. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #71
سلام یه رمان بود که اسم دخترو یادم نمیاد ولی داستان ازین قرار بود که ایم دختر عاشق یه پسریه و ایندوتا باهمن دختره زیاد پولدار نیست بعد از یه مدت مادر پسره میاد پیش پسره و این دوتا مجبور میشن از هم جدا بشن و دختره افسرده میشه و بعد با یه گروه امداد میره به یه جایی که زلزله اومده و عاشق رئسی که اونجا داره میشه خیلی دنبالشمممم اگه میشه بم بگین چی بوود اسمش
سلام
رمان نقطه سر خط رو چک کنید🌹
 

مریم

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
553
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-02
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
3
پسندها
23
امتیازها
23

  • #72
یه رمانی بود که دختره در استانه ازدواج با یکی بود که یه نفر دیگه رو دوست داشت بعد یه پسر دیگه بود که تو محلشون اسمش بد در رفته بود یه روز واسه کمک به این دختر از دیوار بالا میره یکی اینارو میبینه مجبور میشن ازواج کنن به زور بعدا دختره بهش علاقمند میشه باهم میمونن اهااا دختره متخصص زنان میشه پسره هم نقاشی میکرده
 

Zahra_Yari

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
554
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-02
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
10
امتیازها
23

  • #73
من چند وقت پیش تو یه کانال یه رمان خوندم که یه دختره تو دانشگاه تو کلاسش نشسته بوده بعد استاد وارد کلاس میشه از دیدن دختره تعجب میکنه بعد کلاس تو دفترش به دختره میگه چرا انقدر بازیم دادی و اینا و دختره فکر میکنه و اون رو با کسی اشتباهی میگیره بعد در ادامه رمان دختره خواب می بینه که خودش رو از دره پرت میکنه پایین ( خودکشی میکنه ) و به یه نفر هم هی میگه که ازت متنفرم زندگیم رو خراب کردی و ... وقتی از خواب پا میشه حس میکنه این صحنه قبلا براش اتفاق افتاده .
 

DELVIS♧

رمانیکی نقره‌ای
رمانیکی
شناسه کاربر
444
تاریخ ثبت‌نام
2021-04-07
موضوعات
129
نوشته‌ها
1,656
راه‌حل‌ها
27
پسندها
7,497
امتیازها
478

  • #74
#r6302
سلام
رمان بیتا و کاویان اسمش یادم نیس ولی پدر دختره میخاد بهش تعرض کنه و پدر ناتنیش هس بعد کاویان رییس کارخونه جعفره(پدر ناتنی دختره) سر یه درگیری جعفرو میکشه دختره هم بخاطر لجبازی رضایت نمیده و یه شرط میزاره که اگه زنتو طلاق بدی با من ازدواج کنی رضایت میدم
بیتا هم پزشکی خونده و تو چهار سال پزشک شده خیلی زرنگه و.....
لطفاً لطفا اگه اسمشو میدونین بگین خواهش میکنم
مطمئن نیستم اما رمان "یادم تو را فراموش" رو چک کنین🌹
 

آن شرلی

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
558
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-04
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
12
امتیازها
23

  • #75
سلام دنبال رمانی میگردم که دختره شهرستانیه و به خاطر کار پدرش مجبور میشن بیان تهران و بعد یه مدت دختره پدرش و مادرش می میرن تو تصادف و دختره و خواهرش که از خودش کوچیکتره با همسر دوم پدرش به اسم لیلی زندگی میکنه و برادر زاده همسر دوم پدرش عاشقه دختره میشه در واقع هر دو با هم همکار هستن
 
آخرین ویرایش:

Arian.hsz

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
561
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-06
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
11
امتیازها
23

  • #76
به نام خدا

سلام خدمت کاربران عزیز🌺

اگر تیکه ای از رمانی رو در نظر دارید ولی اسم رمان رو یادتون نیست و دنبالش هستید، می‌تونید اینجا بگید تا اگر بقیه کاربران می‌دونستند بهتون کمک کنند.
از فرستادن اسپم خودداری کنید.
صبور باشید و با نقل قول و ارسال مجدد درخواستتون باعث شلوغ شدن تاپیک نشید.
تا جایی که می‌تونید به بقیه دوستان کمک کنید.
به هر نفر که به دوستانی که درخواست دادن کمک کنه 10 امتیاز تعلق می‌گیره. (اگر قبلاً جواب دوستان داده شده باشه تعلق نمی‌گیره.)
لطفاً فقط در صورتی که واقعاً اسم رمان رو می‌دونید و مطمئنید بگید (یا حداقل مقدار کمی شک داشته باشید.) تا دوستان به جواب درست و دلخواهشون برسن.
با سپاس

*توجه: برای فعالیت و ارسال پست در این تاپیک باید عضو انجمن رمانیک باشید.
آموزش عضویت رایگان در رمانیک


تیم مدیریت انجمن رمانیک​
سلام من دنبال یه رمان میگشتم که یه پسری بود (فکر کنم) اسمش سهیل بود با دختر خاله اش فک کنم که اسمش عسل بود ازدواج میکنه ولی دختره نمیخوادش و بخاطر اینکه پسره تو شرکت باباش مدیر شده و یه ماشین خوب هم کادو گرفته از طرف بابای دختره هی بهش تیکه میندازه تا اینکه پسره میگه دیگه ما ازدواج کردیم لطفا این رفتار هارو بزار کنار که با هم خوب میشن و عاشق هم میشن تا اینکه پسره به دلیل اینکه فک میکنه دختره خیانت کرده میزنتش و.....اگه کسی میدونه لطفا اسمشو بهم بگه
 

Alex

رمانیکی کهکشانی
محروم
شناسه کاربر
498
تاریخ ثبت‌نام
2021-04-28
آخرین بازدید
موضوعات
291
نوشته‌ها
4,597
راه‌حل‌ها
61
پسندها
13,943
امتیازها
1,409
سن
23
محل سکونت
آسمون هفتم

  • #77
من چند وقت پیش تو یه کانال یه رمان خوندم که یه دختره تو دانشگاه تو کلاسش نشسته بوده بعد استاد وارد کلاس میشه از دیدن دختره تعجب میکنه بعد کلاس تو دفترش به دختره میگه چرا انقدر بازیم دادی و اینا و دختره فکر میکنه و اون رو با کسی اشتباهی میگیره بعد در ادامه رمان دختره خواب می بینه که خودش رو از دره پرت میکنه پایین ( خودکشی میکنه ) و به یه نفر هم هی میگه که ازت متنفرم زندگیم رو خراب کردی و ... وقتی از خواب پا میشه حس میکنه این صحنه قبلا براش اتفاق افتاده .
سلام مطمئن نیستم ولی چک کنید ببینید درسته یا نه
این رمان سه جلد داره
جلد اول همون رمانی که شما دنبالش میگردید اسمش استاد مغرور من هست
جلد دوم عروس استاد
جلد سوم استاد خلافکار
 

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,675
امتیازها
452

  • #78
من چند وقت پیش تو یه کانال یه رمان خوندم که یه دختره تو دانشگاه تو کلاسش نشسته بوده بعد استاد وارد کلاس میشه از دیدن دختره تعجب میکنه بعد کلاس تو دفترش به دختره میگه چرا انقدر بازیم دادی و اینا و دختره فکر میکنه و اون رو با کسی اشتباهی میگیره بعد در ادامه رمان دختره خواب می بینه که خودش رو از دره پرت میکنه پایین ( خودکشی میکنه ) و به یه نفر هم هی میگه که ازت متنفرم زندگیم رو خراب کردی و ... وقتی از خواب پا میشه حس میکنه این صحنه قبلا براش اتفاق افتاده .
سلام رمان استاد خاص من هست...
 

وفا

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
564
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-06
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
12
امتیازها
33

  • #79
سلام
خوب یه رمان بود اسم پسره ارشیا بود فک کنم دختره رو یادم نیست اینا به اجبار ازدواج میکنن ولی پسره یکی دیگه رو دوست داشته و اون دختره به پسره خ**ی**ا**ن**ت کرده بوده بعد دختر اصلی حامله هست بعد میبینه که ارشیا داره خ**ی**ا**ن**ت میکنه بهش از پله ها پرت میشه پایین و بچش میمیره بعد طلاق میگیرن و دختره یه پسر و دختری رو با فرزندی میگیره و بعد پسره برمیگرده...

اگه اسمشو میدونید بگید لطفا
رمان فرشته نجات
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nazanin_Banoo

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
546
تاریخ ثبت‌نام
2021-05-29
موضوعات
1
نوشته‌ها
125
پسندها
297
امتیازها
108
محل سکونت
آینده

  • #80
سلام 🌹
داستان از این قرار هست که دختری به اسم میشا عاشق پسردایی یا پسر عمه هست ولی اون توجه نمیکنه مامانشم بیماری قلبی داره یه داییم داره که همیشه میشا اون به اسم صدا میکنه فگ کنم ماهان بود اسمش بعدمیشا اتفاقی میخواد بره خونشون سوار یه ماشین میشه که راننده اسمش علیرضاهست بعد اینا عاشق هم میشن ولی اون پسردایی میشا نمیخواد علیرضا با میشا ازدواج کنه میره از طریق یکی از دوستاش تو ازمایشگاه کاری میکنه که مثلا علیرضا ایدز گرفته و نباید نزدیک میشا بشه اینم نمیخواد بهش بگه که ایدز داره کاری میکنه تا فگ کنه دوست دختر بعدش میره روستا ۸ سال بعد ۸ سال میاد میفهمه پسردایی یا پسر عمه میشا بهش دروغ گفته
اسم نامزد ماهانم نازنین بود
ممنون میشم کسی میدونه بگه🌹
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 8, کاربران: 0, مهمان‌ها: 8)

بالا پایین