نام رمان: حکمِ گناه
نام نویسنده: زری
ژانر: تراژدی، جنایی
ناظر: @poone20
خلاصه: او میخواهد حکم دهد، حکم گناهی که مرتکب شده است. از حقایقها باز مانده است و افکار پوسیده و پوچش در اسارت بندهای پارچهای از جنس حریر میباشد، نامش زندگی نیست نام او دوزخی از جنس باروت است
دوزخی که حکم میدهد و...
نام رمان: شهر جنونزده
نام نویسنده: اعظم شاهپوری @nafas.shahpori
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ناظر: @بانوی تلالو
خلاصه: و من گرگی باران دیده، زخم خورده و خشمگین، در پی انتقامی سخت از فراریان عدالت الهی. تمام عالم و آدم تقاص پس میدهد، تقاص مرگ لحظات خوشیها و تولد سختیها را دیگر منطق بس است. من...
نام اثر: ناقص بود...
به قلم: Sara. Jt
ژانر: تراژدی، اجتماعی
خلاصه:
مادر را مهربانی تعریف کردم اما تعریفی ناقص بود.
مادر را ایثار تعریف کردم اما ناقص بود. مادر را صبور نام نهادم اما ناقص بود.
مادر را زیبایی معنی کردم باز هم ناقص بود. مادر را محبت تعریف نمودم ناقص بود.
مادر را بخشنده معنی کردم...
نام: هینا
نویسنده: میم.ز
ژانر: جنایی-معمایی-عاشقانه
خلاصه:
هینا، کارخانهای با نیم قرن تجربه! تجربهای که رفته رفته به باد میرود و از دل آن، معماهایی سر میافکند. معماهایی که تا رسیدن به آخر خط، همچنان مجهول باقی میمانند تا جایی که دست تقدیر، دلش به حال مهرههای حاضر در صحنه سوخته و راز...
« ان مع العسر یسرا »
نام: اعتزال
نویسنده: میم.ز
مرتبط با رمان: ژیکان
ژانر: عاشقانه- اجتماعی- تراژدی
خلاصه:
اعتزال، روایت کننده زندگی کسانیست که رو به انزوا رفتهاند؛ اما همینکه سر از مسیر زندگی هم در میآورند، سیاهی نشسته برتنشان که حاصل غار انزواست، کنار میرود و خودشان نمایان میشوند؛
خودی...
نام رمان: تفعن
نویسنده: آیدا زینالی
ژانر: تراژدی
ناظر: @لیانا مسیحا
خلاصه: روایت زندگانیای که زندانیست برای خود!
دختری که تمام عمرش بوی تعفن و شک و حزن میدهد.
شخصی که به یاد دارد کجاست و چگونه است،
لیک چشمانی که در آیینه منعکس شده و به او خیرهاند را نمیشناسد و غربت، چو شلاق بر قلبش کوفته...
اسم رمان:عشق کینهای
ژانر:عاشقانه، تراژدی، طنز
نویسندگان: @ترشکʕ⁰̈●̫⁰̈ʔ و @Liya
ناظر: @*First __ Lady*
خلاصه:فرزاد یک آدم مغرور که بخاطر خیانت عشق اولش به فکر انتقام میوفته، با دختری شوخ طبعی آشنا میشه که راه این عشق کینهای رو عوض میکنه... .
به نام خدا
نام رمان: مجبوری با من بمانی
نام نویسنده: آیدا رستمی
ژانر:عاشقانه، تراژدی
ناظر: @Lady Dracula
خلاصه:
و چهقدر سخت است مردی که جای برادرت بود؛ حال همسرت بشود.
چهقدر سخت است که آرزوهایت یک به یک بسوزد و تو برای بچهای بسوزی که از جنس تو نیست... .
های گایز
دلنوشته: من ترس دارم
نویسنده: رمیصا.پَکس
اگه میشه این متن رو کنار جلد بنویسین.
@آراد
جهانی شاد و غمگیناند از هجر و وصال تو
به وصلم شادمان گردان که از هجر تو غمگینم