راستی خدا کلید خانه دلم را به خوب کسی داد، چون وقتی آمدی و سر سپرده تو شدم، مثل یک رویا و خواب شیرین شبانه بودی و تنها رویایی که واقعی شدی برایم و خدا را شکر می کنم که کلیددار خانه قلبم تو شدی که با سادهترین نگاهت دیوانه و مجنون میشوم برایت و تیشه بیستون شکن را از فرهاد میگیرم و خودم را فدایت میکنم!