عنوان اثر: یارگیلاما
نویسنده: لبخند زمستان
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
مقدمه:
زندگی کمی آرامتر قدم بردار.
من خستهی این روزگارم
تو صبر کن تا شاید پا به پای تو برسم
زندگی کمی آرام و آهسته و بیمهابا
من هر چقدر که دویدم باز به تو نرسیدم
روزگار کمی آرام...
وقتی تمام نوجوانی و جوانیات را به انتظار بنشینی باز هم چیزی تغییر نخواهد کرد.
تمام دخترها در طول زندگی، فقط به دو مرد تکیه میدهند یکی بابا و دیگری عشقشان اما او فقط به انتظار این دو مرد نشسته است تا شاید بیایند و زخمهای تازه و کهنهاش را مداوا کنند!
خلاصه:
فاطمه دختر مظلوم هفده ساله، چند سالی
میشد که منتظر پدرش نشسته بود پدری که برای دفاع از حرم عازم سوریه شده بود و حالا بعد از چند سال در بیخبری از پدرش به سر میبرد.
در مسیر زندگیاش فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر میگذارد و طی یک اتفاق یا شاید حکمت خدا با پسری آشنا میشود.
ساسان پسر مغرور صد البته جذاب داستان با فرهنگی خیلی متفاوت وارد زندگی او میشود و سبب پیدا شدن رضا که باعث میشود نهال عشقی که در دل فاطمه نهفته بود رفته رفته بزرگتر باشد و بعد از کلی کش مکش محرم همدیگر میشوند اما درست زمان عروسی اتفاقی پیش میآید که دوباره آنها را برای مدت طولانی از هم دور میکند که فصل دوم رمان آنها را به ما نشان خواهد داد.
نویسنده: لبخند زمستان
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
مقدمه:
زندگی کمی آرامتر قدم بردار.
من خستهی این روزگارم
تو صبر کن تا شاید پا به پای تو برسم
زندگی کمی آرام و آهسته و بیمهابا
من هر چقدر که دویدم باز به تو نرسیدم
روزگار کمی آرام...
وقتی تمام نوجوانی و جوانیات را به انتظار بنشینی باز هم چیزی تغییر نخواهد کرد.
تمام دخترها در طول زندگی، فقط به دو مرد تکیه میدهند یکی بابا و دیگری عشقشان اما او فقط به انتظار این دو مرد نشسته است تا شاید بیایند و زخمهای تازه و کهنهاش را مداوا کنند!
خلاصه:
فاطمه دختر مظلوم هفده ساله، چند سالی
میشد که منتظر پدرش نشسته بود پدری که برای دفاع از حرم عازم سوریه شده بود و حالا بعد از چند سال در بیخبری از پدرش به سر میبرد.
در مسیر زندگیاش فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر میگذارد و طی یک اتفاق یا شاید حکمت خدا با پسری آشنا میشود.
ساسان پسر مغرور صد البته جذاب داستان با فرهنگی خیلی متفاوت وارد زندگی او میشود و سبب پیدا شدن رضا که باعث میشود نهال عشقی که در دل فاطمه نهفته بود رفته رفته بزرگتر باشد و بعد از کلی کش مکش محرم همدیگر میشوند اما درست زمان عروسی اتفاقی پیش میآید که دوباره آنها را برای مدت طولانی از هم دور میکند که فصل دوم رمان آنها را به ما نشان خواهد داد.
آخرین ویرایش: