انتشاریافته دلنوشته دختری با چشم‌های خیس | مهرانه بلوچ

نام دلنوشته: دختری با چشم‌های خیس

دلنویس: مهرانه بلوچ

ژانر: عاشقانه، تراژدی

مقدمه:
بر نمی‌گردی، عینکت را جابجا نمی‌کنی و خیره‌ی چشمانم نمی‌شوی!
لبخند نمی‌زنی و با صدای محکم و رسایت چرا نمی‌پرسی، چرا نمی‌پرسی:
- مِهرا، رز قرمز دوست داشتی؟

 

[مهرانه بلوچ]

تو هم مثل من این دختر غمگین را می‌شناسی؟
همین دختری که می‌نویسد شعر‌های مرا بخوان، می‌نویسد احساس‌های از یاد رفته‌ات قاتل جان من است.

 

[مهرانه بلوچ]

عطر نبودنت برای روح پیر شده‌ام آغوش باز می‌کند و باز هم خیابان از اشک‌های من لبریز می‌شود.
می‌بینی شعرهایم با اشک سروده می‌شوند؛ پس چطور دلت می‌آید دستت را از دستانم بگیری؟

 

[مهرانه بلوچ]

می‌دانم تو هم این دختر غمگین را می‌شناسی.
همین دختری که در هجوم تنهایی‌هایش،
در تهاجم اشک‌هایش و حتی در نبرد با نگرانی‌هایش، لبخند را به لب‌های بی روحش هدیه می‌کند.

 

[مهرانه بلوچ]

پاورچین پاورچین از همهمه‌ی واژه‌ها فاصله می‌گیرد و زمزمه‌وار می‌گوید:
- اگر از تو دور نباشم چگونه برایت دلتنگی کنم؟

پایان

 

[مدیر تایپ]

عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!

|مدیریت کتابدونی|​