Like crazy<3
مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقامدار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقرهای
کاربر ثابت
- مدیر کتابدونی
- - رصد
- شناسه کاربر
- 1249
- تاریخ ثبتنام
- 2021-11-25
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 448
- نوشتهها
- 1,864
- راهحلها
- 21
- پسندها
- 20,685
- امتیازها
- 613
- محل سکونت
- او (":
انیمهی زیبای The Garden of Words قصهی واقعگرایانه و شیرینی را میگوید که در باغی از دنیای خودمان روایت شده. باغی که از قضا، درختانش را کلماتی دروغین شکل ندادهاند.
نمیدانم دنیای انیمه با استفاده از کدام جادو و به سبب بهره بردن از چه روش خاصی از داستانگویی، میتواند تا این اندازه شگفتانگیز باشد. میتواند هزاران بار و لابهلای دقایق دهها اثر مختلف، با استفاده از یک سری مفاهیم ساده و آشنا، قصههایی را بگوید که شبیه یکدیگر نیستند و تفاوتهای زیادی دارند و در عین حال، انگار هر بار دارند تفکرات مخاطبان این دنیای شگفتانگیز را در رابطه با یکی از حقایق جهان هستی، کاملتر میکنند. چون راستش را بخواهید، تا به امروز انیمههای ژاپنی زیادی را دیدهام که محوریت پیام دادنهایشان چیزی جز «عشق» نبوده و هر کدام، نگاهم به این احساس عجیب انسانی را صدها قدم جلوتر از قبل بردهاند. هر کدام از این ساختههای ارزشمند، آنقدر با کمک کلیدواژههای سادهای قصه میگویند که شاید روزی فکر میکردم امکان ندارد با پرداختن به چنین چیزهای آشنایی، بتوان داستانهایی معرکه ساخت و تقدیم بینندگان کرد. اما انیمهها نه تنها این کار را انجام میدهند، بلکه آن را به صورتی انجام میدهند که عملا در هیچ نقطهی دیگری از دنیای هنرهای تصویری نمیتوان چیزی حتی شبیه به لحظاتشان پیدا کرد. این وسط، آنچه که شگفتانگیز است با احترامی که آنها برای یکدیگر قائل میشوند ارتباط دارد. آنها، همیشه انگار پیامهایشان را به گونهای تحویل مخاطب میدهند که در قسمت خاص و تازهای از ذهن او و شاید حتی قلبش، جای بگیرند و بدون زیر سوال بردن هیچ مفهوم دیگری، فقط و فقط چیزی به داشتههای وی اضافه کنند. آن هم در حالی که حتی در آثار بزرگترین فیلمسازان تاریخ هالیوود هم میتوان به وفور لحظاتی را یافت که دقیقا برای زدن حرفی در مقابل اثری دیگر، قد علم کردهاند و تنها به خاطر دادن پیامی متضاد مفهومی سینمایی و بزرگ است که شناخته میشوند.
اینها را گفتم برای آن که قبل هر توضیحی، باز هم بهتان یادآوری کنم که در این مقاله، قصد پرداختن به یک «انیمه» را دارم. لفظ مهمی که شاید شناختن آن و درک صحیح هویت پیچیده و ارزشمندی که دارد، بیشتر از صحبت در رابطه با تمامی دقایق این اثر به خصوص، بتواند شما را به درک دقایق «باغی از کلمات» نزدیک کند. The Garden of Words که در ژاپن با نام Koto no ha no niwa شناخته میشود، قصهای مهم و بسیار ساده دربارهی «باران، عشقی متفاوت و کفشها» میگوید. قصهای که به خاطر باران باریدن و عشق یک نوجوان به آن آغاز میشود و سپس، وی را به مقاصد خاصتر و شیرینتری نیز میرساند. در دنیای فیلم، بارش باران و ابری شدن جهان شخصیتها، نه فقط چیزی آزاردهنده، اعصابخوردکن، مریضیآور یا از بینبرندهی برنامههای آدمها برای زدن به دل طبیعت نیست، بلکه عنصر شگفتانگیزی است که به اندازهی آفتاب، جذابیت دارد. عنصری که باعث میشود یک لیوان قهوهی داغ، به کمک بخار گرمش فرصت خودنمایی پیدا کند و آدمها به بهانهی پیدا کردن سرپناه، نزدیک یکدیگر شوند. چیزی که شاید فرا رسیدنش با صدای غرش دیوانهوار رعد و برق خبر داده شود اما استاد آفرینش بومهای نقاشی روی زمینی است که انسانها میتوانند با پریدن از روی چالههای پرآب آن، شادی کنند.
نمیدانم دنیای انیمه با استفاده از کدام جادو و به سبب بهره بردن از چه روش خاصی از داستانگویی، میتواند تا این اندازه شگفتانگیز باشد. میتواند هزاران بار و لابهلای دقایق دهها اثر مختلف، با استفاده از یک سری مفاهیم ساده و آشنا، قصههایی را بگوید که شبیه یکدیگر نیستند و تفاوتهای زیادی دارند و در عین حال، انگار هر بار دارند تفکرات مخاطبان این دنیای شگفتانگیز را در رابطه با یکی از حقایق جهان هستی، کاملتر میکنند. چون راستش را بخواهید، تا به امروز انیمههای ژاپنی زیادی را دیدهام که محوریت پیام دادنهایشان چیزی جز «عشق» نبوده و هر کدام، نگاهم به این احساس عجیب انسانی را صدها قدم جلوتر از قبل بردهاند. هر کدام از این ساختههای ارزشمند، آنقدر با کمک کلیدواژههای سادهای قصه میگویند که شاید روزی فکر میکردم امکان ندارد با پرداختن به چنین چیزهای آشنایی، بتوان داستانهایی معرکه ساخت و تقدیم بینندگان کرد. اما انیمهها نه تنها این کار را انجام میدهند، بلکه آن را به صورتی انجام میدهند که عملا در هیچ نقطهی دیگری از دنیای هنرهای تصویری نمیتوان چیزی حتی شبیه به لحظاتشان پیدا کرد. این وسط، آنچه که شگفتانگیز است با احترامی که آنها برای یکدیگر قائل میشوند ارتباط دارد. آنها، همیشه انگار پیامهایشان را به گونهای تحویل مخاطب میدهند که در قسمت خاص و تازهای از ذهن او و شاید حتی قلبش، جای بگیرند و بدون زیر سوال بردن هیچ مفهوم دیگری، فقط و فقط چیزی به داشتههای وی اضافه کنند. آن هم در حالی که حتی در آثار بزرگترین فیلمسازان تاریخ هالیوود هم میتوان به وفور لحظاتی را یافت که دقیقا برای زدن حرفی در مقابل اثری دیگر، قد علم کردهاند و تنها به خاطر دادن پیامی متضاد مفهومی سینمایی و بزرگ است که شناخته میشوند.
اینها را گفتم برای آن که قبل هر توضیحی، باز هم بهتان یادآوری کنم که در این مقاله، قصد پرداختن به یک «انیمه» را دارم. لفظ مهمی که شاید شناختن آن و درک صحیح هویت پیچیده و ارزشمندی که دارد، بیشتر از صحبت در رابطه با تمامی دقایق این اثر به خصوص، بتواند شما را به درک دقایق «باغی از کلمات» نزدیک کند. The Garden of Words که در ژاپن با نام Koto no ha no niwa شناخته میشود، قصهای مهم و بسیار ساده دربارهی «باران، عشقی متفاوت و کفشها» میگوید. قصهای که به خاطر باران باریدن و عشق یک نوجوان به آن آغاز میشود و سپس، وی را به مقاصد خاصتر و شیرینتری نیز میرساند. در دنیای فیلم، بارش باران و ابری شدن جهان شخصیتها، نه فقط چیزی آزاردهنده، اعصابخوردکن، مریضیآور یا از بینبرندهی برنامههای آدمها برای زدن به دل طبیعت نیست، بلکه عنصر شگفتانگیزی است که به اندازهی آفتاب، جذابیت دارد. عنصری که باعث میشود یک لیوان قهوهی داغ، به کمک بخار گرمش فرصت خودنمایی پیدا کند و آدمها به بهانهی پیدا کردن سرپناه، نزدیک یکدیگر شوند. چیزی که شاید فرا رسیدنش با صدای غرش دیوانهوار رعد و برق خبر داده شود اما استاد آفرینش بومهای نقاشی روی زمینی است که انسانها میتوانند با پریدن از روی چالههای پرآب آن، شادی کنند.
نام موضوع : نقد و بررسی انیمه باغ کلمات The Garden of Words
دسته : انیمه