مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

[romankhan]

سلام یه رمان عاشقانه بود که دختر از یه خانواده خوب که پزشکی درس میخونه و برای تمام کردن درسش مجبور بوده به صورت عملی چند وقتی در مناطق محروم کار کنه حالا به این صورت بوده که میره به یه روستا که خانن خدمتکار خونشون قبلا اونجا زندگی می کرده روستا هم یه خانی و دوتا پسر داره که خان با پسرا رابطه خوبی نداره اما هرچند وقت یکبار پسرا از تهران به روستا میان و با یه ماجرا هایی این دوختر و برادرا با هم آشنا میشن ( دقیق نمیدونم دوتا برادر بهش حس داشتن یا نه ولی یادمی این سه نقش اصلی بودن)لطفا اگر کسی میشناسه اسم رومان رو بگه

رمان شهرزاد و چک کن فک کنم اسم روستا هم ایستا بود

 

[پانیز]

سلام چند وقته دنبال یه رمانم ولی پیداش نمیکنم اگه میشه کمکم کنید
خلاصه:(یه دختره بود که خانواده نداشت فقد بچه برادرش کنارش بود یه روز صاحب کارش که زن بوده میگه بیا غیابی عقد کن با پسرم و باردار شو مامان پسره هم دکتر بود بعد بچش که دنیا اومد اسمشو فک کنم گذاشت همتا بعد پسره میاد کلی ماجرا ها میشه )
اگه اسمشو میدونید بگید💖

 

[mehrsa]

سلام یه رمان بود دختره عاشق پسرخالش میشه اما پسرخالش وقتی کوچیک بوده تو روستا میترسونتش و بعد ولش میکنه دختره مشکل پیدا میکنه میره پیش روانشناس و عاشقش میشه بعد میفهمه روانشناسه دوست پسرخالش بوده و اون باعث شده پسرخالش بترسونتش
دختره انگار معلم رقص بود یه داداش داشت و پدر ومادرش بازیگر بودن

 

[btssssfa]

سلام یه رمانی بود پسر روانشناس بود و تو خونهدکوچیک زندگی میکرد و فک میکرد دختره یه چپزشت پولداره و برای درمان دختره عقد کردن تو همه جای خونه حتی اتاق دختره دوربین گذاشت مهریشم یه دستو پای پسره بود

 

[sajedeh1379]

سلام
خوب یه رمان بود اسم پسره ارشیا بود فک کنم دختره رو یادم نیست اینا به اجبار ازدواج میکنن ولی پسره یکی دیگه رو دوست داشته و اون دختره به پسره خ**ی**ا**ن**ت کرده بوده بعد دختر اصلی حامله هست بعد میبینه که ارشیا داره خ**ی**ا**ن**ت میکنه بهش از پله ها پرت میشه پایین و بچش میمیره بعد طلاق میگیرن و دختره یه پسر و دختری رو با فرزندی میگیره و بعد پسره برمیگرده...

اسم رمان هست فرشته نجات من

 

[farzin_1400]

من قبلا یه رمان خوندم اسمش یادم رفته... اینکه یه دختر بود یا دکتر بود یا پرستار نامزدیش بع هم میخوره بعد رئیس بخششون برا ابرو دختره باهاش ازذواج میکنه اینا کسی میدونه اسمش چیه

 

[~مَهوا ~]

من قبلا یه رمان خوندم اسمش یادم رفته... اینکه یه دختر بود یا دکتر بود یا پرستار نامزدیش بع هم میخوره بعد رئیس بخششون برا ابرو دختره باهاش ازذواج میکنه اینا کسی میدونه اسمش چیه

عبور از غبار چنین داستانی داره ولی مطمئن نیستم همینه یا نه

 

[yasi_ah]

سلام دوستان
یه رمانی بود که دختر و پسر بعد از کلی سختی به هم میرسن
و
روز تولد بچه‌اشون دختر داستان وقتی کیک تولد و میاره خون دماغ میشه و خون میریزه رو کیک بچه‌اشون
در اخر هم دختر داستان از دنیا میره
کسی یادشه ا

 

[yasi_ah]

سلام دوستان
یه رمانی بود که دختر و پسر بعد از کلی سختی به هم میرسن
و
روز تولد بچه‌اشون دختر داستان وقتی کیک تولد و میاره خون دماغ میشه و خون میریزه رو کیک بچه‌اشون
در اخر هم دختر داستان از دنیا میره
کسی یادشه این کتاب و😔

 

[yasi_ah]

روزهای خاکستری