. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

Ana

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
530
تاریخ ثبت‌نام
2021-05-16
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
12
امتیازها
33

  • #61
سلام من دنبال یه رمان تخیلی میگردم
توی اون رمان یه دختری بود که چشماش بفش بود تویه کشور خارجی با مادرش زندگی میکرد به دلیلی سوار هواپیما شد توی راه هواپیما سقوط کرد دختره وازد یه سرزمین دیگه شد بعد یه اتفاقاتی افتاد که مردم این سرزمین میخواستن دخترو نابود کنن بخاطر طلسم اونم فرار کرد رفت تو جنگل طلسم شده اون سرزمین همخ میگفتن یه روحی اونجا هست که هرکس رفته از دستش جون سالم در نبرده اما دختر با اون آشنا میشه روحه درواقه یه پسری بوده که فکر کنم بخاطر عشق سابقش طلسم شده
یه جای دیگشم کخ یادمه دختر برا باطل کردن طلسم اون سرزمین باید دنبال یه اژدها که تو دریا زندگی میکنه میرفته تو مسیر بایه دزد دریایی آشنا میشه اون کمکش میکنه مثل اینکه اژدهاهم یه پسره طلسم شده بوده عاشق دختره میشه بخاطرش جونشو از دست میده
آخرشم دختره و اون پسره که طلسم جنگل بوده عاشق هم میشن طلسم باطل میشه و اینام باهم زندگی میکنن پیش مادر دختره
یه نکته دیگشم اینه که داستان یه جادوگر بدجنس داشته
اگه میدونین کمگ کنین خیلی وقته دنبالشم ممنون
اسمش دنیای رازمینا بود اگه اشتباه نکنم
 

Faribaa

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
504
تاریخ ثبت‌نام
2021-05-02
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
4
پسندها
66
امتیازها
63

  • #62

سلام.یه رمان بود اسم دختر مریم بود ویه دوست صمیمی داشت اسمش ستاره بود .مریم با پدرش که حاج بابا صداش میکردن وخواهرش مارال زندگی میکنه.مادرش مسیحی بوده ومسلمان شده.از خانوادش طرد شده.برادر دوستش از خارج میاد.مریم اوایل ازش میترسه ولی بعد مجبور میشه بره شرکت پسره کار کنه وعاشق هم میشن.میخوان ازدواج کنن ولی مادر پسره نمیزاره وبا کمک خدمتکارشون میگه اینا با هم شیر خوردن وخواهر برادرن.پسره برمیگرده خارج ودختر هم خانواد مادریش رو پیدا میکنه.ولی ستاره خودکشی میکنه واینا باز همو میبینند ومیفهمن همه چی دروغ بوده و ازدواج میکنن.
کسی این رمانونخونده اسمشو بگه ؟:wave1:
 

1690_Zahra

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
535
تاریخ ثبت‌نام
2021-05-21
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
13
امتیازها
33

  • #63
سلام
یه رمانی بودش دختره دنبال چیزای پسرونه بود مثلا تو اتاقش طناب دار اویزون کرده بود ولی عاشق رفیق صمیمی داداشش ک مذهبی بوده میشه و بهش میگه ک عاشقش شده ولی پسره مسخرش میکنه و میگه تو بچهای لطفاااا اگه اسمشوووو میدونین بم بگین


***
نام رمان پیدا شد.
جلد اول انجمن رمان نویسی رمانیک بار نگاهم کن
جلد دوم رمان برایم از عشق بگو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #64
سلام
یه رمانی بودش دختره دنبال چیزای پسرونه بود مثلا تو اتاقش طناب دار اویزون کرده بود ولی عاشق رفیق صمیمی داداشش ک مذهبی بوده میشه و بهش میگه ک عاشقش شده ولی پسره مسخرش میکنه و میگه تو بچهای لطفاااا اگه اسمشوووو میدونین بم بگین
سلام اسم جلد اولش یک بار نگاهم کن و
جلد دومش هم برایم از عشق بگو هستش🌹
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,547
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,229
امتیازها
619

  • #65
سلام
من دنبال یه رمانی میگردم که یادمه راجع به یه دختری بود که مربی ورزشی بود و خواهرش بیماری قلبی داشت و پسره هم پسر شهید بود و اونم مربی بود و طی داستانایی دختره صیغه پسره میشه :/ اگه اسمش رو میدونید بگید لطفا
اسم دختره هم مریم بود فکرکنم
سلام رمان تردستی
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,547
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,229
امتیازها
619

  • #66
سلام دنبال یه رمان میگردم که شخصیت ها دختر عمو و پسر عمو بودن عاشق هم بودن میخواستن ازدواج کنن که پدر بزرگشون به دختره میگه تو بچه دار نمیشی با پسر عموت ازدواج نکن خلاصه عروسیشون بهم میخوره و پسره ازدواج میکنه بچه دار میشه و زنش می میره دوباره برمیگرده پیش خانواده اش که دختره هم همونجا زندگی میکنه و سفالگری میکنه بعدبا هم ازدواج میکنن اسم پسره هم فکر کنم کاوه بود لطفا کمک کنید
رمان کتیبه دل
 

Atena

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
544
تاریخ ثبت‌نام
2021-05-27
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
15
امتیازها
23

  • #67
به نام خدا

سلام خدمت کاربران عزیز🌺

اگر تیکه ای از رمانی رو در نظر دارید ولی اسم رمان رو یادتون نیست و دنبالش هستید، می‌تونید اینجا بگید تا اگر بقیه کاربران می‌دونستند بهتون کمک کنند.
از فرستادن اسپم خودداری کنید.
صبور باشید و با نقل قول و ارسال مجدد درخواستتون باعث شلوغ شدن تاپیک نشید.
تا جایی که می‌تونید به بقیه دوستان کمک کنید.
به هر نفر که به دوستانی که درخواست دادن کمک کنه 10 امتیاز تعلق می‌گیره. (اگر قبلاً جواب دوستان داده شده باشه تعلق نمی‌گیره.)
لطفاً فقط در صورتی که واقعاً اسم رمان رو می‌دونید و مطمئنید بگید (یا حداقل مقدار کمی شک داشته باشید.) تا دوستان به جواب درست و دلخواهشون برسن.
با سپاس

تیم مدیریت انجمن رمانیک​
#r6302
سلام
رمان بیتا و کاویان اسمش یادم نیس ولی پدر دختره میخاد بهش ت**ع**ر**ض کنه و پدر ناتنیش هس بعد کاویان رییس کارخونه جعفره(پدر ناتنی دختره) سر یه درگیری جعفرو میکشه دختره هم بخاطر لجبازی رضایت نمیده و یه شرط میزاره که اگه زنتو طلاق بدی با من ازدواج کنی رضایت میدم
بیتا هم پزشکی خونده و تو چهار سال پزشک شده خیلی زرنگه و.....
لطفاً لطفا اگه اسمشو میدونین بگین خواهش میکنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

A..R

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
545
تاریخ ثبت‌نام
2021-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
11
امتیازها
23

  • #68
به نام خدا

سلام خدمت کاربران عزیز🌺

اگر تیکه ای از رمانی رو در نظر دارید ولی اسم رمان رو یادتون نیست و دنبالش هستید، می‌تونید اینجا بگید تا اگر بقیه کاربران می‌دونستند بهتون کمک کنند.
از فرستادن اسپم خودداری کنید.
صبور باشید و با نقل قول و ارسال مجدد درخواستتون باعث شلوغ شدن تاپیک نشید.
تا جایی که می‌تونید به بقیه دوستان کمک کنید.
به هر نفر که به دوستانی که درخواست دادن کمک کنه 10 امتیاز تعلق می‌گیره. (اگر قبلاً جواب دوستان داده شده باشه تعلق نمی‌گیره.)
لطفاً فقط در صورتی که واقعاً اسم رمان رو می‌دونید و مطمئنید بگید (یا حداقل مقدار کمی شک داشته باشید.) تا دوستان به جواب درست و دلخواهشون برسن.
با سپاس

تیم مدیریت انجمن رمانیک​
سلام
اسم این رمان یادم نیس , چن سال پیش خونده بودم
ی پسری ک نمایشگاه و دفتر فروش ماشینای سنگین داره و ثروتمند و خوشتیپو خوشگله , مادرش فوت کرده و پدرش ازدواج مجدد داشته و ز زن دومش هم ی دختر معلول ذهنی داشته ک توی آسایشگاه بودش , این پسره از ی ختر زیبا تو پایین شهر خوشش میاد و پدر دختره معتاده و مادرش بیماری قلبی داره , باهاش ازدواج میکنه ولی دختر عاشق ی پسره تو محلشونه ک لات و بیشعوره بعدش ی سری مسائل براشون پیش میاد ولی پایان داستان خوشه
 

Alex

رمانیکی کهکشانی
محروم
شناسه کاربر
498
تاریخ ثبت‌نام
2021-04-28
آخرین بازدید
موضوعات
291
نوشته‌ها
4,597
راه‌حل‌ها
61
پسندها
13,943
امتیازها
1,409
سن
23
محل سکونت
آسمون هفتم

  • #69
سلام
اسم این رمان یادم نیس , چن سال پیش خونده بودم
ی پسری ک نمایشگاه و دفتر فروش ماشینای سنگین داره و ثروتمند و خوشتیپو خوشگله , مادرش فوت کرده و پدرش ازدواج مجدد داشته و ز زن دومش هم ی دختر معلول ذهنی داشته ک توی آسایشگاه بودش , این پسره از ی ختر زیبا تو پایین شهر خوشش میاد و پدر دختره معتاده و مادرش بیماری قلبی داره , باهاش ازدواج میکنه ولی دختر عاشق ی پسره تو محلشونه ک لات و بیشعوره بعدش ی سری مسائل براشون پیش میاد ولی پایان داستان خوشه
سلام
رمان بهادر اثر مریم موئیدی
 
آخرین ویرایش:

Yasna

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
548
تاریخ ثبت‌نام
2021-05-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
12
امتیازها
23

  • #70
به نام خدا

سلام خدمت کاربران عزیز🌺

اگر تیکه ای از رمانی رو در نظر دارید ولی اسم رمان رو یادتون نیست و دنبالش هستید، می‌تونید اینجا بگید تا اگر بقیه کاربران می‌دونستند بهتون کمک کنند.
از فرستادن اسپم خودداری کنید.
صبور باشید و با نقل قول و ارسال مجدد درخواستتون باعث شلوغ شدن تاپیک نشید.
تا جایی که می‌تونید به بقیه دوستان کمک کنید.
به هر نفر که به دوستانی که درخواست دادن کمک کنه 10 امتیاز تعلق می‌گیره. (اگر قبلاً جواب دوستان داده شده باشه تعلق نمی‌گیره.)
لطفاً فقط در صورتی که واقعاً اسم رمان رو می‌دونید و مطمئنید بگید (یا حداقل مقدار کمی شک داشته باشید.) تا دوستان به جواب درست و دلخواهشون برسن.
با سپاس

تیم مدیریت انجمن رمانیک​
سلام
من دنبال ی رمانی میگردم که موضوعش اینجوریه:
دوتادوست خیلی صمیمی باهم دانشگاه قبول میشن وپدزاشون واسشون ی خونه تواون شهرمیخرن وهمسایه روبه رویی ایناپسرعمه یکی ازدختراس که این دخترهم عاشق اونه ولی پسرعمه ودوس این دخترعاشق هم میشن وازدواج میکنن حتی دوجلدداره این رمان
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 10, کاربران: 0, مهمان‌ها: 10)

بالا پایین