Like crazy<3
مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقامدار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقرهای
کاربر ثابت
- مدیر کتابدونی
- - رصد
- شناسه کاربر
- 1249
- تاریخ ثبتنام
- 2021-11-25
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 449
- نوشتهها
- 1,867
- راهحلها
- 22
- پسندها
- 20,711
- امتیازها
- 613
بیان بهتر وقتی جنس رابطهی کاراکتر الف با کاراکتر ب واقعا نسبت به رابطهی کاراکتر الف با کاراکتر ج منحصربهفرد باشد، تنها حضور دو کاراکتر اصلی در یک موقعیت میتواند بهشدت جذاب به نظر برسد. چون مدل گفتوگوها و حتی جنس داستانگویی خود را دارد. مثلا وقتی توکا مقابل برادر سابق خود میایستد، فضا بهشدت سنگین میشود و مخاطب را به یاد گذشتهی فاشنشدهی آنها میاندازد. وقتی کانکی و هیده نزدیک هم قرار میگیرند، همهچیز دوستانه میشود و حتی به سمت کمدی میرود. وقتی کورئو کنار آمون راه میرود، میشود یاد گرفتن یک شاگرد از استاد خود را دید و وقتی ریزه با کانکی صحبت میکند، نقش وسوسه و حیله در هر صحنه را میتوان درک کرد.
«توکیو غول» با استفاده از همین ویژگی مخاطب را هم به چالش میکشد. هنگامی که انتظارات مخاطب از یک لحظه تنظیم شد، به چالش کشیدن لحظهی آن انتظارات، شدیدا هیجانانگیز خواهد بود. مثلا تماشاگر عادت کرده است که هنگام همراهی هیده و کانکی هیچ اتفاق ترسناک مرتبط با زندگی غولها را نبیند. سپس نیشیکی هیده را به انتهای کوچه پرتاب میکند و کانکی و دوست عادی او تا آستانهی مرگ میروند. این لحظه انقدر منزجرکننده و برای مخاطب شوکهکننده است که بدون شک نفشی کلیدی روی تبدیل شدن کانکی به یک کاراکتر خاص میگذارد؛ لحظهای که اگر مخاطب از آن انتظارات سادهای نداشت، نمیتوانست اینچنین میخکوبکننده ظاهر شود.
تعدد لحن سریال هنگام داستانگویی و اغراقآمیز بودن بعضی از سکانسهای آن باعث میشوند این محصول را به افراد آشنا با انیمهها معرفی کنیم. ولی همین گستردگی سبکهای ذوبشده در دل انیمه Tokyo Ghoul آن را به محصول جالبی تبدیل میکند که اگر ضعفها را بپذیریم و با آنها کنار بیاییم، تبدیل به خاطرهی جالبی در ذهن تماشاگر میشود؛ انیمهای که اگر دقایق اضافهی آن حذف میشدند، قطعا میتوانست رتبهی بالاتری بین انیمههای برتر دههی گذشته داشته باشد.
«توکیو غول» با استفاده از همین ویژگی مخاطب را هم به چالش میکشد. هنگامی که انتظارات مخاطب از یک لحظه تنظیم شد، به چالش کشیدن لحظهی آن انتظارات، شدیدا هیجانانگیز خواهد بود. مثلا تماشاگر عادت کرده است که هنگام همراهی هیده و کانکی هیچ اتفاق ترسناک مرتبط با زندگی غولها را نبیند. سپس نیشیکی هیده را به انتهای کوچه پرتاب میکند و کانکی و دوست عادی او تا آستانهی مرگ میروند. این لحظه انقدر منزجرکننده و برای مخاطب شوکهکننده است که بدون شک نفشی کلیدی روی تبدیل شدن کانکی به یک کاراکتر خاص میگذارد؛ لحظهای که اگر مخاطب از آن انتظارات سادهای نداشت، نمیتوانست اینچنین میخکوبکننده ظاهر شود.
تعدد لحن سریال هنگام داستانگویی و اغراقآمیز بودن بعضی از سکانسهای آن باعث میشوند این محصول را به افراد آشنا با انیمهها معرفی کنیم. ولی همین گستردگی سبکهای ذوبشده در دل انیمه Tokyo Ghoul آن را به محصول جالبی تبدیل میکند که اگر ضعفها را بپذیریم و با آنها کنار بیاییم، تبدیل به خاطرهی جالبی در ذهن تماشاگر میشود؛ انیمهای که اگر دقایق اضافهی آن حذف میشدند، قطعا میتوانست رتبهی بالاتری بین انیمههای برتر دههی گذشته داشته باشد.