در این موارد معمولاً برای حل مشکلات خانواده مسوولیتی به جوان می دهید؟
معمولاً نه، من این کار را نمی کنم. فکر می کنم این مسئولیت به اندازه کافی به او داده شده واو هم این مسئولیت را پذیرفته که به اصطلاح بیمار خانواده بشود؛ یک قربانی که حاضر شده خود را به عنوان شخص بیمار قربانی کند تا خانواده از مسائل درونی خود منحرف بشود.
جنگ اصلی و مسئله اصلی بین پدر و مادر است. اگر این دختر قربانی شدن را نپذیرد، این پدرومادر با مسایل خودشان مواجه بشوند واین امر باعث نابسامانی پدر و مادر می شود و امنیت آنها را به خطر می اندازد. معمولاً من سعی می کنم که فقط دختر را از این مشکلات بیرون بکشم و این پیغام را به او بدهم که : " تو لازم نیست آن ها را ازمشکلات خودشان توسط مشکلات خودت منحرف کنی . الان تواگر درس نمی خوانی ، شاید به خاطر آن است که می خواهی به تو توجه کنند، ولی این مسئله به تو و آینده ات صدمه می زند. تو اگر واقعاً می خواهی برای خودت زندگی کنی ، درست را بخوان"
معمولاً نه، من این کار را نمی کنم. فکر می کنم این مسئولیت به اندازه کافی به او داده شده واو هم این مسئولیت را پذیرفته که به اصطلاح بیمار خانواده بشود؛ یک قربانی که حاضر شده خود را به عنوان شخص بیمار قربانی کند تا خانواده از مسائل درونی خود منحرف بشود.
جنگ اصلی و مسئله اصلی بین پدر و مادر است. اگر این دختر قربانی شدن را نپذیرد، این پدرومادر با مسایل خودشان مواجه بشوند واین امر باعث نابسامانی پدر و مادر می شود و امنیت آنها را به خطر می اندازد. معمولاً من سعی می کنم که فقط دختر را از این مشکلات بیرون بکشم و این پیغام را به او بدهم که : " تو لازم نیست آن ها را ازمشکلات خودشان توسط مشکلات خودت منحرف کنی . الان تواگر درس نمی خوانی ، شاید به خاطر آن است که می خواهی به تو توجه کنند، ولی این مسئله به تو و آینده ات صدمه می زند. تو اگر واقعاً می خواهی برای خودت زندگی کنی ، درست را بخوان"