Like crazy<3
مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقامدار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقرهای
کاربر ثابت
- مدیر کتابدونی
- - رصد
- شناسه کاربر
- 1249
- تاریخ ثبتنام
- 2021-11-25
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 449
- نوشتهها
- 1,869
- راهحلها
- 22
- پسندها
- 20,717
- امتیازها
- 613
موفقیت قطار بوسان (Train to Busan) آنقدر بزرگ و اساسی بود که یون سانگ-هو برای ادامهی فیلمسازی مسیر همواری پیشِ رو ببیند. پس از ساخت فیلم ابرقهرمانی کمیک سایکوکینسیس (Psychokinesis) که توسط نتفلیکس پخش شد، سانگ-هو تصمیم قابلپیشبینی را گرفت و با شبهجزیره (Peninsula)، بر فیلم زامبی محبوباش دنبالهای ساخت. اقبال تازه به محصولات کرهای پس از موفقیت همهجانبهی انگل (Parasite) بونگ جون هو، نتفلیکس را به همکاری با سانگ-هو برای ساخت سریال اهل جهنم (Hellbound) و پخش آن با فاصلهی کمی از توفان عالمگیر بازی مرکب (Squid Game) ترغیب کرد؛ که تقریبا در هیج بٌعدی به برآورده کردن انتظارات نرسید. حالا و در سومین همکاری فیلمساز کرهای با غول استریمینگ، فیلم جونگ ای شکل گرفته است.
قصهی جونگ ای را دو مورد از آشناترین مفروضات داستانهای علمی-تخیلی آغاز میکند: سکونت روی زمین سخت شده است و انسانها به پناهگاههایی در فضا کوچ کردهاند. سه پناهگاه تحت عنوان «جمهوری آدریان» اعلام استقلال کرده و به زمین و همسایگانشان حملهور شدهاند، و جنگ داخلی میان نیروهای متحدین و ارتش مکانیکی رباتهای آدریان جریان دارد. شخصیت اصلی قصه، یون سو-هیون (با بازی کنگ سو-یئون؛ که پیش از پخش فیلم و در می ۲۰۲۲ بهدلیل سکتهی مغزی درگذشت) رهبر تیم توسعهی یک هوش مصنوعی پیشرفته است که بنا است برای جنگ با آدریان به کمک متحدین بیاید.
این هوش مصنوعی با نام تجاری جونگ ای (Jung_E)، براساس دادههای جمعآوریشده از مغز یون جونگی، یکی از فرماندهان برجستهی جنگ، توسعه یافته، و با مجموعهای از تمرینات شبیهسازیشده، قرار است به نسخهی ایدهآلی از «مزدور» افسانهای تبدیل شود. ماجرا از جایی پیچیدهتر میشود که از گذشتهی شخصیت اصلی بیشتر بدانیم؛ چرا که جونگی مادر سو-هیون است.
در ادامه جزییات داستان فیلم فاش میشود
مانع بزرگی که سرِ راه تکامل هوش مصنوعی نظامی پیشرفتهی قصه وجود دارد، این است که او همیشه و طی تکتک دفعات آزمون شبیهسازیشدهای که باید پشت سر بگذارد، در نقطهی مشخصی شکست میخورد و از پیشروی عاجز میماند. در سکانس افتتاحیهی فیلم، نمای واضحی داریم از انحراف نگاه جونگی از اهدافاش، و پرت شدن حواس او به یک عروسک کوچک؛ قبل از اینکه بهدست دشمن مورد اصابت قرار بگیرد. بعدها که قصه جلوتر میرود و گذشتهی دو شخصیت را بهتر میشناسیم، میفهمیم که آن عروسک کوچک، یادگاری دخترک جونگی است. سو-هیون قبل از اعزام مادر به آخرین مأموریت، عروسک را به او هدیه داده؛ بلکه برایش خوشیمن باشد.
آثار حذفناشدنی عواطف و احساسات در شبیهسازی دقیق جوانب حرفهای ذهن یک قهرمان جنگ، ازطریق نشانهای کوچک در همان افتتاحیهی فیلم مورد اشاره قرار میگیرد. از سوی دیگر، دخالت دختر فرمانده در پروژهی توسعهی هوش مصنوعی، به پلات اصلی ٌبعد شخصی قابلتوجهی هم میبخشد: سو-هیون با اصرارش به تکمیل موفق این پروژه، قصد دارد از محیط شبیهسازی و کلون مادرش بهعنوان راهی برای رستگار کردن او استفاده کند. که اگر در واقعیت، لغزش جونگی به شکست خوردن در نبرد سرنوشتساز و ازدسترفتن آبروی حرفهایاش منتج شده، و سالها بعد مردم او را مقصرِ به درازا کشیدن جنگ داخلی میدانند، حالا فرصت دوبارهای پیش آمده برای تغییر آن خاطره. برای فهم بهتر گذشته؛ و عوض کردن آن. شاید در واقعیت تازه، مادرش این بار سالم بماند. پس گرایش اصلی این قصه باید کاوش ابعاد مختلف این ایده، و غنیتر کردن رابطهی محوری مادر و دختر باشد. اما روایت فیلم تا چه حد بخشهای مختلف اثر را بر این محور متحد میکند؟
قصهی جونگ ای را دو مورد از آشناترین مفروضات داستانهای علمی-تخیلی آغاز میکند: سکونت روی زمین سخت شده است و انسانها به پناهگاههایی در فضا کوچ کردهاند. سه پناهگاه تحت عنوان «جمهوری آدریان» اعلام استقلال کرده و به زمین و همسایگانشان حملهور شدهاند، و جنگ داخلی میان نیروهای متحدین و ارتش مکانیکی رباتهای آدریان جریان دارد. شخصیت اصلی قصه، یون سو-هیون (با بازی کنگ سو-یئون؛ که پیش از پخش فیلم و در می ۲۰۲۲ بهدلیل سکتهی مغزی درگذشت) رهبر تیم توسعهی یک هوش مصنوعی پیشرفته است که بنا است برای جنگ با آدریان به کمک متحدین بیاید.
این هوش مصنوعی با نام تجاری جونگ ای (Jung_E)، براساس دادههای جمعآوریشده از مغز یون جونگی، یکی از فرماندهان برجستهی جنگ، توسعه یافته، و با مجموعهای از تمرینات شبیهسازیشده، قرار است به نسخهی ایدهآلی از «مزدور» افسانهای تبدیل شود. ماجرا از جایی پیچیدهتر میشود که از گذشتهی شخصیت اصلی بیشتر بدانیم؛ چرا که جونگی مادر سو-هیون است.
در ادامه جزییات داستان فیلم فاش میشود
مانع بزرگی که سرِ راه تکامل هوش مصنوعی نظامی پیشرفتهی قصه وجود دارد، این است که او همیشه و طی تکتک دفعات آزمون شبیهسازیشدهای که باید پشت سر بگذارد، در نقطهی مشخصی شکست میخورد و از پیشروی عاجز میماند. در سکانس افتتاحیهی فیلم، نمای واضحی داریم از انحراف نگاه جونگی از اهدافاش، و پرت شدن حواس او به یک عروسک کوچک؛ قبل از اینکه بهدست دشمن مورد اصابت قرار بگیرد. بعدها که قصه جلوتر میرود و گذشتهی دو شخصیت را بهتر میشناسیم، میفهمیم که آن عروسک کوچک، یادگاری دخترک جونگی است. سو-هیون قبل از اعزام مادر به آخرین مأموریت، عروسک را به او هدیه داده؛ بلکه برایش خوشیمن باشد.
آثار حذفناشدنی عواطف و احساسات در شبیهسازی دقیق جوانب حرفهای ذهن یک قهرمان جنگ، ازطریق نشانهای کوچک در همان افتتاحیهی فیلم مورد اشاره قرار میگیرد. از سوی دیگر، دخالت دختر فرمانده در پروژهی توسعهی هوش مصنوعی، به پلات اصلی ٌبعد شخصی قابلتوجهی هم میبخشد: سو-هیون با اصرارش به تکمیل موفق این پروژه، قصد دارد از محیط شبیهسازی و کلون مادرش بهعنوان راهی برای رستگار کردن او استفاده کند. که اگر در واقعیت، لغزش جونگی به شکست خوردن در نبرد سرنوشتساز و ازدسترفتن آبروی حرفهایاش منتج شده، و سالها بعد مردم او را مقصرِ به درازا کشیدن جنگ داخلی میدانند، حالا فرصت دوبارهای پیش آمده برای تغییر آن خاطره. برای فهم بهتر گذشته؛ و عوض کردن آن. شاید در واقعیت تازه، مادرش این بار سالم بماند. پس گرایش اصلی این قصه باید کاوش ابعاد مختلف این ایده، و غنیتر کردن رابطهی محوری مادر و دختر باشد. اما روایت فیلم تا چه حد بخشهای مختلف اثر را بر این محور متحد میکند؟
نام موضوع : نقد و بررسی فیلم جونگ یی
دسته : سینما و تئاتر