. . .

انتشاریافته دلنوشته دختری با لحظه‌های کاغذی | مهرانه بلوچ

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. تراژدی
سطح اثر ادبی
برنزی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
screenshot-1266_eff3.png


به نام خداوند دل‌های پاک

سلام خدمت شما دل‌نویس عزیز!

متشکریم از شما برای انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار آثار ارزشمندتان.
خواهشمندیم قبل از شروع کردن نگارش دلنوشته‌تان، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه فرمایید!
[قوانین و مراحل ایجاد تاپیک دلنوشته]

پس از ارسال حداقل ده پارت از دلنوشته خود، می‌توانید طبق قوانین تاپیک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
[درخواست جلد برای دلنوشته]

پس از اتمام نگارش، برای درخواست نقد و تعیین سطح اثرتان، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست نقد و تعیین سطح دلنوشته]

پس از رفع ایرادات گفته شده توسط منتقد، جهت بررسی دوباره و تعیین سطح مجدد اثرتان از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[تعیین سطح مجدد دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، می‌توانید از طریق لینک زیر برای صوتی کردن دلنوشته خود اقدام کنید.
[درخواست صوتی شدن دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، در تاپیک زیر اعلام کنید.
[اعلام پایان نگارش دلنوشته]

شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.
درخواست رصد

پس از اتمام رصد برای ویراستاری و ارسال اثر شما روی سایت، طبق موارد گفته شده در لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست ویراستاری دلنوشته]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[انتقال و بیرون آوردن دلنوشته از متروکه]

متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!

| مدیریت تالار ادبیات انجمن رمانیک |​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #1
دلنوشته: دختری با لحظه‌های کاغذی
دلنویس: مهرانه بلوچ
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
یادت می‌آید برایم گفتی که با عشق زندگی کن؟
من از این‌جا تا آخر دنیا با تو و با لحظه‌های کاغذی‌ام زندگی خواهم کرد.
با تو حرف می‌زنم و هر آنچه از قلب‌ام می‌گذرد، روی کاغذ‌ها می‌نویسم.
بعد یکهو به خودم می‌آیم و می‌بینم یک مشت برگه‌ی سیاه شده دارم و خودکاری که دیگر رنگ نمی‌دهد؛
اما تو باز هم نیستی. محبتت نیست. دست‌هایت نیست. حتی حرف‌هایت هم نیستند تا آرامم کنند و مغزم سوت می‌کشد از حجم این همه کاغذ رنگ باخته.
از حجم این همه بی‌قراری!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #2
می‌ترسم چشم‌های تو از یادم برود.
می‌ترسم فراموش کنم چه‌ اندازه صدایت را دوست دارم.
گفتی برایت از خودم بگویم؟
حال من خوب است. به من نگاه کن.
بیا جلوتر؛ دست‌هایم را محکم بگیر. انگشت‌هایت را در لابه‌لای انگشت‌هایم قفل کن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • قلب شکسته
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #3
جلوتر بیا؛ در چشم‌هایم دقیق شو.
بگذار غرق شوم در مردمک‌های شفاف‌ات.
گفتی از خودم بگویم؟
نمی‌دانی که چه‌قدر دلتنگ توام! آن‌قدر دلتنگ که هر شب خوابت را می‌بینم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • قلب شکسته
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #4
بیدار که می‌شوم، یک نفر بادام تلخ توی حلقم می‌ریزد
و بی‌توجه به گریه‌هایم مرا در آسانسور حبس می‌کند.
تو می‌دانستی من بادام تلخ دوست ندارم؟
می‌دانستی به حد مرگ از آسانسور وحشت دارم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • قلب شکسته
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #5
نه فکر نمی‌کنم بدانی. یادم نمی‌آید برایت گفته باشم.
من خیلی چیزها را برایت نگفته‌ام.
این‌که وقتی در ساحل قدم می‌زنم و به خورشید خیره می‌شوم، با خودم می‌گویم قطعاً مثل خورشیدی که از خط دریا پایین می‌رود، یک روز تو هم از دلم می‌روی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • قلب شکسته
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #6
یا وقتی قدم‌های تو را در هیچ کجای شهر نمی‌یابم،
به سرم می‌زند خودم را برای همیشه از صفحه‌ی زندگی محو کنم.
عزیز دلم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #7
تو رفته‌ای و من، چشم‌هایم را می‌بندم. باید فراموش کنم.
چشم‌هایم را محکم‌تر از همیشه می‌بندم. من باید همه چیز را فراموش کنم!
این‌که نیستی؛ این‌که ندارمت و این‌که قرار نیست هیچ وقت داشته باشمت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #8
کاش می‌توانستم یک بار دیگر گذشته را زندگی کنم.
قطعاً این‌بار وقتی صورتت به صورتم نزدیک میشد، چشم‌هایم را نمی‌بستم. چشم‌های زیبای تو را باید زندگی کرد؛ باید میانشان غرق شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #9
تو نمی‌دانی گذشته بارها و بارها در ذهنم تکرار می‌شود؛ اما دیگر شلیک خاطرات هم نمی‌تواند جانم را بگیرد.
کاش جایی حوالی آغوشت جان می‌دادم.
چون دیگر هیچ چیز مهم نبود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

مهرانه بلوچ

رمانیکی حامی
رمانیکی‌نویس
شناسه کاربر
1304
تاریخ ثبت‌نام
2021-12-05
آخرین بازدید
موضوعات
39
نوشته‌ها
426
پسندها
2,643
امتیازها
373
محل سکونت
سرزمین یاس و عشق

  • #10
من و تو با هم زندگی کرده بودیم و با جان و دل لمس کرده بودیم که بودنمان کنار هم چه حسی دارد.
پس اگر می‌مردم، باز هم از ته دل خوش‌حال بودم.
به من نگاه کن، با من اشک بریز، با من بخند
و با من، فقط با من زندگی کن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین