. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

AE9700

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4966
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
8
پسندها
0
امتیازها
11

  • #1,421
یه رمانی هم بود دختره با برادر دوستش ازدواج میکنه ولی مامان پسره کاری میکنه که طلاق بگیره بعدش برمیگرده سمنان خونه باباش که میفهمه پدرش همه چیزش رو ازدست داده صیغه خریدار خونه میشه و باهاش میره شمال به بهانه دانشگاه تا پسره به خانواده ش کمک کنه
 

AE9700

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4966
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
8
پسندها
0
امتیازها
11

  • #1,422

AE9700

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4966
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
8
پسندها
0
امتیازها
11

  • #1,423
سلام دوستان ، رمان در مورد دختريه كه به اجبار به عقد پسرعموش درمياد تو قبيله عرب ، سنش پايين بوده و شب ازدواج وحشيانه باهاش برخورد ميشه ، بچه دار ميشه و مادرش بچه رو بزرگ ميكنه تا اخر داستان انگار برادرشه بچه ولي تهش معلوم ميشه بچه خودشه و پسر عموش هم كه خارج از ايران بوده برميگرده و پايان خوب داره تا همين جاش يادمه
رمان پانتی بنتی
 

AE9700

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4966
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
8
پسندها
0
امتیازها
11

  • #1,424
سلام وقت بخیر
من چندسال پیش یه رمان خوندم الان چند وقته دنبال اون رمان میگردم اما پیداش نمیکنم ازتون خواهش میکنم اگر میتونید برام پیداش کنید
از رمان اینقدر یادمه که یه دختر خانمه پرستار بود و شب یلدا دعوت میشن خونه همکارشون وسط جشن خانوادش زنگ میزنن که حال پدرش بد شده و اون سریع حرکت میکنه اما راننده یه پسر جوون بوده که میخواسته بهش تجـ**ـا**وز کنه. دختره مقاومت میکنه و اسیب میبینه پسره میره که با دوستاش بیان و کار دختر رو یک سره کنه.دوست همکار همین دختره که اونم جشن دعوت شده بود میخواد برگرده خونه که این دختررو توی جاده میبینه و اون پسره و دوستاشم از اون طرف میرسن. اون پسره و دوستاش مجبورش میکنن که این مرده با این دختر رابطه برقرار کنه در حالی که مرده عقیم بوده ولی دختره باردار میشه. لطفا کمک کنید تا این رمان و پیداش کنم 😕
راز یک سناریو
 

دلارام_خانوم

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4967
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,425
یه رمان میخوندم که یه دختر شر و شیطون که پدر و مادرش سرایدار یه ساختمون بودن، عاشق یکی از همکلاسی هاش میشه و طی یه شرایطی توی شرکت اون پسره کار میکنه
پسره یه آدم آروم و خوش اخلاق بوده اما توی شرکت متوجه میشه اون آدم، برادر دوقلوی پسرست که از قضا خیلی بداخلاق و تندخو بوده
نمیدونم اسم دختره دیانا بود یا آریانا
ولی دختره یه دایی خلافکار و پایه داشت و مادرش بعد از بیست سال دوقلو حامله شده بوده
اسم رمان عاشقتم دیوونه هستش
 

دلارام_خانوم

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4967
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,426
رمانی که خود دختره یه خال ریز زیر لبش داشت
پدربزرگش باغ میوه داشتو بخاطر یسری داستانا همسو اورده بود باغ
دختره لکنت داشت ولی پسرعموش که اسمش جهان بود بردش دکترو کمکش کرد
اون پسره بلد سالها اینارو پیدا میکنه انتقام بگیره با کیان دوستش میوهاشونو پیش خرید میکنه و ...
با دختره هم ازدواج میکنه درحالی که پسرعموش هم خواستگارشه لزفا اسمشو اگه میدونید بگین بهم
رمان زهار هستش
 

Mmmk

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4977
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
11
پسندها
11
امتیازها
13

  • #1,427
سلام رمانی بود دختره اسمش آرام بود یه خواهر داشت و یه پسری به عنوان شریک شرکت یا کارخانه وارد زندگیشون میشه ولی در واقع می خواد انتقام بگیره با داداشش که اسم اونم کیانیان بابای دختره با مادر پسره تو ارتباط بوده و باعث مرگ مادره هم باباهس ودختر رو با زور بار دار نیکه در حالی که عقد نکردن
 

AE9700

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4966
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
8
پسندها
0
امتیازها
11

  • #1,428
سلام رمانی بود دختره اسمش آرام بود یه خواهر داشت و یه پسری به عنوان شریک شرکت یا کارخانه وارد زندگیشون میشه ولی در واقع می خواد انتقام بگیره با داداشش که اسم اونم کیانیان بابای دختره با مادر پسره تو ارتباط بوده و باعث مرگ مادره هم باباهس ودختر رو با زور بار دار نیکه در حالی که عقد نکردن
رمان تب داغ گناه
 

نگاری

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4984
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-01
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,429
سلام یه رمانی بود که اسم دختره افسون بود بعد پسره عشقش مرده بود در واقع افسون باهاش تصادف کرده بود و کشته بودش پسره خالا اومده بود انتقام بگیره
 

zomorrod72

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4985
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-01
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,430
یه رمان بود که پسره حاج آقای جوانی بود و صاحب گاوداری بود و خانواده مذهبی داشت،دختره دامپزشک بود و میومد گاوداری به گاوها رسیدگی میکرد و خانواده آزادی داشت،کسی میدونه اسمش چیه دوستان؟؟؟
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 6, کاربران: 1, مهمان‌ها: 5)

بالا پایین