. . .

یک جرعه کتاب! | قسمتی از کتاب

تالار متفرقه ادبیات

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #451
شما او را کشتید. شما او را کشتید. و من تحمل کردم، زیرا نمی‌خواستم بگذارم شما بمیرید. ولی اکنون که با ثناهای دروغبن و دعاهای ناپاکتان به سوی من می‌آیید، پشیمانم – پشیمانم که این کار را کرد‌ه‌ام. بهتر آن بود که همه‌ی شما در معاصی، در آلودگی ژرف لعنت پایدارتان می‌پوسیدید و او زنده می‌ماند. ارواح طاعون‌زده‌ی شما چه ارزشی دارند که باید چنین بهایی برای‌شان پرداخته‌شود؟ اما اکنون بسیار دیر است – بسیار دیر. من بانگ می‌زنم، اما او نمی‌شنود؛ بر در گور می‌زنم، ولی او برنمی‌خیزد؛ تنها در مکانی ویران می‌ایستم و به اطراف خود می‌نگرم، به زمین خون‌آلود، آن‌جا که نور دیده‌گان من، مدفون است؛ به آسمان تهی و هراس‌انگیز که برای من متروک به‌جای مانده‌است. من او را تسلیم‌کرده‌ام؛ اوه، ای افعی‌زاده‌گان، او را به خاطر شما تسلیم کردم.

از رستگاری خود، مادام که از آن شماست، برخوردار شوید. من آن را مانند استخوانی که به پیش یک دسته سگ زوزه‌کش بیندازند، به سوی شما پرت می‌کنم. بهای خوراک شما پرداخت شده‌است؛ پس بیایید شکم خود را سیر کنید، ای آدم‌خواران، خون‌آشامان، ای مردارخوارانی که از گوشت مرده تغذیه‌می‌کنید. به آن‌جا که از محراب خون می‌ریزد بنگرید؛ خون گرم و جوشان قلب جگرگوشه‌ی من، خونی که به خاطر شما ریخته‌شد. آن را سر بکشید، بلیسید و لب‌هایتان را با آن سرخ کنید. آن گوشت را از کف هم بربایید، به خاطرش نزاع کنید و آن را ببلعید؛ و دیگر مرا آزار مدهید. این تنی است که به خاطر شما داده شده‌است؛ به آن نگاه کنید، پاره‌پاره و خون‌چکان، هنوز از زندگی پرعذاب می‌تپد، از احتضار جگرسوز می‌لرزد؛ این را بگیرید و بخورید..

خرمگس | اتل لیلیان وینیچ
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #452
فقط مرغ های دریایی اند که از توفان نمی هراسند، حتی وقتی در میان دریا، جهت خود را در توفان گم می کنند و جایی برای نشستن پیدا نمی کنند، آنقدر بال می زنند تا توفان تمام شود و زمینی برای نشستن پیدا کنند یا در همان اوج، بمیرند.

آن که درون امواج می افتد، مرغ دریایی نیست.

مرغ دریایی در اوج می میرد، آخرین توان خود را صرف اوج گرفتن می کند تا سقوط را نبیند.

ضد خاطرات | آندره مالرو
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #453
ما به واسطه کسانی که ما را دوست دارند و کسانی که ما را دوست ندارند، شکل میگیریم. مهم تر از آن اینکه ما به واسطه ناراحتی های روانی که ادعا می کنند عشق هستند؛ ولی عزت نفس کم، رفتار وابستگی متقابل، بی اعتمادی به دیگران، مکانیسم های دفاعی و ترس و اضطراب را باعث می شوند، شکل می پذیریم.

عمده آنچه ما آن را عشق می نامیم، عشق نیست؛ بلکه فرافکنی های روان رنجور است و سوء استفاده و کنترل گری و سوء برخورد.

معمای عشق | پیتمن مک گی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #454
سقفِ آزادی رابطه ی مستقیم با قامتِ فکری مردمان دارد.

در جامعه ای که قامتِ تفکر و همت مردم کوتاه باشد، سقفِ آزادی هم به همان نسبت کوتاه می شود.

وقتی سقف کوتاه باشد آدم های بزرگ سرشان آنقدر به سقف می خورد که حذف می شوند، آدم های کوتوله اما راحت جولان می دهند1 مردمِ عوام هم برای بقا آنقدر سرشان را خم می کنند که کوتوله می شوند و سقف ها پایین و پایین تر می آید و مردم بیشتر و بیشتر قوز میکنند تا اینکه کمر خم می شود و دیگر نمی توانند قد راست کنند.

بیچارگان | فئودور داستایوفسکی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #455
آدم بهتر است یک برادر داشته باشد، این احساس خوبی است که آدم وقت سفر و خداحافظی پیشانی اش را بگذارد روی شانه ی مردی که برادرش است. یا اگر خواست صورتش را ببوسد زبری ته ریش مرد را بر روی گونه اش احساس کند. آن وقت دلش نمی سوزد که عشقی تو زندگی ندارد. دست کم محبت خواهر برادری جایش را پر می کند. محبت بین خواهر و برادر هیچوقت از بین نمی رود. تازه، خراب هم نمی شود. ممکن است آدم با برادرش دعوا بکند ولی ممکن است یک روزی هم آشتی بکند. بدون آنکه چیزی خراب بشود. آدم یک برادر داشته باشد خیلی خوب است. خیلی خوب..

حتی وقتی میخندیم | فریبا وفی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #456
من وقتی چیزی می خوانم برای تفنن و وقت کشی یا بهتر خوابیدن نیست، منی که در سرزمینی زندگی می کنم که از پانزده نسل پیش به این سو بیسواد نداشته است، می نوشم، تا آنچه می خوانم، خواب را از چشم بگیرد، مرا به رعشه بیندازد، چون که با هگل در این عقیده همراهم که انسان شریف هرگز به اندازه کافی شریف نیست، و هیچ تبهکاری هم تمام و کمال تبهکار نیست.

اگر می توانستم بنویسم کتابی می نوشتم درباره بزرگترین لذات و بزرگترین اندوه های بشری.

از کتاب و به مدد کتاب است که آموخته ام که آسمان به کلی از عاطفه بی بهره است.

نه آسمان عاطفه دارد و نه انسان اندیشمند. نه اینکه انسان بخواهد که بی عاطفه باشد، ولی وجود عاطفه در او خلاف عقل سلیم است.

تنهایی پر هیایو | بهومیل هرابال
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #457
خلاصه مشخصه روشنفکر این است که از جانب هیچکس رسالتی ندارد و وضع اجتماعی خود را از هیچ مقامی نگرفته است. فی حد ذاته برخلاف پزشکان و آموزگاران که قدرت حاکم با تصمیم قبلی، آنها را به عنوان ماموران خویش ایجاد کرده، محصول هیچ تصمیم قبلی نیست، بلکه ثمره عجیب الخلقه جوامع غول آسا است. هیچ کس او را نمی خواهد و هیچ کس او را به رسمیت نمی شناسد نه دولت، نه برگزیدگان قدرت حاکم، نه گروه های فشار نه سازمان های طبقات استثمار شده و نه توده ها.

در دفاع از روشنفکران | ژان پل سارتر
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #458
دنبالش وارد خانه شدم.

تابلویی با جمله ی "خانه، جایی ست که قلبت آنجاست"، جلوی در آویزان بود.کمی بعد فهمیدم کل خانه پر از این تابلوهاست. بالای جالباسی نوشته شده بود: "پیدا کردن دوست خوب، سخت است و فراموش کردنش غیرممکن."

روی یکی از کوسن های اتاق پذیرایی که با وسایل قدیمی و عتیقه ای تزیین شده بود، خواندم: "از میان سختی ها، عشق می روید."

وقتی دید من دارم همه ی این نوشته ها را می خوانم، برایم توضیح داد: "بابا و مامان من، بهشون می گن دلگرمی و همه ی خونه پر از این جمله هاست."

خطای ستارگان بخت ما | جان گرین
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #459
اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب و رها شدن است.

مربی همیشه میگوید: بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن، بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب.

شرط اول، همان دست و پا نزدن است. گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه ای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.

گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.

شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب.. به زندگی.. بی خفگی.

اتوبوسی به نام ه*و*س | تنسی ویلیامز
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,225
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #460
این همه بی اعتنایی آشکار ما، خویشتن داری و نیز ضعف ما، به گردن پدر و مادرمان است. آنها بودند که فراموش کردند به ما اعتماد به نفس بدهند. فکر می کردند خود به خود می آید. فکر می کردند که ما برای زندگی اندک استعدادی داریم و تعریف و تمجید خویشتن خویش ما را تباه خواهد کرد؛ اما اعتماد به نفس خود به خود پدیدار نشد و امروز ما مسخره های باکلاس لب فرو بسته در برابر آدم های خشمگین، با غرش های خفه شده و میل مبهم مان به بالا آوردن. خویش را دوست نداریم و اهمیت زیادی برای خود قائل نیستیم.

گریز دلپذیر | آنا گاوالدا
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4
بازدیدها
445
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
34

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین