. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

atii

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4854
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-19
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,391
سلام .یه رمانی رو خوندم ک دختره رو شوهرش ب زور طلاق میده بعد طلاق دختره باردار شده بود ولی پسره زیر بار نمیره ک بچه از خودشه بعد عموهای دختره میخان
 

سانیا🌹

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4766
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-12
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
21
پسندها
0
امتیازها
51

  • #1,392
سلام دوستان یه رمانی چند سال پیش خوندم دختر با پسری ازدواج میکنه بعدش دختره حامله میشه هر روز پدر شوهرش برای نوع اس کادو میگرفت.......
بعدش دختر با پسره دعوا میشه و دختره به واسطه دوستش که وکیلبود میره شمال اونجا زندگی جدید شروع میکنه از قضا موقع به دنیا اوندن بچه ها دو قلو بوذه تو خونه به دنیا میاره به واسژطه استادش بعدش خود دختره تو مهمد کودک کار میکرد بچه هاشم اونجا بوذ و بعدش با دوست وکیلش میره کنار دریا بعدش پسره رو مبیننن....

هر اسمشو میدونه بهم بگهش
رمان گل عشق من و تو
 

سانیا🌹

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4766
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-12
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
21
پسندها
0
امتیازها
51

  • #1,393
سلام . رمان راجب دختریه که مادرش والیبالیست حرفه ای و عضو تیم ملی هست پدرش واسه اینکه مادرش به مسابقات نره اونو حامله میکنه که حاصلش به دنیا اومدن این دختره هس برا همینم پدر و مادرش زیاد اونو دوس ندارن و بهش اهمیت نمیدن . یه روز هم یه پسره واسه انتقام وارد زندگیش میشه و اونو عاشق خودش میکنه و بعد ولش میکنه
رمان شهربازی رو چک کنید
 

سانیا🌹

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4766
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-12
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
21
پسندها
0
امتیازها
51

  • #1,394
سلام دوستان اسم رمانو اگه میدونین بگین مال چند سال پیش خوندم یه دختره با پسره ازدواج میکنه بعدش پدر پسر هر دختره که حامله شده بود هر روز یه اسباب بازی میگرفت.... بعدش نمیدونم پسره با دختر دعواش میشه و فرار میکنع میره شمال اونجا دختر ه یه همکلاسی داشت که وکیل بود براش یه خونه پیدا میکنه و بعدش نه ماه بجه دختره میخاست به دنیا بیاد که توخونه به دنیا میاد به واسطه استادش. دو قلو بود بچه و دختره تو مهد کودک کار میکرده بچه هاشم اونجا کنار ش بود بعدش یه دختر با دوستش که وکیل بود کنار دریا بود که یه دفعه پسره و مبینه و که پسرش رفته کنار پسره همون پدر بچه و شوهر دختره باهاش حرف میزنه دوستش میره بجه میاره و دخختره اون یکی بچه رو سوار ماشین میشن و میرن
تا اینجاش یادمه 😔اگه اسمو میدونن بهم بگین
رمان
سلام دوستان یه رمانی چند سال پیش خوندم دختر با پسری ازدواج میکنه بعدش دختره حامله میشه هر روز پدر شوهرش برای نوع اس کادو میگرفت.......
بعدش دختر با پسره دعوا میشه و دختره به واسطه دوستش که وکیلبود میره شمال اونجا زندگی جدید شروع میکنه از قضا موقع به دنیا اوندن بچه ها دو قلو بوذه تو خونه به دنیا میاره به واسژطه استادش بعدش خود دختره تو مهمد کودک کار میکرد بچه هاشم اونجا بوذ و بعدش با دوست وکیلش میره کنار دریا بعدش پسره رو مبیننن....

هر اسمشو میدونه بهم بگهش
رمان گل عشق من و تو
 

سانیا🌹

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4766
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-12
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
21
پسندها
0
امتیازها
51

  • #1,395
شهربازی
 

Atan

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4860
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-20
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,396
سلام دوستان ، رمان در مورد دختريه كه به اجبار به عقد پسرعموش درمياد تو قبيله عرب ، سنش پايين بوده و شب ازدواج وحشيانه باهاش برخورد ميشه ، بچه دار ميشه و مادرش بچه رو بزرگ ميكنه تا اخر داستان انگار برادرشه بچه ولي تهش معلوم ميشه بچه خودشه و پسر عموش هم كه خارج از ايران بوده برميگرده و پايان خوب داره تا همين جاش يادمه
 

fatemeh _

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4864
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-20
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
51

  • #1,397
سلام وقتتون بخیر من دنبال یه رمانی هستم که یه دختر روستایی توی نه سالگی مادرش و از دست میده و از طریق یه نامه که مادرش براش گذاشته میفهمه پدرش زندست و ارباب روستا به خاطر بدهی ای که مادرش بابت درمان سرطان خودش از اون گرفته بوده میخواد دختره رو توی نه سالگی به عقد پسرش دربیاره که دختره بعد جاری شدن عقد به کمک همسایشون فرار میکنه
اگه میدونید بگید خیلی دنبالشم.
من این رمان رو تو روبیکا آنلاین می خونم اسم رمان تپش ستیا هست
 

Setayeshahali

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4624
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-29
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
1
امتیازها
3

  • #1,398
سلام روزتون بخیر
من دنبال زمانی هستم که تو برنامه دنیای رمان میخوندمش بعد حذفش کردن
اسم دختره مانلی بود و اسم پسره رادوین
رادوین استاد دانشگاه مانلی بود
اسمش رو کسی می‌دونه ؟
 

سادات رسول ۴۳۰۷

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4872
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-21
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,399
سلام من دنبال رمانی ام که اسم دختره رزا هست و یه شب نقاشی یه پسر رو میکشه که پدر و مادرش اون پسر رو میشناسن و وقتی رزا به شمال میره اتفاقی اون پسر که نقاشیشو کشیده می بینه و بعدا می فهمه که پدر پسره که اسمش خسرو هست خاستگار مادرش بوده

سلام من دنبال رمانی ام که اسم دختره رزا هست و یه شب نقاشی یه پسر رو میکشه که پدر و مادرش اون پسر رو میشناسن و وقتی رزا به شمال میره اتفاقی اون پسر که نقاشیشو کشیده می بینه و بعدا می فهمه که پدر پسره که اسمش خسرو هست خاستگار مادرش بوده
اسم این رمان لطف کنید
 

negah

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4899
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-24
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
51

  • #1,400
به نام خدا

سلام دوست عزیز، به رما‌نیک خوش اومدی!

تا حالا شده یه رمانی رو بخونی و ازش خوشت بیاد ولی دیگه اسمش یادت نیاد و در به در دنبالش باشی؟
توی ر‌مانیک ما بهت کمک می‌کنیم به ر‌مان‌های گمشده‌ت برسی!
کافیه هر چیزی که از ر‌مان، د‌استان یا حتی کتاب گمشده‌ت یادت میاد رو توی این تاپیک برامون بفرستی.
برای پیدا شدن رمانت باید صبر کنی و هر چند روز یه سر به رمانیک بزنی.
خوشحال می‌شیم اگه اسم رمانی که بقیه گم کردن رو می‌دونی، اون‌ها رو راهنمایی کنی. (ما برای تشکر، به هرکسی که به پیدا شدن رمان بقیه کمک کنه ده امتیاز می‌دیم.)

راستی شاید قبل تو یکی دیگه هم این ر‌مان رو گم کرده باشه و به جواب رسیده باشه، حتماً یه سر به پست‌های بقیه هم بزن.

می‌تونی تا وقتی رمانت پیدا میشه، جدیدترین و بهترین رمان‌های آنلاین رو بخونی. (کلیک کن!)
***
دوست داری خودت رمان بنویسی؟ (کلیک کن!)
***
راستی ما این‌جا داستان، دلنوشته، شعر،
فیلمنامه و نمایشنامه، فن‌فیکشن، ترجمه باحال‌ترین آثار نویسنده‌های دنیا و حتی ترجمه محبوب‌ترین کمیک‌ها رو هم داریم!
***

کلی آموزش‌های رایگان و تیم‌های جالب هم داریم که اگه علاقه داری می‌تونی بهشون بپیوندی!
***

کار با انجمن رو بلد نیستی؟ (کلیک کن!)
سلام یه رمان خوندم دختر پسره کرمانی بودن پسره کفش فروشی داشت دختره میره دیوار به دیوار کفش فروشی یه کتابفروشی راه میندازه و یه اسم خاصم میزاره براش
دختره 3 4 تا خواهر زاه برادر زاده هم سن خودش داشت و یه جورایی دختره زنگوله پای تابوت بود یعنی کوچک ترین فرد خانوادش بود پدرش فوت شده بود و مادرشم پیر بود و....... خواهش میکنم بگین
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 9, کاربران: 1, مهمان‌ها: 8)

بالا پایین