. . .

متروکه مجموعه شعر انباشته از خَموشی | رُمَیصا.پَکس کاربر انجمن رمانیک

تالار اشعار کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
به نام آن که جان داد به جهانیان!

نام شعر: انباشته از خَموشی
شاعر: رمیصا.پکس
ژانر: درام، عاشقانه
قالب: متغیر

مقدمه:
این تن انباشته شد از خَموشی های بی‌حاصل!
آنقدر لبریز شد از دوست داشتنت...
که خودش را گم کرد در میان دنیای فواصل!
من لبریزم ز عشق پر دردت و تو...
پُر و لبریز شدی در این خط های حد فاصل!
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 17 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #11
اینجا تمام زندگی درگیر غم است...
تمامِ من اسیر و ماتِ غم است.
اینجا دل؛ بارانی‌تر از شب بارانی‌ست..
تمام ما، مات و دلگیر و پر غم است.​
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 9 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #12
امروز دلم خواست دلی نباشد برای دلتنگی...
کاش میشد گذاشت به جای دل در سینه سنگی...
دلم خوش است با این آرزوهای رنگی...
درگیرم با خودم و هست سخت‌تر از این جنگی؟​
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #13
آه! بهارم عاشق شد، پاییز شد، نیامدی!
جهانم تار شد؛ از غمت لبریز شد نیامدی!
این همه احساس تو کجا رفت پس جان دلم؟
این دل من پیر شد، مغزمم خونریز شد، نیامدی!
گفتمت بیمارتم گوشم ندادی جان من.
رفتی و اینهمه داروی بی اثر تجویز شد، نیامدی.
موعد عشقت به سر کی می‌رود جانان من؟
در فاصله‌هایت، صبرمم سرریز شد، نیامدی!
عشق و احساسم در نبردند، جان من!
در درون من، بعد تو سخت ستیز شد، نیامدی!
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #14
بارها عاشق شدم به آن دو چشم سیاهت
ترک جان کردم که جانا، صیاد است نگاهت؟
بعد از آن روز که دیدم چشمان تو یار
بعد از آن من ماندم و آدینه‌های بی‌قرار
در ته چاه عشق افتاده‌ام تدبیر چیست؟
هرچند که می‌دانم جز تو مرا تدبیر نیست!
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #15
بعد رفتن تو من، غم به جهانم نیش زد.
این درخت گریه به جفت دیدگانم ریش زد!
گفته شد بعد هر سختی آسانی رسد از راه ولی...
آسانی نشد، شیخ الاسلام هم ریش زد!
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین