فیالبداهه: طلوع کن
نویسنده: آلباتروس
ژانر: اجتماعی
مقدمه:
با یکی اسم و فامیل بازی میکردم.
گفتم اسم؟ گفت عزت.
من از فامیل پرسیدم، گفت شرف.
من از حیوان پرسیدم، گفت نجیب.
شهر رو خواستم، جواب داد جوانمردی.
من گفتم غذا، گفت آرامش.
گفتم اشیاء، گفت حرف مردم.
هه! بازی باحالی بود.
نویسنده: آلباتروس
ژانر: اجتماعی
مقدمه:
با یکی اسم و فامیل بازی میکردم.
گفتم اسم؟ گفت عزت.
من از فامیل پرسیدم، گفت شرف.
من از حیوان پرسیدم، گفت نجیب.
شهر رو خواستم، جواب داد جوانمردی.
من گفتم غذا، گفت آرامش.
گفتم اشیاء، گفت حرف مردم.
هه! بازی باحالی بود.
آخرین ویرایش توسط مدیر: