. . .

آموزش چگونه برای نوشتن رمان عاشقانه ایده و سوژه تازه پیدا کنیم؟

تالار مطالب آموزش نویسندگی

Thumbelina

رمانیکی پیشرو
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
نام هنری
الینا فری
آزمایشی
مدیرتالار آموزش
شناسه کاربر
3925
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-14
آخرین بازدید
موضوعات
438
نوشته‌ها
573
پسندها
465
امتیازها
278
محل سکونت
سرزمین پریان

  • #1
چیزی که می نویسیم بر اساس این دو تا می تونه باشه:
1_تجربه و مشاهده شخصی
2_ تخیل
3_ترکیبی از دو گزینه اول
بنابراین شما یا باید تجربه ای از عشق و عاشقی در خودتان یا دیگران داشته باشید. یعنی یا خودتان چنین قضایایی را تجربه کرده باشید یا اینکه از خاطرات و تجربیات دیگران در این زمینه استفاده کنید.
و یا اینکه همه چیز بر اساس تخیل باشد. یعنی قوه ی تخیل خیلی قوی داشته باشید.


*
داستان عاشقانه عموما یک ساختار کلی کلیشه ای دارد.
X عاشق Y می شود. اما چیزی مانع (Z) از وصال این دو هست. X باید کاری کند یا چیزی به دست بیاورد (P) تا به Y برسد. در پایان بعد از پشت سر گذاشتن مراحل مختلف یا X به Y می رسد یا نمی رسد.

حالا شما می توانی با تخیل خودت این ساختار کلی رو بارها و بارها با جانشین کردن عناصر مختلف تغییر بدهی و ایده های تازه ای برسی. یعنی شخصیت ها، موانع و حوادث داستان رو.
شخصیت اول= X
شخصیت دوم= Y
مانع=Z
راه حل= P

من چند تا مثال میزنم:

الف) علی (X) عاشق نسترن (Y) می شود. پدر نسترن مخالف هست (Z) چون علی از خانواده فقیری هست. علی باید پول (P) کافی به دست بیاورد تا نظر پدر نسترن را مثبت کند. , ....

ب) زهره (X) عاشق آرمان (Y) می شود. مذهب (Z) زهره با آرمان فرق می کند برای همین هر دوخانواده مخالف هستند. زهره باید دینش را تغییر بدهد (P) تا به آرمان برسد و ...

پ) کامران (X) عاشق فریده (Y) می شود. اما کامران از طرف یک سازمان مخفی مامور شده است فریده را به قتل برساند (Z). کامران هم باید عشقش را حفظ کند و هم سازمان را دور بزند (P) برای همین ....

ت) ستاره (X) عاشق بهروز (Y) می شود. اما پریسا هم عاشق بهروز (Z) و رقیب عشقی ستاره است. ستاره باید رقیب عشقی را از سر راه بردارد (P) تا توجه بهروز را به خودش جلب کند برای همین ...

خب، می بینید که به سادگی از یک ساختار کلی طرح های مختلفی ایجاد کردیم. این شکل ساده و اولیه کار هست. شما می توانی این طرح ها را پیچیده تر و خلاقانه تر و تازه تر بکنی که جذاب و هیجان انگیز باشد. برای رسیدن به این نقطه (پیچیده/خلاقانه/تازه تر) تعداد شخصیت ها، موانع و عناصر دیگر داستان را می توانی بیشتر و تازه تر بکنی.

به غیر از آن چهار عنصر اصلی که در بالا بارها تغییر دادم عناصری مثل اینها را هم می شود تغییر داد و تازه تر و ضدکلیشه ای تر کرد:
زمان داستان: می تواند در آینده، در گذشته ی دور، یا یک دوره تاریخی تخیلی و خاص باشد.
مکان داستان: می تواند تغییر بکند. اگر تا قبل از این همه در خیابان یا کافه یا کلاس درس عاشق هم شده اند، اینبار در جای دیگری همدیگر را ببینند. فرض کن یک ایستگاه فضایی با دو فضانورد زن در فضا هست و یک فضانورد مرد به آنها می پیوندد و ... یا مثلا در زمان دزدی هم دیگر را می بینند. یا در حال کوهنوردی و ...
موقعیت ها: در جنگ / در سیل / در زلزله / در سرقت از بانک / در دیدار ازموزه ی اشیا باستانی / در بیمارستان و زمان عمل جراحی :))
علیت داستان (پلات): یعنی علت وقوع ماجراها / مثلا اگر تا قبل از این آدم ها به خاطر زیبایی عاشق هم می شدند، اینبار به خاطر: شجاعت / خباثت / یا شش انگشتی بودن عاشق هم شوند ...
لحن و فضای (اتمسفر) رمان هم می تواند تغییر کند. طنز، جدی، غم انگیز، شوخ و شنگ، انتقادی، سیاه، عارفانه و ...

---
جمع بندی:
همه ی اینهایی که عرض کردم یعنی: باید رمان و رمان نویسی را بشناسید و به همه جنبه های آن آگاه باشید تا بتوانید چیز تازه ای بنویسید.
 
آخرین ویرایش:

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 2, کاربران: 0, مهمان‌ها: 2)

بالا پایین