. . .

آموزش 8 راه جسورانه غلبه بر ترس از نوشتن

تالار مطالب آموزش نویسندگی

Thumbelina

رمانیکی پیشرو
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
نام هنری
الینا فری
آزمایشی
مدیرتالار آموزش
شناسه کاربر
3925
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-14
آخرین بازدید
موضوعات
438
نوشته‌ها
573
پسندها
465
امتیازها
278
محل سکونت
سرزمین پریان

  • #1

سلام.

امروز می‌خوام در مورد ترس صحبت کنم. ترس از نوشتن، ترس از به‌اشتراک‌گذاشتن متنمون، ترس از انتشار کتاب.
نویسنده روزبه‌روز با ترس روبرو می‌شه:
شک‌داشتن به خود، ترس از شکست و درنهایت آسیب‌پذیری.
نوشتن با وجود شکی که درباره توانایی‌های خودت داری، به اندازه کافی سخته؛ اما کار خودتو با افراد دیگه به اشتراک بذار تا بتونن اونو نقد یا بررسی کنن.
وقتی توی ترس فرو می‌ری، تو رو ناتوان می‌کنه. اگر اجازه بدی ترس تو رو عقب نگه داره، مطمئنا هیچ‌وقت به اهدافت نمی‌رسی. وقتی بیش از حد ترسیدی، هرگز کتابت رو نمی‌نویسی و هیچ‌وقت چاپش نمی‌کنی.
وقتشه این ترسی رو که کنترلت می‌کنه متوقف کنی و به نوشتن بپردازی.
هشت راه جسورانه برای شکست دادن ترس از نوشتن
هشت راه جسورانه برای شکست دادن ترس از نوشتن
قراره توی این مقاله این هشت راه غلبه بر ترس از نوشتن رو بهت بگم:

1. چیزی که ازش می‌ترسی رو انجام بده.​

وقتی با چیزی روبرو می‌شی که خودتو پس می‌کشی، از خودت بپرس که بدترین حالتی که ممکنه اتفاق بیفته چیه؟ آیا واقعا خطرناکه به‌اندازه پرش از یک پل بلند به داخل رودخونه پرسنگ یا قدم‌زدن جلوی یه ماشین با سرعت زیاد؟
احتمالا این‌طوری نیست.
قاعده ترس اینه که می‌خواد تو رو سالم نگه داره و در منطقه امن حفظ کنه. البته اینم بگم که باید یاد بگیریم هر چیزی که ما رو می‌ترسونه لزوما برای سلامتی‌مون مضر نیست. پس کاری رو که ازش می‌ترسیم انجام بدیم. وقتی انجامش بدیم، ترس هم از بین می‌ره.

2. به‌تعویق‌انداختن رو متوقف کن.​

اتاقت به‌اندازه‌کافی تمیز هست. برنامه‌های تلویزیون هم می‌تونن صبر کنن و تکرار زیاد دارن. لازم نیست برای خرید یه بیسکوئیت پاشی بری فروشگاه.
این کارها رو متوقف کن و کنار بذار.
مشخص کن که بهترین زمان برای نوشتنت کِی هست و بعد بنویس.
اگر واقعا ذهنت به استراحت نیاز داره، یه مدت زمانی رو در نظر بگیر مثلا ده دقیقه، برو یه سیب بخور یا مسواک بزن یا هر چیزی که دوس داری انجام بده. بعد دوباره برگرد و بنویس.

3. از انتقاد، درس بگیر.​

انتقاد چیزیه که همه ازش می‌ترسن. نه اینکه فقط توی نوشتن ما از انتقادشدن بترسیم. ما حتی توی زندگی‌مون هم دوس داریم همیشه کامل باشیم و از ما تعریف کنن و موردپسند قرار بگیریم.
اینو باید یاد بگیریم که نوشته ما همه رو خوشحال نمی‌کنه. وقتی این حقیقت رو بدونی، با انتقاد دیگران بهتر برخورد می‌کنی و واست ساده می‌شه.
انتقاد رو نادیده نگیر.
نوشتن مثل هر کار دیگه‌ای نیاز به تمرین داره.
مگه وقتی اولین بار غذا پختی، در حد غذای عالی و لذیذ بوده؟ اولین باری که خواستی توپی رو سمت حلقه بسکتبال شوت کنی، آیا در حد بازی‌کن حرفه‌ای بودی؟ مطمئنا نه. اینکه الان خوب هستی توی غذاپختن یا پرتاپ حلقه، نشون می‌ده یه نفر بوده که اشتباهات کار رو دیده و بهت گفته و تو رو در مسیر درست قرار داده. انتقاد دیگران باعث شده یاد بگیری که چطوری بهتر باشی.
این همون پیام مخفی در درون انتقاده. انتقاد یعنی آموزش.
حتی وقتی با انتقادی ناجور و ناراحت‌کننده روبرو می‌شی، معمولا چیزی برای یادگرفتن وجود داره.
بگرد اونو پیدا کن. ازش استفاده کن و دفعه بعد بهتر عمل کن.

4. ویرایش و بازبینی رو متوقف کن.​

وقتی می‌نویسی دوس داری همه جملات بی‌نقص و عالی باشن؟
یه رازی که وجود داره اینه: تو هرگز نمی‌تونی به این خواسته برسی.
نوشتن تو هیچ‌وقت بی‌عیب‌و‌نقص نخواهد بود.
نه اینکه چون تو تازه‌کار و مبتدی هستی در نوشتن؛ نه. حتی برای سردبیران و نویسندگان هم غیرممکنه.
گاهی اوقات باید این حس کامل‌گرایی رو متوقف کنی و کار رو انجام بدی.
اگر بخوای دائم بازبینی کنی متن رو، هیچ‌وقت تمومش نمی‌کنی.
بنابراین از اصلاح متنت دست بردار.
یه محدوده‌ای رو برای خودت مشخص کن. مثلا بگو سه تا پیش‌نویس می‌نویسم. همین. بعد از اون، اجازه بده خودش جریان پیدا کنه.

5. اهداف رو تعیین و به سمتشون حرکت کن.​

روی نقاط عطف تمرکز کن همون‌طوری که روی تعداد کلماتی که هر روز می‌نویسی یا مهلت‌های زمانی که برای نوشتن می‌ذاری تمرکز می‌کنی.
نوشتن کتاب مثل صعود از قله کوه می‌مونه. در هر زمانی فقط یک قدم برمی‌داری؛ ولی وقتی به نوک کوه رسیدی، بااینکه ممکنه خسته شده باشی و ازنفس افتاده باشی؛ اما وقتی زیرپاهاتو نگاه می‌کنی که چه کردی، احساس افتخار و غرور می‌کنی.

6. ترس از نوشتن رو بغل کن.​

وقتی می‌خوای بنویسی، بیشتر مواقع ترس سراغت میاد. حتی ممکنه یه نویسنده صدها بار مطالبی رو فرستاده باشه و هر بار موقع ارسالش شکم‌درد بگیره. درست خوندی. ممکنه این اتفاق برای هر نویسنده‌ای بیفته.
فقط کافیه اینو بپذیری و به جلو حرکت کنی. قطعا تو رو نمی‌کشه.
درحقیقت وقتی ترس قلقلکت می‌ده، باید این سیگنال رو جشن بگیری.
آفرین. تو کاری رو انجام دادی که ازش می‌ترسیدی. واقعا عالی و هیجان‌انگیزه.

7. اگر شخصیت داستانت می‌تونه اونو انجام بده، پس تو هم می‌تونی.​

شما اجازه نمی‌دی شخصیت‌هات روی پای خودشون بایستن. آخه اونا می‌ترسن. درسته. تو مقصری. امیدوارم این‌طور نباشه چون اگر این کارو بکنی هیچ نوشته‌ و داستانی هم نداری.
شخصیت‌های نوشته تو بلد نیستن باکلاس روی نیمکت بشینن. اونا باید تصمیم بگیرن و کاری در مورد این مشکل انجام بدن. تو باید این کار رو بکنی. اجازه نده ترس از نوشتن، زندگی نویسندگی تو رو به پایان برسونه.
تصمیم بگیر که به جلو حرکت کنی؛ کتابت رو بنویسی و بعد یک نسخه از دست‌نوشته خودت رو ارسال کنی.
تصمیم بگیر و بعد اونو انجام بده.

8. اگر کمک می‌خوای بگو.​

نترس از اینکه بخوای زمان پیدا کنی برای نوشتن. اگر نوشتن برای تو مهم باشه، خانواده و دوستانت هم درک می‌کنن که تو به وقت برای نوشتن نیاز داری.
توی خلاء که نمی‌تونی پیشرفت کنی. دنبال نویسنده‌ها و کتابخون‌هایی برو که بتونن نوشته‌هاتو بخونن و بازخورد سازنده بهت بدن.
باید بدونی یک روز از زندگی یه مهماندار هواپیما یا یه راننده کامیون چه جوری می‌گذره. از مردم راجع‌به زندگی‌شون بپرس و بخواه واست توضیح بدن. اونا اذیت نمی‌شن. اتفاقا مردم عاشق حرف‌زدن درباره خودشون هستن.
اگر برای تحقیق نیاز به کمک داری، می‌تونی از یه کتابدار بخوای راهنماییت کنه. اونا خوشحال می‌شن کمک کنن.
اجازه نده ترس از درخواست کمک، نوشتنت رو متوقف کنه.

ترس را در آغوش بگیر.​

کری فیشر می‌گه:
بترسید اما به هر حال این کار را انجام بدهید. آنچه مهم است عمل است. لازم نیست صبر کنید تا مطمئن باشید. فقط این کار را انجام بدهید و در نهایت اعتماد به نفس ادامه پیدا خواهد کرد.
ترس‌ها طبیعی و عادیه و این آخر ماجرا نیست.
وظیفه یه نویسنده، روبروشدن با چالش ترس از نوشتن و قبول اونه و اینکه بنویسه و به اشتراک بذاره و منتشر کنه در هر شرایطی.
چه چیزی شما رو بیشتر در مورد نوشتن یا نویسندگی می‌ترسونه؟برای غلبه بر اون ترس چه اقداماتی می‌تونی انجام بدی؟ ممنون می‌شم در نظرات بخونمشون.

یه تمرین هم انجام بده:​

ازت می‌خوام یه ربع بشینی فکر کنی و درباره مواقعی که از انجام یه کار می‌ترسی ولی انجامش می‌دی، بنویسی. احساس دقیقت از ترس رو توضیح بده. بعد از انجام کاری که می‌ترسیدی، چه حسی داشتی؟
با نوشتن جوابت در بخش نظرات، به بقیه نویسنده‌ها کمک کن تا بهتر بتونن تصمیم بگیرن برای نوشتن.
ممنون که صبورانه متن رو خوندی.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
146

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین