نام رمان:مغروره بی قلب
نویسنده:حدیث اسماعیلی
ژانر:عاشقانه، پلیسی
خلاصه:
حسرت ها گلایه وار از وجود خسته ام پر کشیدند و رفتند، حال فقط تو بودی که در من نفس می کشیدی، من سال ها پیش وقتی از پیله قلبت پر کشیدم و رفتم، خودم را کشتم و گذاشتم تو در من زندگی کنی، شاید باورش سخت باشد اما تبدیل به همانی شدم که روزی از آن گلایه داشتم...
ماهان ایزدی
مقدمه:
دلیل اینکه سیاه رنگ عشق است می دانی چیست؟ به خاطر این نیست که سیاهی بهتر است، نه! شاید به خاطر چشمانت باشد. آن نگاه تنگ و آهویی، آن تیله سیاه که مردی را در خود به بند می کشد. فکر نکن از زندان تنگ سیاهت خسته شده ام، عشق من، این قفس تاریک، اگر چشمان تو باشد، قفس طلاییست...
ماهان ایزدی
نویسنده:حدیث اسماعیلی
ژانر:عاشقانه، پلیسی
خلاصه:
حسرت ها گلایه وار از وجود خسته ام پر کشیدند و رفتند، حال فقط تو بودی که در من نفس می کشیدی، من سال ها پیش وقتی از پیله قلبت پر کشیدم و رفتم، خودم را کشتم و گذاشتم تو در من زندگی کنی، شاید باورش سخت باشد اما تبدیل به همانی شدم که روزی از آن گلایه داشتم...
ماهان ایزدی
مقدمه:
دلیل اینکه سیاه رنگ عشق است می دانی چیست؟ به خاطر این نیست که سیاهی بهتر است، نه! شاید به خاطر چشمانت باشد. آن نگاه تنگ و آهویی، آن تیله سیاه که مردی را در خود به بند می کشد. فکر نکن از زندان تنگ سیاهت خسته شده ام، عشق من، این قفس تاریک، اگر چشمان تو باشد، قفس طلاییست...
ماهان ایزدی
آخرین ویرایش توسط مدیر: