Thumbelina
رمانیکی پیشرو
پرسنل مدیریت
مقامدار آزمایشی
مدیر
- نام هنری
- الینا فری
- آزمایشی
- مدیرتالار آموزش
- شناسه کاربر
- 3925
- تاریخ ثبتنام
- 2023-01-14
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 438
- نوشتهها
- 573
- پسندها
- 465
- امتیازها
- 278
- محل سکونت
- سرزمین پریان
داستان کوتاه به دلیل محدود بودن حجم، نمیتواند شخصیتهای زیادی داشته باشد. بنابراین شخصیتهای داستان کوتاه باید به خوبی اداره شوند.
منظور از اداره شدن شخصیت این است که داستاننویس، تعدادی شخصیت در داستانش بیاورد که بتواند از پس آنها برآید. بتواند هر کدام را به صورت جداگانه بپرورد و در تقابل یا تعامل به یکدیگر آنها را معرفی کند.
شخصیتهای داستان باید هویت و شناسنامه داشته باشند، باید با رفتار و کردارش حرف بزند. نه آنکه نویسنده وارد داستان شود و به جای شخصیت حرف بزند، اظهار نظر کند یا توضیح دهد.
این همان شعار معروف «نگو، نشان بده» است که به عنوان تکنیک «تعریف در حرکت» «محمد حسن شهسواری» در کتاب حرکت در مه آن را توضیح می دهد.
تعریف در حرکت یعنی اطلاعات داستان را در ضمن گفتن داستان ارائه دهیم که روی ریتم و تمپوی داستان اثر زیادی دارد.
شخصیت در داستان باید با یک رویداد قوی ترکیب شود. در غیر این صورت متن به یک کایکاتور تبدیل می شود.شخصیت با کنش و واکنش هایش معرفی می شود. و در کنار یک اتفاق داستانی زنده و گیرا می شود و قابل توجه.
بهترین تمرین برای شخصیت پردازی در داستان، نگاه دقیق به آدم های واقعی پیرامون نویسنده است. آدم ها در داستان زندگی میکنند، حرف میزنند، حرکت میکنند، میخورند، میخوابند، میمیرند و متولد میشوند. مثل آدم های واقعی نه خوبِ خوباند، نه بدِ بد. یعنی نه سیاهاند نه سفید.
پس به افراد دور و برتان و رفتارشان در موقعیت های مختلف توجه کنید و فکر کنید آیا این فرد با این خصوصیات مشخص، اگر این اتفاق خاص، برایش بیفتد چه عکس العملی نشان خواهد داد!
خوبی و بدی نسبیاند. مطلق نیستند. تنها در افسانهها و قصههای کلاسیک، قهرمانان یا دیوسیرت اند و یا فرشته خو. تغییر نمی کنند و از اول تا انتها به همان شیوه زندگی می کنند. برای داستان امروزی حد وسط را بگیرید و از هر گونه مطلق اندیشی در مورد آدم ها پرهیز کنید. اجازه بدهید شخصیت تغییر کند اگر لازم است یا جنبه های مختلف روحیات او را در مقابله با هر کنشی به چالش بکشید.
آدم های داستان باید استقلال داشته باشند باید با هم تعامل داشته باشند، با هم رفتار کنند و حرف بزنند و درون خود را برای مخاطب نشان دهند نه اینکه نویسنده بپرد وسط داستان و همه چیز را دست بگیرد. باید به شخصیت ها اجازه زنده بودن در داستان را داد، تا خود زندگی کنند.
گفتگو کمک بزرگی برای شخصیت پردازی می تواند باشد. گفتگوی زنده و طبیعی و کوتاه باشد، نه شعاری و خشک. که هر شخصیتی به فراخور شغل، جنس، مرتبهی اجتماعی، میزان سواد و سطح فرهنگ حرف میزنند. کلام یک راننده با مهندس یا استاد دانشگاه فرق می کند.
برای شناساندن شخصیت ها باید آنها را به حرف زدن واداشت. همانطور که میگویند:«تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.»
پس اگر از شگرد دیالوگ و گفتگو برای شخصیت پردازی استفاده می کنید حتما به نکات مربوط به گفتگو دقت داشته باشید که داستانتان طبیعی و واقعی از آب در بیاید.
منظور از اداره شدن شخصیت این است که داستاننویس، تعدادی شخصیت در داستانش بیاورد که بتواند از پس آنها برآید. بتواند هر کدام را به صورت جداگانه بپرورد و در تقابل یا تعامل به یکدیگر آنها را معرفی کند.
شخصیتهای داستان باید هویت و شناسنامه داشته باشند، باید با رفتار و کردارش حرف بزند. نه آنکه نویسنده وارد داستان شود و به جای شخصیت حرف بزند، اظهار نظر کند یا توضیح دهد.
این همان شعار معروف «نگو، نشان بده» است که به عنوان تکنیک «تعریف در حرکت» «محمد حسن شهسواری» در کتاب حرکت در مه آن را توضیح می دهد.
تعریف در حرکت یعنی اطلاعات داستان را در ضمن گفتن داستان ارائه دهیم که روی ریتم و تمپوی داستان اثر زیادی دارد.
شخصیت در داستان باید با یک رویداد قوی ترکیب شود. در غیر این صورت متن به یک کایکاتور تبدیل می شود.شخصیت با کنش و واکنش هایش معرفی می شود. و در کنار یک اتفاق داستانی زنده و گیرا می شود و قابل توجه.
بهترین تمرین برای شخصیت پردازی در داستان، نگاه دقیق به آدم های واقعی پیرامون نویسنده است. آدم ها در داستان زندگی میکنند، حرف میزنند، حرکت میکنند، میخورند، میخوابند، میمیرند و متولد میشوند. مثل آدم های واقعی نه خوبِ خوباند، نه بدِ بد. یعنی نه سیاهاند نه سفید.
پس به افراد دور و برتان و رفتارشان در موقعیت های مختلف توجه کنید و فکر کنید آیا این فرد با این خصوصیات مشخص، اگر این اتفاق خاص، برایش بیفتد چه عکس العملی نشان خواهد داد!
خوبی و بدی نسبیاند. مطلق نیستند. تنها در افسانهها و قصههای کلاسیک، قهرمانان یا دیوسیرت اند و یا فرشته خو. تغییر نمی کنند و از اول تا انتها به همان شیوه زندگی می کنند. برای داستان امروزی حد وسط را بگیرید و از هر گونه مطلق اندیشی در مورد آدم ها پرهیز کنید. اجازه بدهید شخصیت تغییر کند اگر لازم است یا جنبه های مختلف روحیات او را در مقابله با هر کنشی به چالش بکشید.
آدم های داستان باید استقلال داشته باشند باید با هم تعامل داشته باشند، با هم رفتار کنند و حرف بزنند و درون خود را برای مخاطب نشان دهند نه اینکه نویسنده بپرد وسط داستان و همه چیز را دست بگیرد. باید به شخصیت ها اجازه زنده بودن در داستان را داد، تا خود زندگی کنند.
گفتگو کمک بزرگی برای شخصیت پردازی می تواند باشد. گفتگوی زنده و طبیعی و کوتاه باشد، نه شعاری و خشک. که هر شخصیتی به فراخور شغل، جنس، مرتبهی اجتماعی، میزان سواد و سطح فرهنگ حرف میزنند. کلام یک راننده با مهندس یا استاد دانشگاه فرق می کند.
برای شناساندن شخصیت ها باید آنها را به حرف زدن واداشت. همانطور که میگویند:«تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.»
پس اگر از شگرد دیالوگ و گفتگو برای شخصیت پردازی استفاده می کنید حتما به نکات مربوط به گفتگو دقت داشته باشید که داستانتان طبیعی و واقعی از آب در بیاید.
نام موضوع : نکاتی برای شخصیتپردازی در داستانکوتاه
دسته : مطالب آموزش نویسندگی