. . .

معرفی کتاب کلکسیونر عطر نوشته کتلین تسارو

تالار متفرقه ادبیات
ژانر اثر
  1. تاریخی
مشخصات کتاب* کلکـــسیونر عـــطر *
نویسنده :کتلین تسارو
مترجم: فروغ مهرزاد
«نشر کوله پشتی »

*نامزد بهترین رمان تاریخی سال ۲۰۱۳ در سایت گودریدز * 🎉

IMG_20230228_213914.jpg
___________________________________________
🔻درباره کتاب:
کتاب کلکسیونر عطر نوشته کتلین تسارو، رُمانی تاریخی و بسیار جذاب است که داستان تازه عروسی به نام «گریس مونرو» که ارثیه غیرمنتظره‌ای از یک فرد نا آشنا دریافت کرده را روایت می نماید. نویسنده در این کتاب، قصه «گریس مونرو» تازه‌عروسی را بازگو می‌نماید که به نظرش با انتظارات هیچ کدام از افراد سرشناس و مشهور شهر لندن در دهه ۱۹۵۰ میلادی سازگاری و هم‌خوانی ندارد. وی به طور غیرمنتظره‌ای از فردی غریبه به نام «مادام اوا دورسی» ارثیه‌ای عجیب دریافت می‌کند. پس از این اتفاق او تصمیم می‌گیرد هویت حامی‌اش یعنی مادام دورسی را کشف نماید. گریس با جست‌وجوی خود، به داستان زنی فوق‌العاده می‌رسد که با گذشت دهه‌ها در شهرهای پاریس، لندن، مونت کارلو و نیویورک الهام‌بخش یکی از بزرگ‌ترین عطرسازان پاریس بوده و توانسته با سه عطر محبوب و پرفروش جاودانه شود. زندگی دورسی در درون گریس تغییر و تحول فراوانی ایجاد می‌کند و وی بایستی بین شخصیتی که دارد و آنچه که دیگران از او انتظار دارند، یکی را بر گزیند.

🖇️رمانی جذاب و باورپذیر، سرشار از تمایلات تاریک، اسرار مدفون، خاطرات، و فرصت های نو👌
 

Thumbelina

رمانیکی پیشرو
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
نام هنری
الینا فری
آزمایشی
مدیرتالار آموزش
شناسه کاربر
3925
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-14
آخرین بازدید
موضوعات
438
نوشته‌ها
573
پسندها
465
امتیازها
278
محل سکونت
سرزمین پریان

  • #2
بخشی از کتاب
شادمان و خسته، دختران به طبقۀ پایین رفتند، از بخش وسایل جانبی گذشتند، از میان کیف‌دستی‌ها و سرانجام در مسیرشان به خروج برای جست‌وجوی تاکسی، به بخش آرایشی رفتند.

گریس جلوی پیشخوان با ردیفی از بطری‌های عطر، مکث کرد. یک بطری به‌طور خاص چشمش را گرفت. گرد بود، پر با مایعی کهربایی تیره و با سرپوشی طلایی تزیین شده بود. بطری‌ای بود که با آن آشنا بود، اما هرگز واقعاً به آن نگاه نکرده بود.

گریس ایستاد و آن را برداشت.

مالوری گفت: «اوه، آن را دوست دارم. گناه من... مادرم عادت داشت آن را بزند.» بازویش را دراز کرد. «اینجا کمی بزن، برای یادآوری روزهای قدیمی... »

گریس کمی روی مچ مالوری اسپری کرد. «قوی است... »

«می‌دانم. مامان همیشه آن را در موقعیت‌های خاص می‌زد.» مچش را بالا برد و بویید. «حالا که به آن فکر می‌کنم، می‌بینم باعث سردردم می‌شد.»

«این یکی از عطرهای مادام زِد است.»
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین