. . .

مهم پویش"معنی شعر را بنویس"

تالار متفرقه ادبیات

حبیب آذرگشسب

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
220
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-12
موضوعات
8
نوشته‌ها
55
پسندها
1,654
امتیازها
148

  • #1
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین


از آنجایی که انجمن ما، یک انجمن نویسندگی است و بیشتر نویسندگان افراد نوقلم هستند با هماهنگی @toranj kh تصمیم گرفتیم پویشی راه بندازیم برای نویسندگان عزیزمون که درحال نوشتن رمان، داستان کوتاه، دلنوشته، شعر یا هر اثر دیگری هستند.
این پویش به مرور زمان با ایده‌های جدیدتری ادامه پیدا می‌کند.
و اما موضوع از چه قرار است؟
از آنجایی که نویسندگان برای هر اثری که خلق می‌کنند نیاز به کلمات دارند، باید مطالعات فراوانی داشته باشند. چه کتاب‌های کلاسیک و چه اشعار قدیمی و نو. ما در این‌جا می‌خواهیم این مطالعات رو هدفمندتر کنیم تا علاوه بر رشد شخصی خودمون، دوستان دیگرمون در انجمن هم رشد کنند.
برای همین هم هر هفته یک شاعر در این‌جا نامش گفته می‌شود و از نویسندگان عزیزمون دعوت می‌شود که هرکدام به دلخواه خود یک شعر از آن شاعر را از اینترنت پیدا کنند و به صورت روان معنی کنند و کلمات سختی که ما آشنایی کمتری با آنها داریم را جداگانه بنویسند و معنی را لغت‌نامه‌های آنلاین برایمان بگذارند.
این کار از چند نظر مفید خواهد بود؛ یک اینکه نویسندگان عزیزمون با اشعار خوب فارسی آشنا می‌شوند و دیگر وقتشان را با خواندن اشعار آبکی موجود در اینترنت هدر نمی‌دهند. دو اینکه با کلمات و واژه‌های کلیدی بیشتری آشنا می‌شوند و دایره واژگانی‌شون افزایش پیدا می‌کند. سه اینکه کم کم درک اشعار بزرگان برایشان راحت می‌شود و می‌توانند آنها را بخوانند و از مطالعه این آثار لذت ببرند.

نکته مهمی که هست اینه که به هیچ وجه درست بودن معنی اشعار اهمیت ندارد. چیزی که اهمیت دارد، تلاشی‌ست که برای درک مفهوم حقیقی شعر صورت می‌گیرد. بنابراین نیاز به ترس از اینکه توانایی معنی کردن اشعار را نداشته باشیم نیست.
نکته اساسی‌تری که هست اینه که در برخی اشعار حافظ و سعدی و دیگر شاعرانمون ابیاتی به عربی هستند. اگر توانایی معنی این ابیات را داشتید که هیچ. وگرنه هیچ الزامی بر معنی کردن این اشعار نیست.
امیدوارم که این ایده با استقبال خوبی رو به رو بشه و بتونیم همگی از خواندن و معنی کردن اشعار بزرگانی چون حافظ و سعدی و مولوی لذت ببریم و توصیه میکنم به همه نویسندگان عزیزمون که حتما در این پویش شرکت کنند. چون واقعا در نوشته‌هاشون تاثیر گذاره.
بیشتر مخاطب این پویش نویسندگان عزیزی است که اثری درحال تایپ دارند. ولی همه کسانی که در انجمن هستند در صورت علاقه میتونن توی نمایه من بگن تا زمان اعلام شاعر و توضیحات مربوط به اون شاعر و تگ کردن افراد، اون ها هم تگ بشن و لینک براشون ارسال شه.

تاپیکی ایجاد شده برای دسته‌بندی کلمات معنی شده در این پویش که توسط مدیر ادبیات به‌روزرسانی خواهد شد تا کلمات راحت‌تر در دسترس دوستان علاقه‌مند قرار بگیرند.



پیشاپیش ممنون از همراهی‌تون
کسی لطفا جز معنی شعر و شعرها چیزی ارسال نکند.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

حبیب آذرگشسب

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
220
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-12
موضوعات
8
نوشته‌ها
55
پسندها
1,654
امتیازها
148

  • #2
به نام خداوند جان و خرد

طبق پست اول تاپیک پویش"معنی شعر را بنویس" را آغاز می‌کنیم.
شاعری که شما از ساعت ۲۴ امشب یعنی شب پنجشنبه تا ساعت ۲۴ شب پنجشنبه‌ی آینده وقت دارید تا یکی از اشعارش را به طور کامل بنویسید و معنی آن را به صورت روان و از خودتان ارسال کنید، مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی ملقب به سعدی شیرازی است.

بیوگرافی کوتاه سعدی شیرازی:

مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسندهٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او "سعدی" است که از نام اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است. وی احتمالاً بین سالهای ۶۰۰ تا ۶۱۵ هجری قمری زاده شده است. در جوانی به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و به تحصیل ادب و تفسیر و فقه و کلام و حکمت پرداخت. سپس به شام و مراکش و حبشه و حجاز سفر کرد و پس از بازگشت به شیراز، به تألیف شاهکارهای خود دست یازید. وی در سال ۶۵۵ سعدی‌نامه یا بوستان را به نظم درآورد و در سال بعد (۶۵۶) گلستان را تألیف کرد. علاوه بر اینها قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیع بند، رباعیات و مقالات و قصاید عربی نیز دارد که همه را در کلیات وی جمع کرده‌اند. وی بین سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۴ هجری در شیراز درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
سعدی دو کتاب مشهور با نام‌های"گلستان" و "بوستان" دارد. گلستان سعدی به نثر و نظم نوشته شده و بوستان تماما به صورت شعر نوشته شده است.
در هفته‌ی اول پویش، شما یک هفته فرصت دارید تا یک شعر پنج الی بیست بیتی را از بوستان سعدی معنی کنید.
اما نکاتی که باید رعایت شود:
۱: ابیات باید به صورت روان معنی شود. مثلا برای بیت"من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش/ هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت" معنی باید به شکل زیر نوشته شود:
من اگر آدم خوبی هستم یا بدم(با توجه به شعر میشه معنی کرد مومنم یا نیستم) تو مواظب خودت باش. هرکسی در آخر اون چیزی رو به دست می آورد که ابتدا اون رو کاشته.(میتونیم بگیم کنایه زده به اینکه هرکس در اون دنیا نتیجه اعمال خودش رو می بینه)
دلیل اینکه اینطور باید معنی کنیم(یعنی هم کلمات سخت رو معنی کنیم و هر کل بیت رو به صورت روان معنی کنیم) اینه که به درک بهتری از این اشعار برسیم.
۲: اینکه ابیات رو درست معنی میکنیم یا اشتباه، هیچ اهمیتی نداره. من همین الان توی سه ساعت اخیر پنج تا معنی مختلف برای همون بیت نوشتم. پس امیدوارم که افراد تلاش کنن خودشون بر اساس اطلاعات خودشون ابیات رو معنی کنند.
۳: در انتهای معنی اشعار، باید کلماتی رو که از لغتنامه معنی کردید بنویسید تا به ترتیب الفبا داخل تاپیک" دسته بندی کلمات" دسته بندی بشن تا برای انجمنمون کم کم یک لغتنامه کوچیک تشکیل شه و نویسنده ها هر لحظه بهش دسترسی داشته باشن.
۴: در صورتی که شخص دیگری شعری را معنی کرد و شما فکر می‌کنید که معنی آن غلط یا اشتباه است، به هیچ وجه در تاپیک پستی ارسال نکنید و در پی‌وی نظر خود را با آن شخص درمیان بگذارید.
۵: افرادی در انتهای هر پستی که می‌گذاریم تا نام شاعر و اثر را بگوئیم تگ می‌شوند. کسانی که تگ نشدند نیز می‌توانند در پویش شرکت کنند و در دور بعدی آنها نیز تگ خواهند شد.
نویسندگان عزیز از شما دعوت میکنم که در این پویش شرکت کنید و یک شعر پنج الی بیست بیتی از بوستان سعدی را معنی کرده و طبق موارد گفته شده در این پست ارسال کنید:
@Lady Dracula @ماهور @A.m... @N.G @aisooda @Yekta @نفس تهرانی @Mrs Zahra @مهرو @mobina.h.f @هدیه زندگی @Namda106 @نیلوفر آبی @Dayan-H @toranj kh
موفق و موید باشید🌹🌹🌹

 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,313
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,198
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #3
ای مهر تو در دل ها وی مهر تو بر لب ها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جان ها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان ها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمان ها

ای کسی که مهربانی و محبت تو در دل بسیاری از انسان هاست (میتونیم همه انسان ها هم معنا کنیم) و ای کسی که حرف و سخن مهربانی ات همه جا گفته می شود.
ای کسی که اشتیاق وصال تو در سر بسیاری انسان هاست و راز تو در میان جان و زندگانی همه است
تا با تو پیمان بستم و هم پیمان شدم تمام عهد و پیمان های قدیمی ام با همه را شکستم (یا عهد و پیمان های دیگرام شکسته شد)
بعد از یاری کردن تو شکستن همه عهد و پیمان ها جایز و ممکن است.
تا غم عشق تو دامن گیرم کرده است (خار استعاره از گرفتار کردن) این مصراع با مصرع بعد موقوف المعانی است.
کم لطفی است که به جایی دیگر بروم (گلستان ها استعاره از مکان یا افرادی که بسیار زیبا رو و زیبا روی اند اما به زیبا خویی و زیبا رویی عشق معشوق نیستند)
آن کسی را که این درد عشق ناتوان کند و از پا بیندازد
باید که دست از همه درمان ها بکشید زیرا که این درد خودش درمان همه درد هاست


توضیحات اضافه: این شعر با معنای عارفانه مفهوم رسیدن به خدا را به زیبایی بیان میکند که چگونه زمانی که به عشق الهی برسی تمام علاقیات دیگر بی معنا می شوند زیرا عشق الهی در بر دارنده تمامی خواسته های انسان است.

لغات:
شور: اشتیاق
سِر: راز
عهد: پیمان، قول، قرار
روا: ممکن، بدون مشکل
نقض: ابطال، باطل کردن
آویخته: آویزان
گلستان: دشت گُل ها
فروشوید: بشوید
 

Nazanin_Banoo

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
546
تاریخ ثبت‌نام
2021-05-29
موضوعات
1
نوشته‌ها
125
پسندها
296
امتیازها
108
محل سکونت
آینده

  • #4
شبی یاد دارم که چشمم نخفت

شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست

تو را گریه و سوز باری چراست؟

گفت ای هوادار مسکین من

برفت انگبین یار شیرین من

چو شیرینی از من بدر می‌رود

چو فرهادم آتش به سر می‌رود
معنی :

شبی را به یاد می اورم که خوابم نبرد و شنیدم که پروانه به شمع گفت من اگر بسوزم و گریه کنم چون عاشقم تو چرا میسوزی و گریه میکنی ؟
شمع گفت : ای دل داده بیچاره من از فراق دلبندم می سوزم و گریه میکنم
وقتی یار و و مونش شیرینم از من جدا می شود مانند فرهاد که در سوگ شیرین اتش از سرم شعله میشود و میگویم و می گریم
 

DELVIS♧

رمانیکی نقره‌ای
رمانیکی
شناسه کاربر
444
تاریخ ثبت‌نام
2021-04-07
موضوعات
129
نوشته‌ها
1,656
راه‌حل‌ها
27
پسندها
7,485
امتیازها
478

  • #5
به نام خداوند جان و خرد

طبق پست اول تاپیک پویش"معنی شعر را بنویس" را آغاز می‌کنیم.
شاعری که شما از ساعت ۲۴ امشب یعنی شب پنجشنبه تا ساعت ۲۴ شب پنجشنبه‌ی آینده وقت دارید تا یکی از اشعارش را به طور کامل بنویسید و معنی آن را به صورت روان و از خودتان ارسال کنید، مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی ملقب به سعدی شیرازی است.

بیوگرافی کوتاه سعدی شیرازی:

مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسندهٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او "سعدی" است که از نام اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است. وی احتمالاً بین سالهای ۶۰۰ تا ۶۱۵ هجری قمری زاده شده است. در جوانی به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و به تحصیل ادب و تفسیر و فقه و کلام و حکمت پرداخت. سپس به شام و مراکش و حبشه و حجاز سفر کرد و پس از بازگشت به شیراز، به تألیف شاهکارهای خود دست یازید. وی در سال ۶۵۵ سعدی‌نامه یا بوستان را به نظم درآورد و در سال بعد (۶۵۶) گلستان را تألیف کرد. علاوه بر اینها قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیع بند، رباعیات و مقالات و قصاید عربی نیز دارد که همه را در کلیات وی جمع کرده‌اند. وی بین سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۴ هجری در شیراز درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
سعدی دو کتاب مشهور با نام‌های"گلستان" و "بوستان" دارد. گلستان سعدی به نثر و نظم نوشته شده و بوستان تماما به صورت شعر نوشته شده است.
در هفته‌ی اول پویش، شما یک هفته فرصت دارید تا یک شعر پنج الی بیست بیتی را از بوستان سعدی معنی کنید.
اما نکاتی که باید رعایت شود:
۱: ابیات باید به صورت روان معنی شود. مثلا برای بیت"من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش/ هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت" معنی باید به شکل زیر نوشته شود:
من اگر آدم خوبی هستم یا بدم(با توجه به شعر میشه معنی کرد مومنم یا نیستم) تو مواظب خودت باش. هرکسی در آخر اون چیزی رو به دست می آورد که ابتدا اون رو کاشته.(میتونیم بگیم کنایه زده به اینکه هرکس در اون دنیا نتیجه اعمال خودش رو می بینه)
دلیل اینکه اینطور باید معنی کنیم(یعنی هم کلمات سخت رو معنی کنیم و هر کل بیت رو به صورت روان معنی کنیم) اینه که به درک بهتری از این اشعار برسیم.
۲: اینکه ابیات رو درست معنی میکنیم یا اشتباه، هیچ اهمیتی نداره. من همین الان توی سه ساعت اخیر پنج تا معنی مختلف برای همون بیت نوشتم. پس امیدوارم که افراد تلاش کنن خودشون بر اساس اطلاعات خودشون ابیات رو معنی کنند.
۳: در انتهای معنی اشعار، باید کلماتی رو که از لغتنامه معنی کردید بنویسید تا به ترتیب الفبا داخل تاپیک" دسته بندی کلمات" دسته بندی بشن تا برای انجمنمون کم کم یک لغتنامه کوچیک تشکیل شه و نویسنده ها هر لحظه بهش دسترسی داشته باشن.
۴: در صورتی که شخص دیگری شعری را معنی کرد و شما فکر می‌کنید که معنی آن غلط یا اشتباه است، به هیچ وجه در تاپیک پستی ارسال نکنید و در پی‌وی نظر خود را با آن شخص درمیان بگذارید.
۵: افرادی در انتهای هر پستی که می‌گذاریم تا نام شاعر و اثر را بگوئیم تگ می‌شوند. کسانی که تگ نشدند نیز می‌توانند در پویش شرکت کنند و در دور بعدی آنها نیز تگ خواهند شد.
نویسندگان عزیز از شما دعوت میکنم که در این پویش شرکت کنید و یک شعر پنج الی بیست بیتی از بوستان سعدی را معنی کرده و طبق موارد گفته شده در این پست ارسال کنید:
@Lady Dracula @ماهور @A.m... @N.G @aisooda @Yekta @نفس تهرانی @Mrs Zahra @مهرو @mobina.h.f @هدیه زندگی @Namda106 @نیلوفر آبی @Dayan-H @toranj kh
موفق و موید باشید🌹🌹🌹

سلام
منم یه دلنوشته داشتم، و میخوام یه داستان کوتاه بنویسم، پس منم شرکت میکنم با اجازه*_*

*وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها
*
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها
*
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها
*
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها
*
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهل است بیابان‌ها
*
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها*

وقتی دل شوریده و مجنونی به باغ و بوستان می‌رفت، بوی گل‌ها من را از خود بی‌خود کرد. گاهی بلبل چهچهه زد و گاهی گلی شکفته شد، اما وقتی به یاد تو افتادم این زیبایی ها را از یاد بردم. وقتی که با تو عهد و پیمان بستم، تمامی قول و قرار های دیگرم را شکستم. بعد از عهد بستن با تو، شکستن همه ی قول ها خوب است و اشکالی ندارد. تا وقتی که عشق تو دامن‌گیر من است، بی عقلی‌ست که به عشق های دیگر دل ببندم. اگر در راه رسیدن به تو من آسیبی ببینم و زجری بکشم، این رنج خوب دلنشین است چرا که اگر مقصد من عشقی مانند کعبه باشد، بیبان های طولانی و سخت برایم آسان می‌شوند. به می‌گویند سعدی از عشق او این همه حرف نزن، اما من می‌گویم و نسل‌های بعد از من هم خواهند گفت.
 

حبیب آذرگشسب

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
220
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-12
موضوعات
8
نوشته‌ها
55
پسندها
1,654
امتیازها
148

  • #6
سلام عزیزان
ممنون که تا اینجا ما رو همراهی کردین. سه تا نکته هست که بگم.
۱: شعرها باید بین ۵ تا ۲۰ بیت باشن.
۲: غزلیات سعدی، دیوان سعدی شعر نذارید. تمامی اشعار باید از بوستان سعدی باشند. میتونید اشعار رو از این صفحه بیارید و معنی کنید:
بوستان سعدی
۳: باید معنی لغات رو هم بنویسید. یعنی معنی روان رو که نوشتید، معنی لغاتی که سختن و ناشناخته اند و به صورت جداگانه بنویسید.
ممنون که همراهمون هستید.​
 

حبیب آذرگشسب

رمانیکی تلاشگر
رمانیکی
شناسه کاربر
220
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-12
موضوعات
8
نوشته‌ها
55
پسندها
1,654
امتیازها
148

  • #7
شنیدم که در وقت نزع روان
به هرمز چنین گفت نوشیروان
شنیدم که در وقتی که انوشیروان در حال مرگ بود، به هرمز(جانشینش) اینگونه گفت:
که خاطر نگهدار درویش باش
نه در بند آسایش خویش باش
که در پی آسایش مردم باش نه در پی خوشگذرانی خودت. تو مواظب باش که مردم در آسایش باشند.
نیاساید اندر دیار تو کس
چو آسایش خویش جویی و بس
آرامش نداشته باشد در سرزمینت کسی اگر فقط به دنبال آسایش و آرامش خودت باشه.
نیاید به نزدیک دانا پسند
شبان خفته و گرگ در گوسفند
در نزد فرد دانا، پسندیده نیست که وقتی گرگ در میان گله گوسفندان است، چوپان خوابیده باشد.
برو پاس درویش محتاج دار
که شاه از رعیت بود تاجدار
برو ممنون مردم باش که شاه تاجی که داره از مردمشه. پس مواظب اون‌ها باش.
رعیت چو بیخند و سلطان درخت
درخت، ای پسر، باشد از بیخ سخت
مردم مثل ریشه‌اند و پادشاه مثل درخت. ای پسر، درخت از ریشه قویه.
مکن تا توانی دل خلق ریش
وگر می‌کنی می‌کنی بیخ خویش
تا آنجایی که میتونی دل خلق رو نشکن. و اگر این‌کار رو می‌کنی، ریشه خودت رو از بین می‌بری.
اگر جاده‌ای بایدت مستقیم
ره پارسایان امید است و بیم
اگر جاده‌ی مستقیمی هست که تو باید بری، اون راه پرهیزگاران، یعنی راه امید و ترس در کنار همه.
***
کلمات:
پارسایان: پرهیزگاران
بیم: ترس
رعیت: مردم تحت فرمان یک حکومت؛ عامه مردم.
درویش: فقیر، بی نوا(منظور از شاعر در اینجا بینوا هست)
سلطان:پادشاه
شبان: چوپان
خفته: خوابیده
نیاساید: آسایش نداشته باشد، نخوابد
دیار: سرزمین
نزع: جان دادن، جان کندن


سعدی اسطوره ادبیات فارسی، در این شعر بهترین پند و اندرز رو به پادشاه هم عصر و بعد از خودش می‌دهد. شما خدمتگزار مردمید نه پادشاه آنها. شما بدون مردم هیچی نیستید و در ادامه این شعر که طولانی هم هست(البته اگر من درست یادم باشه شعر رو)، به طور خلاصه یک چیز رو می‌رسونه:
وای برحال حکمران و پادشاهی که نتواند مردمش را راضی کند.
این پویش ادامه خواهد داشت و برنامه دقیق‌تری چیده میشه واسش. فقط از @N.m... و @Nazanin_Banoo که شعر رو معنی کردن و کلمات رو معنی شون رو نفرستادن، خواهشمندم مثل این پست کلمات رو معنی‌شون رو بنویسن و توی پی‌وی واسم بفرستن تا توی بایگانی پویش سیو بشن.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
3
بازدیدها
97
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
432

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین