. . .

یک جرعه کتاب! | قسمتی از کتاب

تالار متفرقه ادبیات

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #591
مردم همیشه شکایت می کنند که چرا کفش ندارند تا اینکه یه روز آدمی رو می بینن که پا نداره و بعد غر می زنن که چرا ویلچر اتوماتیک ندارن، چرا؟ چی باعث می شه که به طور ناخودآگاه خودشون رو از یه سیستم ملال آور به یکی دیگه پرت کنن؟ چرا اراده فقط معطوفه به جزئیات و نه کلیّات؟ چرا به جای اینکه «کجا باید کار کنم؟» نمی گیم «چرا باید کار کنیم؟» چرا به جای «چرا باید تشکیل خانواده بدم؟» می گیم «کی باید تشکیل خانواده بدم؟»

گوش کن، آدما شبیه زانویی میمونن که یه چکش کوچولوی لاستیکی بهشون میخوره. نیچه یه چکش بود. شوپنهاور یه چکش بود. داروین یه چکش بود. من نمی خوام چکش باشم چون نمی دونم زانو چه واکنشی نشون میده. دونستنش هم ملال آوره. این رو می دونم چون می دونم که مردم اعتقاد دارن. مردم به اعتقاداتشون افتخار می کنن. این غرور لوشون می ده. این غرور مالکیته.

جزء از کل | استیو تولتز
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #592
سعی کنید زندگی را بدون ثبت وقت تصور کنید.

احتمالا نمی توانید. شما ماه، سال، روزهای هفته را می شناسید. ساعتی روی دیوار یا داشبرد ماشین تان هست. جدول زمانی، تقویم، ساعتی برای شام یا فیلم.

پرنده ها دیرشان نمی شود. هیچ سگی ساعتش را نگاه نمی کند. گوزن ها دلواپس فراموش کردن تولدها نیستند. فقط انسان زمان را اندازه می گیرد. فقط انسان ساعت را اعلام می کند و به همین دلیل، فقط انسان از ترسی فلج کننده رنج می برد که هیچ موجود دیگری تحمل نمی کند؛ ترس تمام شدن وقت...

ارباب زمان | میچ آلبوم
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #593
من آدم مضحکی ام حالا دیگر به من میگویند دیوانه. این خودش نوعی ترفیع به حساب میاید به شرط اینکه باز هم نگویند من همان آدم مضحک همیشگی امغ اما من دیگر ناراحت نمیشوم حتی وقتی به من میخندند همه ی شان برایم عزیزند.

اصلا، به دلیلی برایم بسیار عزیزتر میشوند اگر موقع نگاه کردن به آن ها اینقدر غمگین نمیشدم، ممکن بود من هم همراهشان بخندم البته نه به خودم، بلکه چون دوست شان دارم. برای این غمگین میشوم که حقیقت را نمی دانند در حالی که من میدانم. خدایا، چه قدر سخت است آدم تنها کسی باشد که حقیقت را میداند! ولی نخواهند فهمید. نه، نخواهند فهمید.

رویای آدم مضحک | فئودور داستایوفسکی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #594
همیشه کسانی هستند که دفاع از خدا را وظیفه ی خود می دانند، انگار که واقعیت مطلق، چهارچوب نگهدارنده ی وجود، چیزی ضعیف و بی دفاع است.

این آدم ها از کنار بیوه ای بر اثر جذام از شکل افتاده که چند سکه گدایی می کند رد می شوند، از کنار کودکان ژنده پوشی که در خیابان زندگی می کنند رد می شوند، اما اگر کمترین چیزی علیه خدا ببینند داستان فرق می کند.

چهره هایشان سرخ می شود، سینه هایشان را بیرون می دهند، کلمات خشم آلودی به زبان می آورند.

میزان خشم شان حیرت انگیز است. نحوه ی برخوردشان هراس آور است. این آدم ها نمی فهمند که باید در درون از خدا دفاع کرد، نه در بیرون. آن ها باید خشم شان را متوجه خودشان کنند!

زندگی پی | یان مارتل
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #595
مردم همچون کوک ساعتی هستند که بدون اینکه بدانند چرا، کوک میشوند و می چرخند!

هربار که انسانی زاده و متولد میشود ساعتِ زندگیِ بشر بار دیگر کوک میشود تا یک بار دیگر همان نوای کهنه ای را که پیش از این به دفعاتِ بی شمار نواخته شده، ضرب به ضرب و میزان به میزان با واریاسیون های بی معنی تکرار کند.

هر فرد، هر تجسم بشری و مسیر زندگی اش، تنها شبحی کوتاه تر از روح بی پایان طبیعت و اراده ی پایدار زندگی است.

جهان همچون اراده و تصور | آرتور شوپنهاور
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #596
به همه جا سر زدیم، به کافه ها، اسکله ها، پارک ها... اما نتوانستیم پیدایش کنیم لعنتی آب شده بود و رفته بود توی زمین.

گفتم: من دیگه نیستم خودت دنبالش بگرد.

گفت: تنهایی نمی تونم.

گفتم: خیلی خسته ام.

به التماس افتاد: خواهش می کنم.

نخواستم تنهایش بگذارم. باز شروع کردیم به گشتن. این بار حتی لابه لای کتاب ها را هم نگاه کردیم اما چیزی دستگیرمان نشد. سرانجام از پا افتادم اما او هنوز هم که هنوز است دنبالش می گردد. من ایمان دارم که او نمی تواند گمشده اش را پیدا کند.

گمشده ی او بیشتر شبیه خودش است. به نظر من او باید به دنبال خودش بگردد و بد نیست اگر بتواند دستش را در دهان خود فرو کرده، جمجمه اش را سرانگشتانش لمس کند...

فرشته ها | رسول یونان
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #597
اگر آدم بخواهد به تمام خطراتی که متوجه ما هستند فکر کند باید اصلا پای خود را از خانه بیرون نگذارد. وقتی هم در خانه ماند باید از جایش تکان نخورد. چون در آنجا هم ممکن است بلایی بر سرش بیاید.

چه بسا کسانی که در حمام برق می گیردشان، یا اینکه پایشان روی پله ها لیز می خورد و می شکند یا موقع بریدن کالباس انگشتشان را می برند. اگر بخواهیم به این چیزها فکر کنیم باید از جایمان تکان نخوریم. همان جا روی اولین پله بنشینیم. مثل کرم های حشره ای وحشت زده که فقط به یک چیز فکر می کنند، انواع مرگ...!


اگر خورشید بمیرد | اوریانا فالاچی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #598
خسته ام، این دست ها خسته اند و چرا اینقدر خسته اند؟

دقیق می شوم، دقیق و متمرکز می شوم بلکه بشنوم، بلکه صدایش را بشنوم، اما نه. فقط یک کلاغ روی بلندترین شاخه یک کاج بال می زند.

مغزم، مغزم درد می کند از حرف زدن، چقدر حرف زده ام، چقدر در ذهنم حرف زده ام. خروار، خروار حرف با لحن و حالت های مختلف، مغایر، متضاد و...

گفته ام و شنیده ام، خاموش شده و باز برافروخته ام، پرخاش کرده و باز خوددار شده ام، خشم گرفته ام و لحظاتی بعد احساس کرده ام چشمانم داغ شده اند و دارند گُر میگیرند؛ مثل وقتی که انسان بخواهد اشک بریزد و نتواند. اشک هرگز!

سُلوک | محمود دولت آبادی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #599
در سراسر تاریخ مکتوب و شاید از پایان عصر نوسنگی، سه گونه آدم در دنیا بوده اند: بالا، متوسط، پایین..که هدف های این سه گروه کاملا سازش ناپذیر است.

هدف طبقه بالا، این است که سر جای خود بماند، هدف طبقه متوسط، این است که جای خود را با طبقه بالا عوض کند، هدف طبقه پایین زمانی که هدفی داشته باشد، این است که تمایزات را در هم شکسته و جامعه ای بیافریند که در آن همه انسان ها برابر باشند.

خصلت پایدار طبقه پایین این است که خرکاری چنان از پا درش می آورد که جز به تناوب، از آنچه بیرون از زندگی روزمره است آگاهی ندارد.

1984 | جُرج اُرول
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #600
انسان وضع دشواری دارد، زیرا انسان تمدن دارد!

تمدن چندان نیرومند است که می تواند جلو انگیزش ج×ن×س×ی را بگیرد و موجب پاکدامنی پیش از زناشویی شود، یا کسی را وادارد که برای همه ی عمر سوگند پارسایی بخورد. تمدن می تواند کسی را از گرسنگی بکشد، در حالی که غذا فراهم باشد؛ زیرا برخی خوراک ها، نجس خوانده شده است یا چه بسا کسی را به پاره کردن شکم دیگری یا شلیک گلوله ای در مغز خود برانگیزد تا لکه ی ننگی پاک شود. تمدن از مرگ و زندگی قوی تر است.

تمدن و ملالتهای آن | زیگموند فروید
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4
بازدیدها
477
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
170
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
58

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین