میتونید به کمک فضا و ایجاد لحن گوینده رو مشخص کنید
- سلام آقای مرتضوی
-سلام آبجی ، خوش اومدی
- ممنونم ، میتونم چند لحظه وقتتونو بگیرم؟
-بفرما ، بفرما بشین ، تعارف نکن
- میخواستم بابت قضیه ی انبار ازتون کمک بخوام ، ممکنه ؟
-راستیتش ما زیاد به این چیزا وارد نیستیم . نه اینکه نخوایما ، همچین سردرنمیاریم چی به چیه
لحن، گوینده رو مشخص میکنه . شاید بگید همه لحن ندارن ولی برای همه میتونید لحن بسازید و چون میدونم براتون سخته پس بهتره از فضاسازی کمک بگیرید
-سلام آقای مرتضوی
از پشت میزش بلند شد و درعین حال سرش را انداخت پایین
-سلام ، تشریف بیارید داخل
در را بستم و به سمت میز رفتم . بدون اینکه سرش را بلند کند ، روی صندلی نشست و به مبل روبرویش اشاره کرد
- بفرمایید بشینید
نشستم ، با تسبیح شاه مقصودش دانه می انداخت . نفس تازه کردم
-میخواستم سر قضیه ی انبار ازتون کمک بخوام ، ممکنه ؟
کمی سرش را بالا آورد ولی چشمانش خودکار روی پرونده ی بازش را هدف گرفته بود . دانه ای از تسبیحش را میان سبابه و شستش بازی داد
-خدمتتون عرض کنم ، دوست دارم که بتونم کمکتون کنم، ولی با عرض شرمندگی من نه به دفاتر دسترسی دارم و نه حتی سر رشته ای در این امور دارم .
پس با ایجاد فضا یا لحن به راحتی میتونید گوینده رو مشخص کنید . استفاده از دیالوگهای مناسب که کوتاه و رسا باشه و در عین حال چیزی رو توضیح نده که واقعا لزومی نداره ، چون کاملا واضحه ؛ یکی از عناصر بسیار سازنده و زیبا ساز در داستان نویسیه
فراموش نکنید که برای نوشتار رمانتون از هر سبکی استفاده میکنید ، ادبی یا کتابی ، باید دیالوگ رو محاوره ای بنویسید .

موفق باشید
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #16
لحن 👇
هفتاد درصد ارتباط ما با دنیای خارج توسط حس بیناییه. وقتی شما تصویری رو نمی‌بینید یعنی تقریبا از هفتاد درصد تاثیر اون صحنه عقیم هستید.
میمونه سی درصد ارتباط که حساب کنید چند درصدش به شنوایی میرسه. خب حالا حساب کنید هیچ کدوم این احساسات نیست و فقط یک نوشته در دسترسه. شما مجبورید تمام اتفاقات، فضا و شخصیت رو از طریق نوشتار منتقل کنید. یعنی شما قدرت تخیل خواننده و احساساتش رو تحریک میکنید و میبرید به سمتی که هر چیزی شما میخواهید رو ببینه، حس کنه، بشنوه و .... با ابزار اندکی که داریم خیلی سخته که بدون توصیف ظاهر بتونیم ظاهر کارکتر رو نشون بدیم، بدون اینکه مستقیم بگیم کارکتر حسود با عصبیه، نشون بدیم.
یکی از راههای انتقال احساسات کارکتر و شناساندن او به خواننده لحنه. لحن به نوعی ایجاد فضا کردن در صداست. وقتی یکی صحبت می‌کنه قطعا در محدوده‌ی تحصیلات، فرهنگ، شخصیتش صحبت می‌کنه
کسی که آدمیه بدون تحصیلات، دارای قشر فرهنگی ضعیف مثل یک آدم تحصیلکرده صحبت نمیکنه.
حالا باید بر اساس خصوصیات اخلاقی لحن رو تشکیل بدید. آدم عصبی تند صحبت می‌کنه
آدم شلخته از جمله‌های به هم ریخته استفاده می‌کنه و آدم مغرور خودش رو توضیح نمی‌ده و اصولاً جمله‌هاش کوتاه هستند و... وقتی شما کلمات کارکتر رو انتخاب میکنید و عکس‌العمل‌های کلامی شخصیت رو شکل میدید باید حواستون به تمام چیزهایی که گفتم باشه، یعنی تحصیلات، جایی که بزرگ شده، فرهنگ و ... مخصوصا تیپ اخلاقی و لحن رو بر اساس اون شکل بدید. اینطور کمک بزرگی میکنید به شناساندن کارکترتون و میتونید ساده‌تر از ابزار اندکتون برای خلق داستان و شخصیت استفاده کنید. درسته تنها ابزار ما قلمه، ولی ما می‌تونیم با همین ابزار تخیل رو زیر یوغ قلم ببریم و لحن یکی از چیزهاییه که باید ازش استفاده کنیم.
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #17
متن کتاب نه اینکه باید، زیباتره کتابی نوشته بشه. توجه کنید کتابی نوشتن با ادبی نوشتن فرق داره. شما وقتی جمله ها رو صحیح بنویسی کتابیه، ولی اگر از استعارات و آرایه ها و تشبیهات استفاده کنید ادبیه. متن کتاب رو کتابی و فقط دیالوگ و حدیث نفس رو محاوره بنویسید. و از شکسته نویسی به شدت پرهیز کنید
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #18
مثلا.
شما میخواید بگید
من درمانده نیستم، دنیا من را درمانده کرده. (این کتابیه)
من درمونده نیستم، دنیا من رو درمونده کرده( محاوره)
من درمونده نیستم، دنیا منو درمونده کرده(شکسته)
من را (را) داره و شما برای محاوره کلا را رو حذف میکنید و (و) رو میچسبونید به من که غلطه، حق حذف کلمه رو ندارید، را تبدیل به رو میشه.
یا تو منو شکستیو
تو من رو شکستی و ... این صحیحه.
خواننده خواه ناخواه درست میخونه، ولی وقتی شکسته بنویسید قوانین ادبیات رو شکستید
#شکسته_نویسی
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #19
تعریف وان شات:
داستانی در یک صحنه. یعنی اگر تو خیابونه همونجا شروع میشه و همونجا تموم میشه. اگر تو خونه ست همونجا شروع و همونجا تموم میشه.
وان شات باید هدفدار باشه و دارای آغاز و پایان. پرش مکانی نداره وان شات و پرش زمانی هم نداره.


#وانشات



موفق باشید


قصه‌گویی: قصه گویی یعنی گفتن داستان بدون صحنه پردازی. وقتی میگید از شش تا پانزده سالگی با پدر بزرگم ساختم. بعد از آن هم برای فرار از او همسر مردی شدم که بیست و دو سال از من بزرگتر بود این قصه گوییه. حتی اگر نمی‌خواهید این قسمت داستان رو نشون بدید میتونید با یه فلاش بک کوچیک یا توی دیالوگ نشون بدید چه اتفاقی افتاده. اما گفتنش به این سبک و سیاق درست نیست.

#قصه_گویی
 

shaparak4567

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
660
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-20
آخرین بازدید
موضوعات
5
نوشته‌ها
109
پسندها
503
امتیازها
203

  • #20
نکته:

📝برای اینکه فضاسازی اثرتان طولانی نشود، می‌توانید لابه‌لای اتفاقات داستان‌تان فضاسازی کنید. برای اینکه هم تصویرسازیِ ظاهرِ شخصیتِ اثرتان طولانی نشود، می‌توانید آن را لابه‌لای رخدادهای داستانتان انجام دهید.
لطفاً فراموش نکنید بهتر است، دیالوگ‌ها(گفتگوها) طولانی نباشند و حدوداً هر چهار پنج خط یک دیالوگ وجود داشته باشد.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین