ملاکیت نقد به شرح زیر است که به دو گروه کلی تقسیم می شود :
چکیده:
نقد يك اثر ادبی و به طور خاص داستان، از منظر هدف منتقد، میتواند به دو زيرشاخهٔ عمده تقسیم شود. در نوع اول، منتقد آزادانه ارزیابی شخص خود را از اثر هنری اعلام میکند. در نوع دوم، منتقد قصد دارد تا خود را به دیدگاه نویسنده نزدیک کند و تحلیلی از اثر ارائه دهد که مخاطب را کمک کند تا با داستان ارتباط برقرار کند.
گروه اول: بیان نظرات با محوریت دیدگاه منتقد
در گروه اول از نقدها، هدف منتقد، اعلام نظر شخصی و بیان برداشت خودش از داستان یا اثر ادبی است. در این گروه از نقد، منتقد آزادانه، نظرات خود را بیان میکند و میتواند حتی از آوردن دلیل هم خودداری کند. به عبارتی در این دسته، نقد بیشتر جنبهٔ اعلام نظر دارد تا بررسی و تحلیل. به عنوان مثال، ممکن است منتقدی مجموعهٔ نظریات خود را در بارهٔ سری هریپاتر اعلام کند. احساس خود را بگوید، اعلام نظر کند که داستان به دلش نشستهاست یا خیر. تناقضات و معماهای داستان را دنبال کند. در بارهٔ شخصیتهای داستان ابراز نظر کند و به عبارتی مانند یک "خوانندهٔ ساده" داستان را ارزیابی کند. این نوع نقد، بیشتر همان نتیجهٔ طبیعی و خودبخودی اثر است. هر اثر هنری، به خصوص داستان، قطعاً نظری را در مخاطبان خود بر میانگیزاند. نظری که ممکن است ابراز شود یا نشود. این نظر مخلوطی است از دیدگاه شخصی مخاطب، احساسی که در مخاطب ایجاد میشود و نیز قوت و ضعف خود اثر. این نقد، سادهترین روش برای دانستن این موضوع است که آیا یک اثر هنری موفق بوده است یا نه. البته باید اضافه کنم که مهمترین عاملی که توسط این نوع نقد ارزیابی میشود، همانا جذابیت داستان است. جذابیت یک داستان همان کششی است که داستان در روحیهٔ خوانندهاش ایجاد میکند و او را وا میدارد که سیر وقوع حوادث را تعقیب کند. به عنوان مثال داستانهای پلیسی آگاتاکریستی، داستانهای سری هریپاتر و از این دست، نوعاً آثاری فوقالعاده جذاب هستند. چیزی که در بارهٔ نقد نوع اول بسیار اهمیت دارد، تعداد نقدهایی است که بر یک اثر میشود. به عبارتی نقد نوع اول یک ارزیابی عمومی، یا ارزیابی عموم مخاطبان اثر است. به همین دلیل اعتبار آن با افزایش تعداد منتقدین و نقدها زیاد میشود. مثلاً اینکه، پنج یا شش نفر از یک داستان خوششان بیاید، بسیار متفاوت است از اینکه 60 درصد از یک جامعهٔ یکصدهزار نفری، این داستان را بپسندند. به این ترتیب منتقدی که به نقد نوع اول، یا به عبارتی بیان دیدگاه و احساس شخصی خود در بارهٔ اثر میپردازد، آزاد است تا آنطور که صلاح میداند نظرات خود را ابراز دارد و این نظر او هم به عنوان یک نظر، محترم و قابل اعتنا است.
گروه دوم: تحلیل و ارزیابی داستان با تلاش برای نزدیک شدن به دیدگاه خالقاثر
در نقدهای نوع دوم، هدف منتقد چیزی است به غیر از ابراز نظر شخصی. منتقد این بار در مقام یک تحلیلگر به اثر نگاه میکند. این بار منتقد مانند جواهرشناسی است که قصد دارد عیار جواهری را تعیین کند. در این مقام، منتقد اثر هنری و به خصوص داستان، کاری خطیر را در پیش رو خواهد داشت.
مسلماً هر کس شیوهٔ خودش را برای این کار دارد، اما مواردی وجود دارد که میتوان به عنوان شاخص تمام نقدهای حرفهای در نظر گرفت.
یک نقد حرفهای کل اثر را در بر میگیرد. اگر به طور خاص به داستان توجه کنیم، یک نقد حرفهای از داستان، میبایست تمامی عناصر مهم داستان را پوشش دهد. مهمترین عناصری که باید مورد مداقه قرار بگیرند موارد زیر است:
الف) طرح داستان
طرح یک داستان چهار چوب یا بدنهای است که داستان بر روی آن سوار میشود. طرح داستان به زبان ساده، همان خلاصهٔ داستان است. چیزی است که اگر کسی بخواهد داستان را به صورت اجمالی برای دوستانش تعریف کند، آن را میگوید. طرح داستان میتواند ماجرای داستان باشد، یا فضای داستان یا هر چیز دیگری. طرح داستان "پیرمرد و دریا" میشود:
« پیرمردی برای صید یک ماهی بزرگ با قایق خود به دریا میرود، با ماهی میجنگد و بعد از آنکه ماهی را صید کرد، قصد میکند تا به ساحل باز گردد. اما بمبکها در راه ماهی را میخورند.»
ب)فضای داستان
فضای داستان به خصوص در داستانهای ژانر علمیتخیلی و فانتزی بسیار اهمیت دارد. فضای داستان شامل جغرافیای داستان و زمان وقوع داستان است. فضای داستان همچنین بسیار متاثر میشود از زمان و مکانهایی که در آنها حوادث اصلی داستان اتفاق میافتد. فضای داستان "پیرمرد و دریا" به سادگی هرچه تمامتر «یک قایق ماهیگیری و دریای بیکران» است و کل داستان در یک یا دو روز اتفاق میافتد. در عوض فضای داستان "ارباب حلقهها" «دنیایی است خارج از دنیای معمول، با قوانین جادویی. موجودات و اماکن ناشناخته و بدیع نویسنده. به عبارت بسیار ساده، یک فضای فانتزی!» حوادث داستان هم در مدت زمان زیادی رخ میدهند؛ چندین سال. بیشتر داستان در دشتها، جنگلها و کوهستان میگذرد.
ج)شخصیتپردازی
شخصیتهای یک داستان، خلقکنندگان ماجرای داستان هستند. الزامی ندارد که تمام شخصیتها جاندار باشند. گاهی یک شی، مهمترین شخصیت یک داستان میشود. در داستان ارباب حلقهها، خود حلقه، دارای شخصیت است. همچنین در اغلب داستانها شخصیتهای محوری و شخصیتهای جانبی وجود دارد. در بعضی داستانها، شخصیتها در قالب قهرمان و ضدقهرمان پدیدار میشوند و داستان حول نزاع این دو گونه شکل میگیرد.
د) فرم یا صورت ظاهری داستان
زبانی که نویسنده برای بیان اثرش به کار میبرد، شیوهٔ نگارش، توصیفات، آهنگ کلام و در یک کلام آنچه که یک خواننده از داستان میبیند و میخواند، فرم داستان هستند. تمام تکنیکهای فن بیان، مربوط به فرم داستان میشود.
ه)محتوای داستان
محتوای یک داستان، موضوعی است که نویسنده قصد دارد تا مخاطب را از آن آگاه کند. این محتوی میتواند یک احساس بدیع باشد یا مفهومی فلسفی. هم چنین میتوان یک پیغام اخلاقی ساده باشد، یا اینکه تنها مشغول کردن مخاطب باشد. به هر حال، محتوی داستان معمولاً همان چیزی است که نویسنده را وا میدارد تا داستان را خلق کند.
یک نقد حرفهای، حداقل این پنج مورد را مورد مداقه قرار میدهد. در این مقام، منتقد سعی میکند تا هر چه بیشتر دیدگاه خود را به نویسنده اثر هنری نزدیک کند و هر یک از بخشهای اثری هنری را به طور مجزا و نیز ترکیب آنها را در کل، مورد بررسی و قضاوت قرار دهد. قضاوتی که منتقد در این جا میکند، یک ابراز نظر صرف نخواهد بود، بلکه منتقد خود را ملزم میداند تا دلایلش را برای این قضاوت اعلام کند. منتقد بیان میکند که چه مسیری را طی کرده است تا در بارهٔ اثر به این نتیجه رسیده است. در اینجا، منتقد نقاط ضعف و قوت اثر را یک بار به صورت جزء به جزء مورد بررسی قرار میدهد. سپس ترکیب این نقاط را باهم به صورت کل در نظر میگیرد و نظر خود را دربارهٔ کل اثر اعلام میکند.
این نقد میتواند به نویسنده کمک کند تا کار خود را پیشرفت دهد، همچنین با انجام تحلیلی که بر روی نوشتار انجام میگیرد، کمکی است به مخاطبِ اثر، تا مخاطب بتواند بهتر با مفاهیم نوشته ارتباط برقرار کند.
جمعبندی:
بسته به هدف منتقد، دو نوع نقد میتواند تمیز داده شود. یکی نقدی که در آن منتقد نظر خود را دربارهٔ اثر آزادانه بیان میکند و این نظر نتیجهٔ تاثیری است که داستان بر مخاطب میگذارد. دیگری نقدی است که منتقد در آن قصد دارد داستان را شناخته و تحلیل کند. در این مورد منتقد میبایست حداقل در پنج حوزهٔ طرح داستان، فضای داستان، شخصیتپردازی، فرم و محتوی، اثر هنری را مورد بررسی قرار دهد.
مهمترین محصول نقدهای نوع اول، برآورد جذابیت اثر و مخاطبپسندی آن است.
در نقدهای نوع دوم، محصول کار، شیوهای است برای برقرار کردن ارتباط بین مخاطب و اثر هنری و نیز اعتبارسنجی کیفیت اثر از منظر غنای ادبی
چکیده:
نقد يك اثر ادبی و به طور خاص داستان، از منظر هدف منتقد، میتواند به دو زيرشاخهٔ عمده تقسیم شود. در نوع اول، منتقد آزادانه ارزیابی شخص خود را از اثر هنری اعلام میکند. در نوع دوم، منتقد قصد دارد تا خود را به دیدگاه نویسنده نزدیک کند و تحلیلی از اثر ارائه دهد که مخاطب را کمک کند تا با داستان ارتباط برقرار کند.
گروه اول: بیان نظرات با محوریت دیدگاه منتقد
در گروه اول از نقدها، هدف منتقد، اعلام نظر شخصی و بیان برداشت خودش از داستان یا اثر ادبی است. در این گروه از نقد، منتقد آزادانه، نظرات خود را بیان میکند و میتواند حتی از آوردن دلیل هم خودداری کند. به عبارتی در این دسته، نقد بیشتر جنبهٔ اعلام نظر دارد تا بررسی و تحلیل. به عنوان مثال، ممکن است منتقدی مجموعهٔ نظریات خود را در بارهٔ سری هریپاتر اعلام کند. احساس خود را بگوید، اعلام نظر کند که داستان به دلش نشستهاست یا خیر. تناقضات و معماهای داستان را دنبال کند. در بارهٔ شخصیتهای داستان ابراز نظر کند و به عبارتی مانند یک "خوانندهٔ ساده" داستان را ارزیابی کند. این نوع نقد، بیشتر همان نتیجهٔ طبیعی و خودبخودی اثر است. هر اثر هنری، به خصوص داستان، قطعاً نظری را در مخاطبان خود بر میانگیزاند. نظری که ممکن است ابراز شود یا نشود. این نظر مخلوطی است از دیدگاه شخصی مخاطب، احساسی که در مخاطب ایجاد میشود و نیز قوت و ضعف خود اثر. این نقد، سادهترین روش برای دانستن این موضوع است که آیا یک اثر هنری موفق بوده است یا نه. البته باید اضافه کنم که مهمترین عاملی که توسط این نوع نقد ارزیابی میشود، همانا جذابیت داستان است. جذابیت یک داستان همان کششی است که داستان در روحیهٔ خوانندهاش ایجاد میکند و او را وا میدارد که سیر وقوع حوادث را تعقیب کند. به عنوان مثال داستانهای پلیسی آگاتاکریستی، داستانهای سری هریپاتر و از این دست، نوعاً آثاری فوقالعاده جذاب هستند. چیزی که در بارهٔ نقد نوع اول بسیار اهمیت دارد، تعداد نقدهایی است که بر یک اثر میشود. به عبارتی نقد نوع اول یک ارزیابی عمومی، یا ارزیابی عموم مخاطبان اثر است. به همین دلیل اعتبار آن با افزایش تعداد منتقدین و نقدها زیاد میشود. مثلاً اینکه، پنج یا شش نفر از یک داستان خوششان بیاید، بسیار متفاوت است از اینکه 60 درصد از یک جامعهٔ یکصدهزار نفری، این داستان را بپسندند. به این ترتیب منتقدی که به نقد نوع اول، یا به عبارتی بیان دیدگاه و احساس شخصی خود در بارهٔ اثر میپردازد، آزاد است تا آنطور که صلاح میداند نظرات خود را ابراز دارد و این نظر او هم به عنوان یک نظر، محترم و قابل اعتنا است.
گروه دوم: تحلیل و ارزیابی داستان با تلاش برای نزدیک شدن به دیدگاه خالقاثر
در نقدهای نوع دوم، هدف منتقد چیزی است به غیر از ابراز نظر شخصی. منتقد این بار در مقام یک تحلیلگر به اثر نگاه میکند. این بار منتقد مانند جواهرشناسی است که قصد دارد عیار جواهری را تعیین کند. در این مقام، منتقد اثر هنری و به خصوص داستان، کاری خطیر را در پیش رو خواهد داشت.
مسلماً هر کس شیوهٔ خودش را برای این کار دارد، اما مواردی وجود دارد که میتوان به عنوان شاخص تمام نقدهای حرفهای در نظر گرفت.
یک نقد حرفهای کل اثر را در بر میگیرد. اگر به طور خاص به داستان توجه کنیم، یک نقد حرفهای از داستان، میبایست تمامی عناصر مهم داستان را پوشش دهد. مهمترین عناصری که باید مورد مداقه قرار بگیرند موارد زیر است:
الف) طرح داستان
طرح یک داستان چهار چوب یا بدنهای است که داستان بر روی آن سوار میشود. طرح داستان به زبان ساده، همان خلاصهٔ داستان است. چیزی است که اگر کسی بخواهد داستان را به صورت اجمالی برای دوستانش تعریف کند، آن را میگوید. طرح داستان میتواند ماجرای داستان باشد، یا فضای داستان یا هر چیز دیگری. طرح داستان "پیرمرد و دریا" میشود:
« پیرمردی برای صید یک ماهی بزرگ با قایق خود به دریا میرود، با ماهی میجنگد و بعد از آنکه ماهی را صید کرد، قصد میکند تا به ساحل باز گردد. اما بمبکها در راه ماهی را میخورند.»
ب)فضای داستان
فضای داستان به خصوص در داستانهای ژانر علمیتخیلی و فانتزی بسیار اهمیت دارد. فضای داستان شامل جغرافیای داستان و زمان وقوع داستان است. فضای داستان همچنین بسیار متاثر میشود از زمان و مکانهایی که در آنها حوادث اصلی داستان اتفاق میافتد. فضای داستان "پیرمرد و دریا" به سادگی هرچه تمامتر «یک قایق ماهیگیری و دریای بیکران» است و کل داستان در یک یا دو روز اتفاق میافتد. در عوض فضای داستان "ارباب حلقهها" «دنیایی است خارج از دنیای معمول، با قوانین جادویی. موجودات و اماکن ناشناخته و بدیع نویسنده. به عبارت بسیار ساده، یک فضای فانتزی!» حوادث داستان هم در مدت زمان زیادی رخ میدهند؛ چندین سال. بیشتر داستان در دشتها، جنگلها و کوهستان میگذرد.
ج)شخصیتپردازی
شخصیتهای یک داستان، خلقکنندگان ماجرای داستان هستند. الزامی ندارد که تمام شخصیتها جاندار باشند. گاهی یک شی، مهمترین شخصیت یک داستان میشود. در داستان ارباب حلقهها، خود حلقه، دارای شخصیت است. همچنین در اغلب داستانها شخصیتهای محوری و شخصیتهای جانبی وجود دارد. در بعضی داستانها، شخصیتها در قالب قهرمان و ضدقهرمان پدیدار میشوند و داستان حول نزاع این دو گونه شکل میگیرد.
د) فرم یا صورت ظاهری داستان
زبانی که نویسنده برای بیان اثرش به کار میبرد، شیوهٔ نگارش، توصیفات، آهنگ کلام و در یک کلام آنچه که یک خواننده از داستان میبیند و میخواند، فرم داستان هستند. تمام تکنیکهای فن بیان، مربوط به فرم داستان میشود.
ه)محتوای داستان
محتوای یک داستان، موضوعی است که نویسنده قصد دارد تا مخاطب را از آن آگاه کند. این محتوی میتواند یک احساس بدیع باشد یا مفهومی فلسفی. هم چنین میتوان یک پیغام اخلاقی ساده باشد، یا اینکه تنها مشغول کردن مخاطب باشد. به هر حال، محتوی داستان معمولاً همان چیزی است که نویسنده را وا میدارد تا داستان را خلق کند.
یک نقد حرفهای، حداقل این پنج مورد را مورد مداقه قرار میدهد. در این مقام، منتقد سعی میکند تا هر چه بیشتر دیدگاه خود را به نویسنده اثر هنری نزدیک کند و هر یک از بخشهای اثری هنری را به طور مجزا و نیز ترکیب آنها را در کل، مورد بررسی و قضاوت قرار دهد. قضاوتی که منتقد در این جا میکند، یک ابراز نظر صرف نخواهد بود، بلکه منتقد خود را ملزم میداند تا دلایلش را برای این قضاوت اعلام کند. منتقد بیان میکند که چه مسیری را طی کرده است تا در بارهٔ اثر به این نتیجه رسیده است. در اینجا، منتقد نقاط ضعف و قوت اثر را یک بار به صورت جزء به جزء مورد بررسی قرار میدهد. سپس ترکیب این نقاط را باهم به صورت کل در نظر میگیرد و نظر خود را دربارهٔ کل اثر اعلام میکند.
این نقد میتواند به نویسنده کمک کند تا کار خود را پیشرفت دهد، همچنین با انجام تحلیلی که بر روی نوشتار انجام میگیرد، کمکی است به مخاطبِ اثر، تا مخاطب بتواند بهتر با مفاهیم نوشته ارتباط برقرار کند.
جمعبندی:
بسته به هدف منتقد، دو نوع نقد میتواند تمیز داده شود. یکی نقدی که در آن منتقد نظر خود را دربارهٔ اثر آزادانه بیان میکند و این نظر نتیجهٔ تاثیری است که داستان بر مخاطب میگذارد. دیگری نقدی است که منتقد در آن قصد دارد داستان را شناخته و تحلیل کند. در این مورد منتقد میبایست حداقل در پنج حوزهٔ طرح داستان، فضای داستان، شخصیتپردازی، فرم و محتوی، اثر هنری را مورد بررسی قرار دهد.
مهمترین محصول نقدهای نوع اول، برآورد جذابیت اثر و مخاطبپسندی آن است.
در نقدهای نوع دوم، محصول کار، شیوهای است برای برقرار کردن ارتباط بین مخاطب و اثر هنری و نیز اعتبارسنجی کیفیت اثر از منظر غنای ادبی
نام موضوع : نقد از منظر جایگاه
دسته : آموزش نقد نویسی