. . .

نقد و بررسی نقد و برسی داستان در سه شب | مریم فواضلی

تالار نقد خوانندگان آثار

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #1
"به‌نام‌خالق‌ارواح"
نام اثر: در سه شب
نویسنده: مریم فواضلی
ژانر: ترسناک
ناظر: @Lovely Devil
خلاصه:

شب‌های دعا خواندن رسید، در این ایام مردم،
سه شب مستدام دعا می‌خواندند.
با شروع آن شب، اتفاقاتی می‌افتدد که آن زن گذشته را زنده می‌کند!
نعره‌اش گوش‌ها را خراش می‌دهد.
ناله‌اش‌ دل را گریان می‌کند.
 

فاطره

تیم هنرجو
پرسنل مدیریت
مدیر
تیم تبلیغات
ناظر
منتقد
کپیست
طراح
تدوینگر
گوینده
هنرجو
آزمایشی
منتقد
مقام خاص
مبلغ‌یار
مدیر
هنرجویان
شناسه کاربر
5955
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-21
آخرین بازدید
موضوعات
645
نوشته‌ها
1,736
راه‌حل‌ها
31
پسندها
3,997
امتیازها
585

  • #2
سلام سلام.
مقدمت ترکوند به نظرم...
به نظرم زیاد رفتی خط بعد، باعث میشه خواننده چندان خوشش نیاد...
یکمی بیشتر از ترس و...(احساسات) و مکان و ظاهر بگی بهتره، اینجوری یه حالت روزنامه وار داشت و خواننده ناتوان در تصور رمان هست...
سجادی رو بیشتر توضیح بده، که چی هست...
از مادربزرگ هم بگو یکمی...
از اینکه چی شد تصمیم گرفتن بیان اینجا هم بگو😁
محاوره و ادبی قاطی نوشتی، مثلا (را ادبی هست) و بقیه حرفات محاوره... یکمی خواننده به مشکل برمیخوره...
توی صفحه دوم، جی بابا کنارش بود، یهویی چطور رفت سمت چاه و کسی به جز ژاله متوجهش نشد؟؟
باباجی یا جی‌بابا ؟؟دوتاش رو نوشته بودی، کدوم درسته؟
#۱۲ چرا زن به مرده خیانت کرد؟اونکه خوشبختی ‌می‌خواست و عاشق بود، چی شد یهو؟؟
#۱۳ یه قسمتش دوبار نوشته بودی...

برای رفتن از منلوگ به دیالوگ یکمی اوکی نبود
(من:
فلان حرفش.....
ژاله:
فلان حرفش....)

در کل ایدت تا اینجا تکراری بود، ولی بقیه مواردش جدید بود که رمان رو زیبا می‌کنه...
اما موردی که هست، اینجور رمان ها باید حس ترس و هیجان رو به خواننده منتقل کنه، اما رمان شما اصلا اینطوری نبود... چون از احساسات و قیره به اندازه کافی نگفته بودی..
با این حال خوشم اومد، منتظر بقیش هستم🌹موفق باشی
 

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #3
سلام عزیزم، امیدوارم حالت خوب باشه.
مقدمه قشنگی داشتی؛ اما هر جمله رو کوتاه کردی و رفتی خط بعدی که زیاد جالب نیست ولی درکل قشنگه.
باید بگم که من اولین بارم نیست که این داستان رو میخونم، یه بار کامل شده‌اش رو خوندم حدوداً یک هفته پیش یا کمتر و الانم باز خوندمش.
ببین به‌نظرم بهتره بیش‌تر روی توصیفاتت کار کنی، بیش تر از احساسات، مکان، ظاهر و چیزای دیگه بگی، اینجوری خواننده بهتر میتونه داستانت رو تصور کنه و از اون لذت ببره.
بهتره که لحن داستان رو یه جور بنویسی، داستانت ادبیه ولی بعضی کلمات توی یه جمله با لحن محاوره‌ نوشتی که این خوب نیست و منتقد هم بهت میگه اینو؛ اما ویراستار فکر میکنم (را و رو) و اینجور کلمات رو تا حدودی درست کنه.
باباجی یا جی‌بابا ؟ دوتاش رو نوشته بودی، کدوم درسته؟
بنظرم اگه قوائد رو مطالعه کنی یا مثلاً رمان دیگران رو بخونی راه میوفتی و اشکالت رفع میشه. ولی از اونجایی که اثرت اختصاصی نیست، بنظرم ویراستار نتونسته در جای دیگه درست ویرایش کنه و این کلمات رو برطرف کنه.
نمونه‌ای از این کلمات که توی پارت اول هم بود.
ندیدم❌ ندیده‌ام✔
بازم هست و بهتره برسی کلی انجام بدی ت اینجور کلمات رو تغییر بدی.
قلمت مانا و موفق باشی🌼
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

nafas.shahpori

مدیر تالار سینما
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
کپیست
نام هنری
بانوی شب
آزمایشی
بازرس‌ +کپیست
مدیر
تالار سینما
شناسه کاربر
2760
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-06
آخرین بازدید
موضوعات
74
نوشته‌ها
122
پسندها
214
امتیازها
138
سن
19
محل سکونت
اصفهان

  • #4
سلام این موضوع که هی اومدی پایین همه جا بود هم خلاصه هم مقدمه هم تو متن که به نظر جالب نمیومد به نظر من خلاصه و مقدمه قشنگ بودند
شروع خواندن با آن کرد=شروع به خواندن با آن کرد
هوا تاریک‌ شده بود و صدای وزوز خیلی بلند بود=وزوز منظورت دقیقا چیه؟به نظرم جالب نیست (زوزه) هست یا نمی‌دونم وزوز یجوری بود برام
موهاش را که چند روز پیش به رنگ قرمز=موهایش(موهاش عامیانس
صدای وزوزه‌ی گرگ‌ها ترس= صدای زوزه‌ی
ژاله قدم‌هاش را تندتر کرد=قدم‌هایش
صدایی اومد=آمد
باترس پریدم وبرگشتم عقب=و به عقب برگشتم
باصدای وژی باز شد=من تا حالا نشنیدم کسی برا صدا در بنویسه وژ قیژ درسته فک کنم
وارد خونه کُهن و گِلی مادربزرگ=خانه
عامیانه شده بود چندین جا که این درست نیست اگه بخوام همش رو بگم طولانی میشه باید دقت کنی و لحن نوشتنت یک دست باشه و اینکه توصیف مکان چهره احساس باید یجوری باشه که قابل حس باشه انگار داری به صورت فیلم میبینی درک کنی اینجوری حرفه ای تره
متوجه یک‌ زن شدم‌ با لباس عجیب=متوجه یک زن با لباس عجیب شدم(فعل باید آخر باشه)
و همینطور که دوستان اشاره کردن جی بابا هست یا بابا جی؟ چون هر دوش رو نوشتی
فقط نوشتن ترسیدم کافی نیست باید احساسات رو کامل بنویسی گیج شده بوده ترسش باعث چه حالاتی توی اون شده بود ضربان قلب،لرزش و.... اینجور چیزا رو باید خیلی واضح بنویسی که باعث بشه کسی که میخونه همزاد پنداری کنه و حس ترس رو درک کنه
زنه به مرده خیانت کرد؟چرا خیانت کرد؟خب اگه خیانت کرده انتقام چی رو میخواد بگیره؟یکم اینجاش مبهم بود متوجه نشدم
((ژاله دست‌هاش را بالا آورد و گفت:
- برگرد!
اما صدای ژاله نبود؛
صدای نرم و لطیف ژاله به صدای خراش و بمی تبدیل شد، به درخت تکیه کردم. به سمتم آمد که آهسته زمزمه کردم:
- ژاله!
جوابی نداد و خیلی ترسناک شروع به خندیدن کرد.خنده‌اش به فریاد تبدیل شد که با ترس عقب رفتم و بهت زده گفتم:
- ژاله چت شدِ؟
ژاله دست‌هایش را بالا آورد و گفت:
- برگرد!
اما صدای ژاله نبود؛ صدای نرم و لطیف ژاله به صدای خراش و بمی تبدیل شد، به درخت تکیه کردم. به سمتم آمد که آهسته زمزمه کردم:
- ژاله!))
این تیکه دو بار تکرار شده
موفق باشی قلمت مانا باشه❤️
 

Delvinak

مدیر طراحی و ادیت
پرسنل مدیریت
مدیر
طراح
ادیتور
انتشاریافته‌ها
1
مدیر کتابدونی
- طراحی
مدیر
طراحی+ادیت
شناسه کاربر
5816
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-13
آخرین بازدید
موضوعات
80
نوشته‌ها
629
راه‌حل‌ها
24
پسندها
1,393
امتیازها
416
سن
17
محل سکونت
کنارگربه‌های‌خیابانی

  • #5
سلام عزیزم. خسته نباشی!
مقدمع قوی داشتی! زیبا بود.
توصیف‌هات خیلی درست نبود یا کم بود و بهتره که قوی تر شه.
خیلی جاها چرخش قلم داشتی یعنی محاوره و ادبی تغییر میکرد سعی کن درستش کنی گلم.
تغییر مونولوگ به دیالوگ رو درستش کن گلم؛ فاطره جان گفتن چطوری.
خیلی قسمت از رمانت کلیشه بود عزیزم؛ کلیشه اصلا جالب نیست سعی کن اصلاح شه.
لطفا درباره‌ی محتوات بیشتر توضیح بده قشنکم احساس میکنم خیلی جاها رو همینطوری رها کردی به شخصه ملی سوال تو ذهنم ایجاد شده که اینجا به کجا رسید!
زیبا بود جذب رمانت شدم عزیزم. موفق!
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین