. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

بانو کاف

رمانیکی فعال
رمانیکی
نام هنری
بانو کاف
شناسه کاربر
1393
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-18
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
32
پسندها
151
امتیازها
98
محل سکونت
کرمان

  • #401
سلام یه رمان بود‌دختره با پدر بزرگش بزرگ شده بود موقع دانشگاهش اومد به تهران کنار عموش و خانوادش بعدن با استاد مکسیقی که یکی از پاهاش مشکل‌داشت و دوست پسر عموش بود اشنا‌شد و عاشق شدن اون‌وسطم فهمین همه مامان بابای اینو عموی بزرگ کشته
اسم دختر عموشم‌کتایون بود پسر عموشم تو همین مایه ها
ممنون میشم‌اسمشو بگید
اقیانوس خورشید، شخصیت دختر نفس که بیماری آسم داره و شخصیت پسر هم فرداد که استاد موسیقیه، اسم پسر عموی نفس هم کامدین بود
 

Nash

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1446
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-26
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
6
امتیازها
33

  • #402
سلام ، دنبال اسم رمانی می گردم که سال ها پیش خوندم ، شوهر و بچه های یک زن برای تعطیلات به سفر می رن ، یه مرد رهگذر بصورت تصادفی به خانه آنها می رسه ، و طی حدودا دو هفته عشق بزرگی بین زن و رهگذر شکل می گیره ، اونها تصمیم می گیرن با هم برن ولی در نهایت به این نتیجه می رسن که با وجود بار مسئولیت و احساس گناه اون زن نسبت به رها کردن خانوادش ، هرگز نمی تونن در کنار هم شاد و خوشبخت باشن و رهگذر به تنهایی می ره و خانواده زن ب می گردن و زن در کنار خانوادش به زندگیش ادامه می ده. رمان خارجی بوده
 

Melikxx

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1427
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-22
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
73

  • #403
پسره برای انتقام میخواست به دختره نزدیک شه ک مدارکی ک پدر دختره داشت رو بدست بیاره و پدر دختره رو بدبخت کنه
حتی اول رمان اینطور بود ک دختره با دوستاش میخواست بره مسافرت فک کنم کیش ک تو راه فرودگاه پسره عمدا باهاش تصادف میکنه و دیر میرسه و سوار یه هواپیما دیگه میشه ک پسره هم توشه
دیگه خلاصه برا دختره خاستگار میاد پسره بهش میگه باید ردش کنه دختره هم از سر لج میگه رد نمیکنم و پسره ازش سوء استفاده میکنه و دختره حامله میشه و میخواد سقط کنه ک پسره میفهمه و نمیزاره و باهم ازدواج میکنن
این رمانی که من دنبالشم اینطوره که عموی دختره، دختره رو قمار میکنه برای یه پیر مرد بعد رفیقشم میره شمال دنبالش
من داشتم پارت پارت میخوندم یهو کانال رو پاک کرد بخاطر همین خیلی دنبال رمانه هستم
 

SANA_q

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1447
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
23

  • #404
سلام من حدودا سه سال پیش یه رمان خوندم الان اسمش فراموش کردم شخصیت های اصلی اون امیر که یه قاضی معروف و ارشیدا دانشجوی نصرافی دارو سازی که امیر با مهتاب دوست قدیمی ارشیدا توی خونشون هی بهش خیانت میکنه اینم برای طلاق پیش ؟وست قدیمی امیر سپهر میره بعد طلاق اخرشم بازم پیش هم برمیگردن اگه کسی اسمش بلده ممنون میشم بگین
 

Mabi

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1451
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-28
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
23

  • #405
با سلام
من دنبال یه رمانم که چند سال پیش خوندم.
دختره یه دختر مستقل و محکم بود که تو هتل کار میکرد فکر کنم، پسره هم ربطی به هتل داشت نمیدونم رئیس بود یا مهمان، یا مدیر، جذب دختره میشه و از طرفی، چون دختره راحت پا بده نبوده، پشت سرش شرط بسته بود با یه پسره دیگه، وقتی رابطه اش با دختره اوکی میشه، دختره اتفاقی پیام شونو تو گوشیش میبینه ولی چون دختره محکمی بود، به جای دعوا ، خودشو حذف میکنه، میره یه هتل دیگه یه شهر دیگه، بعدم برای خارج اقدام میکنه و پسره پیداش میشه و مبگه بذار کمکت کنم بری، دختره نمیذاره ولی خارج که میره متوجه میشه پدر و مادر پسره همون جا هستن،همونجا متوجه میشه رابطه پسره با پدر و مادرش خوب نیست و بیشنر با مادربزرگش بوده و یه جورایی کمبود محبت باعث رفتار ناصحیحش شده،
منون میشم اگه اسمشو میدونید بهم بگید
 

Camila

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1452
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-28
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
23

  • #406
سلام رمان ازدواج اجباری هست اسم دختره هانا اسم پسره امیر ارسلان دختر عمو پسر عمو هستن بهشون میگن باید باهم ازدواج کنین ولی هیچکدوم راضی نبودن پسره میگه نه و از خونه میره بیرون اینجا به هانا برمیخوره پس یه نقشه میکشه برای انتقام وقتی کسی خونه نبود به ارسلان زنگ میزنه میگه بیا خونمون کارت دارم بعد توی شربت ارسلان یه قرص میریزه که...از شانس بدشون خانواده زودتر برمیگردن و مجبورشون میکنن باهم ازدواج کنن..من خیلی دنبال اسمش گشتم ولی پیدا نکردم اگه میدونید بهم بگید لطفا
 

SOGAND

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1463
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
23

  • #407
صلم یه رمان بود ۴ سال پیش خونده بودمش اسم دختره رو نمیدونم اما اسم پسره دانیال بود باهم دعوا میکنن و پسره تو راه شمال تصادف میکنه حافظشو از دست میده دختره باهاش ازدواج میکنه تا حافظشو برگردونه اسم رمان رو میدونید بگین لطفا❤️
 

nillo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1464
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
23

  • #408
سلام یک رمانی بود پسره دختره رو از باباش میخره ولی واقعا دوستش داشت پولدار هم بود ولی دختره تو راه کلاس خیاطی عاشق ی پسره دیگه بود بعد ازدواج سعی میکنه پسره با پودری که پسره بهش داده بخوابونه که فرار کنن ولی پشیمون میشه زنگ میزنه اورژانس بابای پسره مغازه ادویه جات داشت مطمئن نیستم ولی فکر میکنم اسم پسره باید اسم رمان باشه
 

Zhraa.ss

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1444
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-26
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
73

  • #409

Ftm

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1476
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-01
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
23

  • #410
سلام رمان دراین بارس ک دختره از خانواده پولداری ک ی شب تصادف میکنه و اونومیدزدن یکی ازپسرایه اونجا دختررو نجات میده‌وقتی بابادختره میفهمه پسسرو استخدام میکنه ب عنوان راننده اسم پسره کسری بود و ازخانواده ثروتمندیدبود باباش بخاطراینکه ادبیات خوند از خونه طردش کرده دخترو و پسره کم کم بهم علاقه مندمیشن و پسره بادختره دعوا میکه و میره وقتی دختره دنبالش میکنه میبینه پسره رو میبینه....
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 7, کاربران: 0, مهمان‌ها: 7)

بالا پایین