مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

[سانیا]

یه رمان بود دختره از عروسییش فرار میکنه بعد میره توی یه ماشین قائم میشه
بعد از اینور یه پسره اسمش مسیح بود اونم شب عروسیش بود که عروسش فرار کرده بود میاد تو ماشینش میبینه یه دختر با لباس عروس اونجاست دوستاش بهش پیشنهاد میدن دختره رو بزاره جای عروس خودش دختره ام به خاطر فرار کردن از عروسییش قبول میکنه

اسم زمانه حرارت تنت هست.

 

[Fff]

سلام من دنبال یه رمان تخیلی میگردم
توی اون رمان یه دختری بود که چشماش بفش بود تویه کشور خارجی با مادرش زندگی میکرد به دلیلی سوار هواپیما شد توی راه هواپیما سقوط کرد دختره وازد یه سرزمین دیگه شد بعد یه اتفاقاتی افتاد که مردم این سرزمین میخواستن دخترو نابود کنن بخاطر طلسم اونم فرار کرد رفت تو جنگل طلسم شده اون سرزمین همخ میگفتن یه روحی اونجا هست که هرکس رفته از دستش جون سالم در نبرده اما دختر با اون آشنا میشه روحه درواقه یه پسری بوده که فکر کنم بخاطر عشق سابقش طلسم شده
یه جای دیگشم کخ یادمه دختر برا باطل کردن طلسم اون سرزمین باید دنبال یه اژدها که تو دریا زندگی میکنه میرفته تو مسیر بایه دزد دریایی آشنا میشه اون کمکش میکنه مثل اینکه اژدهاهم یه پسره طلسم شده بوده عاشق دختره میشه بخاطرش جونشو از دست میده
آخرشم دختره و اون پسره که طلسم جنگل بوده عاشق هم میشن طلسم باطل میشه و اینام باهم زندگی میکنن پیش مادر دختره
یه نکته دیگشم اینه که داستان یه جادوگر بدجنس داشته
اگه میدونین کمگ کنین خیلی وقته دنبالشم ممنون



***
نام رمان پیدا شد.
رمان دنیای راز میرا
رمان دختری با چشمان سرخ

سلام من دنبال اسم دمان دختری که چشماش بنفش بود هستم ولی اسم. رمان راز میرا رو جستجو کردم اون رمانه مد نظرم نبود،اسم اصلیه رمان اگه میدونین بگید، ممنون🌹

 

[Anabita]

سلام
دنبال رمانی میگردم پسر کارخونه دار بعد عاشق دختر میشه که دختر یه روز برا تولدش میخواد پسر سوپرایز کنه میره خونه دختر که میبینه پسر بهش خیانت کرده بعد دختر با پسر بهم‌نیزنه و پسر میر ه خارج ولی دوباره برمیگرده و کارخونه که دختر توش کار میکنه میخره

 

[Sanaaa]

صلام



دلارام عاشق امیر پسر خالشه اما حافظه شو از دست میده و عشقش رو فراموش میکنه تا به پست دانیال مرد فرصت طلب میوفته که با وجود زن و بچه اش میخواد دلارام رو بدست بیاره اما..



اینها چند تیکه از رمان هستن







دانیال مشتی تو صورت امیر کوبید: لاشخور سه ساله رفتی اون سر دنیا همه ی عشق و حالتو کردی الان اومدی که چی؟ دلارام مال منه!



امیر به سمتش حجوم برد: تو حرف نزن، من هر گوهی باشم با وجود زن و یه بچه نمی‌افتم دنبال یه دختر آفتاب مهتاب ندیده!



با بهت به دانیال نگاه کردم که وحشت زده نگاهم می‌کرد، چشمام سیاهی رفت و....



..............



_ ع×و×ض×ی من عاشقت بودم بعد تو با وجود متاهل بودنتو یه بچه اومدی خواستگاریم دانیال؟



+ دلارام به نفعته باهام کنار بیای و اگر نه باید قید خانواده اتو بزنی، همین که رفتیم بیرون بله رو میدی!

 

[Sanaaa]

صلام ی رمان هست

دربارع ی دختر امروزیه که خواستگار مذهبی داره و بهش جواب بلع میده و نامزد میشن این بیین پسر دچار سوتفاهم های زیاده میشه و این اخر ی سوتفاهم خیلی بزرگ باعث میشه تصمیم به جدایی بگیرع و بعد فهمیدن حقیقت پشیمون میشه و......یک جا فکنم دختره بهش قرص اکس میده وبهش.... میکنه بعد میفهمه حاملست و با واکنش های که نامزدش داره سعی میکنه که جداشه...
یک پسر خاله هم داره که خیلی به هم وابسته هستن و همین یکی از مشکلات نامزدشه چون دختره رو دوست دارم سعی میکنه باهاش کنار بیاد

 

[سوگل]

سلام من یه رمان قبلا خونده بودم ولی هر چقدر میگردم نمیتونم پیداش کنم موضوعش این بود یه دختر بود نمایشگاه نقاشی داشت رابطش با شوهرش اصلا خوب نبود چون انگاری اینا تو دانشگاه با هم آشنا شدن البته اینا یه اکیپ بودن چند تا دختر و پسر بعد شوهر این دختره عاشق یکی از دخترای اکیپ میشه ولی دختره قبول نمیکنه چون تو اون اکیپ عاشق یکی از پسرا هست و پسره هم درخواست ازدواج میده بهش و اونم زود قبول میکنه و این پسره همون شوهرهواون دختره از لج اینا دو تا که ازدواج کردن از حرصش به این دختره درخواست ازدواج میده و ازدواج میکنن و چون اینا یه اکیپ هست هنوزم که هنوز هست همشون با هم رفت و آمد دارن و این پسره هر وقت که دعوت میشه خونه ی اون دختری که دوسش داره بازم بهش میگه که دوسش داره و اینا فک کنم فک کنم نمیدونم ها ولی فک کنم اسم دختره آیدا بود واقعا نمیدونم ها اگه برام پیدا کنین و میدونین اسم این رمان رو خیلیییی ممنون میشم بهم بگین🙏🙏🙏🙏

 

[Sheida_45]

سلام دنبال یه رمان میگردم دختره و پسره باهم بزرگ شدن پسره چشاش گربه ای و سبز هست داخل یه مهمونی دختره م×س×ت میشه با یکی از دوستای پسره که چشاش سبز بوده میرن اتاق چون فکر میکرده پسره هست بعد همه میان تو اتاق ابرو دختره میره پدر و مادرش دخترو رو میفرستن خارج حالا بعد از چندسال اومده انتقام بگیره و میفهمه که پسره هم عاشقش بوده و به خاطر اینکه از بچگی باهم بزرگ شدن پسره یه حس مثلی پدر بودن نسبت بهش داره و با کمک مشاور میخوان کمکش کنن ممنون میشم اسمو بگین؟

 

[Sara1380]

یه رمانی بود اسم دختره سیما بود و اسم پسره کوروش بود پسره دختره رو دوست نداشت یه دختر دیگه رو که اسمش الهام یا الهه بود دوست داشت ولی الهام یا الهه میره پیش یکی دیگه که اسمش مهرداد است فقط آخرش دختره سیما میره سرخاک برادر ۲ سالش که کوروش هم میاد و میگه برگرده اسمش واقعا یادم نیست

 

[Anabita]

سلام
عشق به توان6 فک کنم

رمان غزاله

 

[mahshwad]

سلام دنبال رمانی هستم ک دختره با مادرش زندگی میکنه و و شبا کابوس میدید
از طرفیم مادرش پدر یه خانواده رو میکشه و میوفته زندان و دختره مجبور میشه خون بس اون خانواده بشه و با پسر مقتول ازدواج کنه ک پسره خیلی اذیتش میکنه ولی کمکم عاشق هم میشن اسم رمانش چیه؟؟