نام داستان: باران خاک خورده.
نویسنده: فاطمه یوسفی
ژانر: تراژدی، اجتماعی
قسمتی از داستان: چطور میتوانست کسی را قانع کند تا خوب باشد و وقایع این جهان لعنتی را برایش شرح دهد در صورتی که خودش میدانست همه میروند؟ میدانست همه بلاخره تنها میمانند. میدانست همه میمیرند. میدانست خیلیها هنوز بخاطر...
ژانر: تراژدی،اجتماعی
_تو ایستاده ای جنگ تمام شود، خانه ات را ببری در خاک دشمن پهن کنی؟
_آقا اینجا آینده ندارد؛ خاک ماست اما حاصل نمی دهد، وقت تلف کردن است.
_پس چرا زیر این باروت و تفنگ ایستادی جلوی همین ها که فردا هموطنان تو اند؟
_رفتن که وطن آدم را نمی رباید آقا، خودتان گفتید آقا، همان...
عنوان رمان: و تن
نویسنده: حیران
ژانر: اجتماعی، تراژدی
ناظر: @~بئاتریس~
خلاصه:
اینجا کسی دارد با اضطراب دارد زندگی می کند. زندگی کردن معنای این را دارد که کسی می خواهد به جای فرار تا عمق چیزی را حس کند ، بگذارد دقیقاً رو به رویش باشد ، بگذارد تنها چیزی باشد که وجود دارد. اینجا کسی می خواهد با...
نام رمان: زنده بودن به معنی زندگی نیست!
نویسنده: سمیرا سادات امیری
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
ناظر: @رها:)
خلاصه:
همه چیز بعد از مرگ پدر و مادرم شروع شد، و بعد من فهمیدم پدر و مادرم وصیت کرده اند تا در زادگاه مادرم مدفون شوند.
و من ناچار برای برآورده کردن، آخرین خواسته ایشان با تنها دوست...
به نام خدایی که در این جهان، تنها امیدم اوست!
نام اثر: آفریدهای مهجور
نویسنده: فاطمه قاسمی(چهرزاد)
ژانر : تراژدی، اجتماعی
مقدمه:
دیدم که بینما خطی کشیده شد. خطی ظریف اما، کشنده و طولانی!
گفتند این خط تنها دارایی فقیر است. ماهم که وارثان اجباری!
•بسم الله الرحمن الرحیم هست سرآغاز الف لام میم•
عنوان: دخترک کمانچه زن
نویسندگان: P.E , H.N
ژانر: اجتماعی، تراژدی
هدف: نشان دادن گوشهای از مشکلات جامعه
خلاصه:
زندگی، دستخوش بازی سرنوشت شده و ما همانند عروسک خیمه شب بازی، با دستورات کتاب قطور تقدیر به این طرف و آن طرف میرویم و همانند...