انتشاریافته دلنوشته دختری در ساحل تیس | مهرانه بلوچ

​

نام دلنوشته: دختری در ساحل تیس

دلنویس: مهرانه بلوچ

ژانر: عاشقانه، تراژدی

مقدمه:
من دختری نیستم که بتواند درد تو را تاب بیاورد؛ اما این‌که من نیستم و تو آن‌قدر حال بد نیستی که خانه نشین باشی، تمام تصوراتم را به هم می‌ریزد و شک به جانم می‌افتد که نکند راست می‌گویند که عاشقم نبودی.

 

[مهرانه بلوچ]

دلم می‌خواست زمان به عقب برمی‌گشت تا شاید از جنگیدن برای تو خسته نمی‌شدم. شاید این بار اگر گذشته تکرار می‌شد قبل از دور شدن از تو، فریاد سر می‌دادم که برای همیشه، آخرین عشق من خواهی بود.

 

[مهرانه بلوچ]

آرامش جانم!
من دختری نیستم که بتواند درد تو را تاب بیاورد؛ اما این‌که من نیستم و تو آن‌قدر حال بد نیستی که خانه نشین باشی، تمام تصوراتم را به هم می‌ریزد و شک به جانم می‌افتد که نکند راست می‌گویند که عاشقم نبودی.

 

[مهرانه بلوچ]

ماه شب چهارده!
تمام بی‌تابی‌های عالم در شوق چشمان من خلاصه می‌شوند وقتی پروانه‌ها خبرم می‌کنند تو بدون ماسک در شهر می‌گردی. شهر آلوده‌ست محبوبم!
که ترس برم می‌دارد، یکی از همین روزها مرگ دستانش را دور گردنت گره بزند و از بند آمدن نفست سرشار از سرور شود.

 

[مهرانه بلوچ]

دلم برایت تنگ شده و اگر این جمله‌ را به بیست و چند زبان زنده دنیا ترجمه کنم، باز هم گمان نمی‌کنم بتوانی درکش کنی.
مثل وقت‌هایی که از شدت اندوه فریاد برمی‌آورم:
- لطفاً برگرد.
و آب از آب تکان نمی‌خورد.

 

[مهرانه بلوچ]

راستی چرا یکی از همین روزها که زنگ در، مرا از خواب می‌پراند، تصویر غبارآلود تو را از پشت آیفون نمی‌بینم؟ و قلبم همگام با دستان ظریف و کشیده‌ام نمی‌لرزد؟

 

[مهرانه بلوچ]

پایان

 

[مهرانه بلوچ]

پاورقی:

بَنارَسی: زیباترین لباس بانوان بلوچ که با گلابتون، منجق، ملیله و... دوخته می‌شود. برای مجالس و مراسم خاص پوشیده می‌شود. هیچ محدودیتی در طرح و رنگ آن وجود ندارد. لباس عروس هم هست.

 

[همیار کتاب]

عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!

|مدیریت کتابدونی|​