. . .

شاعر

  1. CANDY

    شعر اشعار سید علی صالحی

    اگرچه گفته‌اند دهان تو را دوباره خواهیم بست اما نگرانِ سکوتِ من نباش، چشم‌های دلواپسِ من باز با تو سخن خواهند گفت. اگرچه خواسته‌اند چشم‌های مرا دوباره ببندند اما نگرانِ ندیدنِ دنیا نیستم دست‌های خستهٔ من باز با تو سخن خواهند گفت. اگرچه آمده‌اند دست‌های بستهٔ مرا خسته کرده‌اند اما نگرانِ سر...
  2. CANDY

    شعر اشعار حسین منزوی

    اینکه گاه میخواهم کز تو دست بردارم حرف سرد مهری نیست مشکلی دگر دارم با تو عشق می ورزم ای پریچه و خود نیز از حضور یک دره در میان خبر دارم عشق من! اگر تقویم چند سال پس میرفت میشد این مزاحم را از میانه بردارم مشکلم بهار توست در خزان من آری آنچه پیشِ رو داری من به پشت سر دارم ورنه خوب میدانی بی...
  3. CANDY

    شعر اشعار سعید غمخوار

    ترازوی عدالت در جهانِ ما خراب است عدالت واژه ای زیبا فقط در یک کتاب است همیشه آدمِ بد از عدالت می گریزد همیشه سهمِ ما خوبان در این دنیا عذاب است شعارِ حق پرستی بر لبِ هر آدمی هست ولی وقتِ عمل،سود و زیان تنها حساب است عدالت واژه ی مظلومِ قرن ماست،عمریست عدالت مثل سنگِ سختِ زیر آسیاب است یکی...
  4. CANDY

    شعر اشعار ایلهان برک

    تو ای حرفِ زیبای الف‌با! و تو ای کاغذ! – که زیبایی – و تو ای قلم! – که زیبایی – با تو از رودخانه‌ها و از بادها سخن می‌گویم برای من: رودخانه‌ها را پرورش بده و آب‌راهه‌ها را باز کن وقتی‌که من کودکِ خردسالی بودم کودکی که اطرافِ دهان‌اش پر از لکه‌های غذا باشد – رودخانه‌ها را در حالِ پیش‌رَوی دیدم...
  5. CANDY

    شعر اشعار سهام الشعشاع

    دراین شب سیاه کسی مرا درآغوش نمی‌گیرد همه به من پشت کرده‌اند صندلی های اتاق تابلوهای روی دیوار حتی چشم‌های تو هم درون این قاب همه به من پشت کرده‌اند و خودشان را پنهان می‌کنند کنار تو ماندن ماندن در تاریکی ست وقتی چشمانم هیچ نمی‌بیند اینجا هستی نیست همه اش نابودی ست
  6. CANDY

    بیوگرافی بیوگرافی چارلز دیکنز

    چارلز جان هافِم دیکنز (به انگلیسی: Charles John Huffam Dickens)؛ (۷ فوریهٔ ۱۸۱۲ – ۹ ژوئن ۱۸۷۰) نویسنده پرآوازه انگلیسی و برجسته‌ترین رمان‌نویس عصر ویکتوریا بود. دیکنز یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین نویسندگان در زبان انگلیسی است. بسیاری از رویدادها و شخصیت‌های کتاب‌های چارلز دیکنز، بازتابی از...
  7. CANDY

    بیوگرافی بیوگرافی میگل د سِروانتِس

    دن میگل د سِروانتِس ساآودرا (به اسپانیایی: Don Miguel de Cervantes Saavedra) (زاده ۱۵۴۷ – درگذشته ۱۶۱۶) رمان‌نویس، شاعر، نقاش و نمایشنامه‌نویس نامدار اسپانیایی رمان مشهور دن کیشوت - که از پایه‌های ادبیات کلاسیک اروپا به‌شمار می‌آید و بسیاری از منتقدان از آن به عنوان نخستین رمان مدرن و یکی از...
  8. CANDY

    بیوگرافی بیوگرافی نظامی گنجوی

    حکیم الیاس بن یوسف بن زکی بن موید نظامی گنجوی، از استادان بزرگ سخن و از ارکان شعر فارسی است. تولد وی در شهر گنجه می باشد که سال ۵۳۰ هجری قمری در حوالی آذربایجان بوده است. نظامی قسمت بزرگ عمر خود را در وطن خود گنجه صرف کرد و در همان جا به کسب علوم و فنون علم پرداخت و تنها یک سفر کوتاه به دعوت قزل...
  9. CANDY

    شعر اشعار گیوم آپولینر

    سبزه زهرآگین ولی زیبا بُوَد در پاییز گاوها حین چرا در آنجا نرم نرمک سَم به جسم خویشتن اندرکنند گل حسرت آبی و یاسی رنگ گل دهد در آنجا، چشم‌های تو به رنگ آن گل نیلگون همچو کبودی شان اند و به ماننده‌ی این پاییزاند ذره ذره می‌شود مسموم بهر چشم‌هایت عمر من کودکان مدرسه سر می‌رسند با غوغا...
  10. CANDY

    شعر اشعار ویلیام بلیک

    به باغ عشق رفتم و آن‌چه را که هرگز ندیده بودم، دیدم: کلیسای کوچکی بر گستره ای سبز که در گذشته زمین بازی ام بود و درهای کلیسا بسته بود و بر سر درش نوشته بودند: “مبادا چنین و چنان کنی!” پس به باغ عشق برگشتم آن‌جا که هزاران گل خوشبو روییده بود و دیدم که پُر از گور بود و به‌جای گل‌ها، سنگِ...
  11. خآنومِاَلف؛

    شعر اشعار داوود شمسی

    خنده‌هایت به گلی تازه شباهت دارد که از آرامش ِ معشوق حکایت دارد تاب گیسوی نگارین تو در دستانم از تقلای دلی خسته شکایت دارد تا که در قرص مَهت می‌نگرم بی‌تابم نیک، چشمت به غم ِ عشق عنایت دارد در خیالات به اندوه ِ جهان می‌خندم چون شکرخند ِ تو اعجاز ِ سرایت دارد یک طرف لشگر گیسو ، طرفی خیل مژه...
  12. خآنومِاَلف؛

    شعر اشعار محمد امیری

    دلم درگیر غمها شد.. چه‌ حال مبهمی دارم به‌روی‌ چشمِ‌ خشکیده‌ پریشان‌ شبنمی‌ دارم بریدم ازهمه دنیا به آدمها امیدی نیست میان قلب‌ سرگردان چه‌ سوزان عالمی دارم اگر شعر و غزلهایم نماد غصه و درد است برای حزن احساسم دلیل محکمی دارم *رفیقان‌یک‌به‌یک رفتند مرا درخود رها کردند* به لطف نارفیقانم دگر...
  13. خآنومِاَلف؛

    شعر اشعار پروین ارجمندی

    دیشب نفسم بوی تو بود و تو نبودی دل م×س×ت سر کوی تو بود و تو نبودی از حنجره ی عشق صدای تو شنیدم گوشم به هیاهوی تو بود و تو نبودی بر شاخه ی گل‌بوته ی تن تا نفسی داشت دل قمری یاهوی تو بود و تو نبودی بر گونه ی من گرد غریبانه مهتاب آمیخته با بوی تو بود و تو نبودی وقتی غزل چشم سیاه تو سرودم شب مطلع...
  14. خآنومِاَلف؛

    شعر اشعار ابو سعید ابوالخیر

    عشق تو ز خاص و عام پنهان چه ڪنم دردے ڪه ز حد گذشت درمان چه ڪنم خواهم ڪه دلم به دیگرے میل ڪند من خواهم و دل نخواهد اے جان چه ڪنم؟!... #ابوسعید_ابوالخیر
  15. خآنومِاَلف؛

    شعر اشعار میرزا حبیب خراسانی

    یک امشبی که توئی در برابرم سرمست گمان مبر که خبر از وجود خویشم هست نشسته ای تو، من و شمع ایستاده بپای تو م×س×ت باده و من م×س×ت چشم باده پرست قسم بجان تو کز جان و از جهان برخاست هر آنکه یک نفس از روی عیش با تو نشست #میرزا_حبیب_خراسانی
  16. CANDY

    شعر اشعار مایکل دریتون

    از آنجا که هیچ کمکی وجود ندارد، بیاید همدیگر را ببوسیم و همکاری کنیم و من خوشحالم، که با تمام وجودم خوشحالم، به این دلیل که من خودم به راحتی می‌توانم آزاد باشم بیایید با هم برای همیشه دست بدهیم پیمان‌ها را فسخ کنیم و هر زمان که دوباره یکدیگر را ملاقات کردیم گویی به نظر رسد که هیچگاه...
  17. خآنومِاَلف؛

    شعر اشعار علی سلطانی نژاد

    . احاطه کرده شهـر را ، شعاعِ مهربانی ات نمیشود کمی کم از ، علاقـه ی نهانی ات حواس‌‌پرتِ من چرا، برای من نمیشوی؟ که‌طاق گشته طاقت‌از،نبودِ هر زمانۍات نگاهِ دیگـری مـرا ، نمی گرفت، بعدِ تـو بیـا مرا خراب کن ، بـه آبِ ارغـوانی‌ ات اگر به خِلسه می بّرد ، شبی مرا نگاهِ تـو هـزار ناز می‌ کند ، بـه...
  18. CANDY

    شعر اشعار لویی آراگون

    چشمان تو چندان ژرف است که چون برای نوشیدن به سوی‌اش خم شدم همه‌ی خورشیدها را در آن جلوه‌گر دیدم و همه‌ی نومیدان به قصد مرگ خود را در آن پرتاب کرده‌اند چشمان‌ات چندان ژرف است که من در آن حافظه‌ی خود را می‌بازم چشمان تو گویی در سایه‌ی پرندگان اقیانوسی است درهم‌آشفته سپس ناگهان هوای دلپذیر آغاز...
  19. CANDY

    شعر اشعار هاخار پیترس

    نمی‌خواهم بر لب‌هایت بمانم در لاله‌ی گوش‌ات سنگر بگیرم و در جنگل موهایت سرگردان شوم و نه از کوه بینی‌ات اسکی کنم در سرپناه مژه‌هایت قهوه بنوشم و در آبی چشمان‌ات دست‌وپا بزنم حتی بر گونه‌هایت برقص‌ام از زبان‌ات شیرجه بزنم و بر دندان‌هایت فرود بیایم یا در آب بزاق بروم اما از چین‌وچروک‌هایت راهی...
  20. CANDY

    شعر اشعار لویی آراگون

    در پهنه گیتی هیچ عشقی سعادتمند نیست با من از عشقی سخن بگوی که با تلخی‌ها درنیامیخته باشد عاشق را از پای درنیاورده و زار و رنجور نکرده باشد عشقی که با آب دیده آبیاری نگردیده باشد زیرا که در پهنه گیتی هیچ عشقی سعادتمند نیست عشق ما نیز اینگونه است اما هرچه باشد این عشق عشق ماست
بالا پایین