. . .

دلنوشته های زیبا در مورد خورشید!

تالار متفرقه ادبیات

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #41
آنقدر دوستت دارم
که
خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم!

هر بار که می پرسی، چقدر؟!
با خودم فکر می کنم؛

دریا چطورحساب موجهایش را نگه دارد؟!
پاییز از کجا بداندهر بار چند برگ از دست میدهد؟!
ابرها چه می دانندچند قطره باریده اند؟!
خورشید مگر یادش مانده چند بار طلوع کرده است؟!
و من،چطور بگویم که،چقدر دوستت دارم...
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #42
یا نور
یا شمس الشموس
یا انیس النفوس
خورشید از دستان شما نور می گیرد
مهربانی از آغوش شما برمی خیزد
آسمان از آبی نگاه شما ؛
چشمه سارش را وامدار است
آهوان منتظر دل هایمان ؛
تنها ؛
به حرمت رافت شماست ؛ که ؛
به ضمانت ؛ تضمین داده و هنوز ؛
جهان از این همه نامهربانی به مرگ ناگهانی ؛
جان نداده ... ؛ و تسلیم نشده
اصلا خدا به حرمت کلمه ی طیبه ی ؛
سلاله ی خورشید وجودتان ؛
ماه را از شب هایمان نگرفته
کاش این ششمین شنبه ی پنجواره ؛
به جماعت جم...

متن پریناز پارسا
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #43
دوست دارم چون ستاره ای سرگردان
به چال گونه ات سقوط کنم
و به هیچ گونه ای در این جهان باز نگردم
مرا به خاطرت بسپار
بدون خاک و گلایول
و نگذار هیچ حادثه ای
نبش خاطرت کند
این شعر ها مرا چهار پاره به میخ می کشند
و در چهار سوی جهان
چارقد زنان مسلمان
به زمین می افتد
خورشید مرا از شرق و غرب ادامه می دهد
و لکه ی ننگ پاکدامنی ام
بر پیشانی جهان
داغ می خورد...

متن آیدا مجیدآبادی
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #44
تمام هستی من
خلاصه میشود

در نگاه تو
چشم بگشای

خورشید تابانم آرزوست...
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #45
به هر چیزی که دل بستم
از او آواز می آمد:
دَمِ باد و نمِ باران
کمانِ پاک و رنگینِ پس از آن
از پرستوی سبُکباران
گُلِ سرخ و پرنده
از هیاهوهای گنجشکان
میانِ برگ برگِ خاطراتِ مِهرآمیزِ درختِ تاک
و حتّی اشک های ماه
در وداع از کلبه ی خورشید، غمخواران
به هر چیزی که دل بستم
از او آواز می آمد
نه تنها هر چه زیبایی
که هر زشتی، از او آواز می آمد
که تار و پودِ این دریا
به هم پیوسته است اینجا
و زشتی در مقامِ خود
بسی زیباست...

متن مریم رضایی
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #46
آنگاه که ماه و خورشید در نبردند
نفس خورشید تنگ شده آرام آرام به خواب میرود
از رحم تنگ بنفشه گون طارم هزار نوزاد نارس بیرون میجهد
دراین میان صورت ماه گرد چهره پدیدار میشود
گهواره زمین با لاله های سرخ سر میدهندنوای لالایی را...

متن شقایق صادقپور
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #47
پشت به آفتاب می نشینم
و فکر میکنم
اگر تمام گل های آفتابگردان
به خورشید پشت کنند
خورشید خاموش خواهد شد؟...

متن محمد ابراهیم گرجی
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #48
این گونه بود که آفریده شدند: یک آه در گلوی جهان گیر کرده بود، جهان عطسه کرد و گرد از زمین، دور شد کوه پدید آمد. آسمان خمیازه کشید ابرها آغاز شدند. باران روی زمین راه می رفت و از جیبش گل می چکید. خورشید لباسش را تکاند و درختان روییدند. باد خواب بد دید و به زمین چنگ انداخت صحرا شکل گرفت. برف گونه ابر را بوسید و «مه» نمایان شد. آتش لباسی از خاک برای مهمانی دوخت به نام جاده. اما اقیانوس ها دست ساز دست سازند. مرغوب و ماندنی.
.
اقیانوس ها، به مرور زمان از دلتنگی های زنانه که با کوچکترین بهانه گریه شده اند، تشکیل شدند. هربار که زنی، عاشق شد، اقیانوسی آبی تر شکل گرفت. اشک های زنان، موزه های سیار خاطرات یک زن هستند. تنهاموزه هایی بازدید کننده ای ندارند مگر حسرت.

متن مارال دوستی
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #49
سال جدیده زندگی مثل قدیمه
چه بی پدر مادر شده دنیا، یتیمه
شاید بهشتی هست پشت پیچ و خم ها
راه ورودِ به جهنّم مستقیمه
رو صورت خورشید خانم مثل پارسال
یه لایه ی یخ هست که خیلی ضخیمه
پوسیدن و لک هستن و زردی گرفتن
هر هفت سین سفره اوضاشون وخیمه
شاید که یه نیمچه تکونی خورده شعله
سینه سپر کرده یکی می گه نسیمه
اندازه ی یه مُشته ابری که سیاهه
هفتاد نسل بعدشم کلاً عقیمه
که جرأت یه کار تازه نیست اصلاً
هر پا فقط توی حدودِ هر گلیمه
امسال هم سال عزا
داریِ ماهاست
هر روز روزِ نذریِ آش و حلیمه
می گن امیدت باشه به لطف الهی
اون کس که اون بالاست، اون کس که کریمه
ما چهار چشمی زُل زدیم به آسمون ها
اون کس که توی دیده شیطانِ رجیمه
متن علی کریمی کلایه
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #50
آن زمان که آفتابگردان
از خورشید متنفر شود
من هم دیگر تو را
دوست نخواهم داشت!
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
15
بازدیدها
887

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین