مرا چه سود که تو عاقل باشی ؟
زیبا باش و محزون باش
اشک بر زیبایی چهره میافزاید
چون رود که بر منظره
توفان گلها را طراوت میبخشد
دوست میدارمت آندم که نشاط
از چهرهی گردآلودهات رخت میبندد
آندم که غرق در کین میشود دلات
و سایهی هولناک گذشته
بر امروز تو بال میگستراند
دوست میدارمت آن دم
کز...
ما که عشق آشناییم
از یادت نبردهایم
تو هم از یادمان مبر
جز تو در عرصهی خاک کسی نداریم
مگذار سرد شویم
هر روز و از هرکجا که شد
نشانهای از حیات به ما ده
دیرتر از کنج بیشهای
در جنگل خاطرهها
ناگهان پیدا شو
دست بهسوی ما دراز کن
و نجاتمان بده
مرا به خاک نسپارید بسوزانید
شاعری که چون من
در همهی مدت زندگانیاش سوخته
باید چنان بمیرد که زندگی کرده است
باید پیکرش
در میان شعلهها
همراه با آخرین تشنج درهمبپیچد
مرا به خاک نسپارید بسوزانید
نمیخواهم که
در تابوتی زندانی شوم
اما میخواهم
آتش مرا به همراه برد
میخواهم که آتش
با هجومی مرا از...
کارِجان را تن ندادم ، روزگار از دست رفت
دست در کاری نزد دل، تا که کار از دست رفت
عمر در بیهوده شد صرف و نشد کاری تمام
روزگارِ دل سَر آمد ، روزگار از دست رفت
گوش بر گُلبانگِ بلبل تا نهادی ، گُل گذشت
چشم تا بر گل گشادی ، نوبهار از دست رفت
با دلم کردم قرارِِ آنکه باشم برقرار
چون به کوی او رسیدم...
هم بر همه آشکارا ،هم برهمه ای پنهان
یک بارخداوندی صد بار دگر شیطان
با ساز تو رقصیدم ازهر طرف گفتی
هم خوی مسلمانی ، هم کافر بی ایمان
از چشم تو برپایم ،از عشق تو ویرانه
هم جانی و هم مرهم ،هم درد بی درمان
با این دورنگی ات،یک سو نمی مانی
هم قاصد گرگانی هم دوست سگ چوپان
از دام بلا جستم ،در...
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو...
گر شدی عاشق بدان دیوانهوارش بهتر است
در قرار یار، عاشق بیقرارش بهتر است
در عطش حالیست از آب گوارا بیشتر
چشمهای م×س×ت خوب اما خمارش بهتر است
گیسوانت را که چون دریاچه در موج آمده
باز کن بر گرد گردن، آبشارش بهتر است
دست در دستت نهادن، چشم در چشمت شدن
چار فصل سال خوب اما بهارش بهتر است...
در این تاپیک قطعه های کوتاه اما زیبایی از مجموعه اشعار شاعران غیر پارسی قرار میگیرد.
در صورتی که خواستار همکاری و شرکت در این تاپیک هستید، لطفا قطعه شعر مورد نظر خود را در قالب یک / چند پست ارسال کنید.
رابرت آنتونی دنیرو (Robert Anthony De Niro) که در این قسمت از مطالب بیوگرافی به سراغ وی رفتهایم، در هفدهم آگوست سال ۱۹۴۳ در منطقهی گرینویچ واقع در منهتن نیویورک به دنیا آمد. مادرش ویرجینیا ادمیرال (۱۹۱۵ – ۲۰۰۰) شاعر، نقاش و فعال اجتماعی آلمانیتبار بود و پدرش رابرت هنری دنیرو (۱۹۲۲ – ۱۹۹۳) نیز...
بیژن نجدی را اغلب با مجموعۀ داستان کوتاه «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» میشناسیم؛ اما بیژن نجدی اول شاعر بود و شاعر هم ماند. نثر آهنگین او و قصههای فریبایش ردپای شعر را میان کلمات نشان میدهد.
جریان شعر در داستانهای او هم جریانی بهشدت زیبا راه انداخته است.
نجدی مقالهای نوشته با عنوان...
..: بسم تعالی :..
گئورگ تراکل (3 فوریه 1887 - 3 نوامبر 1914) شاعر اتریشی و برادر پیانویست Grete Trakl بود.
وی یکی از مهمترین اکسپرسیونیستهای اتریش محسوب می شود. شاید او را بیشتر با شعر " Grodek " می شناسند که کمی قبل از مرگ در اثر مصرف بیش از حد کوکائین سروده بود.
بدنیا آمدن
3 فوریه 1887...
..: بسم تعالی :..
استامپا (1523 - 23 آوریل 1554) شاعر ایتالیایی. وی را بزرگترین شاعر زن دوره رنسانس ایتالیا میدانند و بسیاری او را بزرگترین شاعر زن ایتالیایی در هر سن میدانند.
پرتره گاسپارا استامپا، 1738، توسط دانیل آنتونیو برتولی / فلیسیتاس سارتوری. مجموعه چاپ آشیل برتریل، کاستلو...
کبریای توبه را بشکن پشیمانی بس است،
از جواهر خانه ی خالی نگهبانی بس است!
ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین،
آبرو داری کن ای زاهد،مسلمانی بس است!!
خلق دل سنگ اند و من آئینه با خود می برم،
بشکنیدم دوستان، دشنام پنهانی بس است!!
یوسف از تعـبیر خواب مصریان دل سـرد شد،
هفتصد سال است می بارد،...
اي بـیخبــر بکــوش کـه صاحب خبــر شوی
تــا راهــــرو نباشی کـی راهـبـر شـوی
در مکتب حقایق پیش ادیـب عشـق
هان اي پسر بکـــوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی…