متروکه مجموعه شعر انباشته از خَموشی | رُمَیصا.پَکس کاربر انجمن رمانیک

به نام آن که جان داد به جهانیان!

نام شعر: انباشته از خَموشی
شاعر: رمیصا.پکس
ژانر: درام، عاشقانه
قالب: متغیر

مقدمه:
این تن انباشته شد از خَموشی های بی‌حاصل!
آنقدر لبریز شد از دوست داشتنت...
که خودش را گم کرد در میان دنیای فواصل!
من لبریزم ز عشق پر دردت و تو...
پُر و لبریز شدی در این خط های حد فاصل!
​

 

[~Romaysa_paX~]

سلام خدمت نویسنده‌ی گرامی؛ متشکریم از انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار قافیه و ردیف‌ شعرهایتان!

لطفا قبل از تایپ اشعارتان قوانین زیر را با دقت مطالعه بفرمایید:

قوانین ساب اشعار کاربران | انجمن رمانیک

شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از اشعارتان؛ از طریق لینک زیر درخواست جلد دهید. ( پ.ن: لطفا قبل از بیان درخواستتان، قوانین تالار طراحی را

مطالعه فرمایید.)

درخواست جلد برای اشعار

زمانی که اشعار شما به پانزده پارت رسید شما می‎توانید جهت آگاهی از سطح قلم و نقد اشعارتان، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. (پ.ن: لطفا قبل از بیان درخواستتان قوانین تالار نقد و بررسی را مطالعه فرمایید.)

***

نویسنده‌ی عزیز؛ شما می‌توانید جهت نقد مجدد و تعویض تگ از طریق لینک زیر و با رعایت قوانین درخواست خود را بیان کنید.

درخواست تعویض تگ

شما می‌بایست پس از اتمام تایپ اشعارتان از طریق لینک زیر و با توجه به قوانین اعلام کنید.

اعلام پایان تایپ شعر

شما باید پس از اتمام تایپ شعر؛ جهت اصلاح مشکلات نگارشی و تایپی از طریق لینک زیر اعلام کنید:

درخواست ویراستار برای اشعار

نویسنده عزیز، شما می‌توانید پس از اتمام اشعارتان، از طریق لینک زیر و با توجه به قوانین، درخواست رنک شاعر انجمن بدهید:

شرایط دریافت رنک شاعر انجمن

متشکریم از همکاری شما با انجمن رمانیک!

با آرزوی موفقیت های روز افزون شما.

|کادر مدیریت انجمن رمانیک|​

 

[~Romaysa_paX~]

من گرفتارم به دردت تو بیا درمان بشو!
من گرفتارم به ظلمت تو بیا تابان بشو!
من در این انبوه ویرانی در رنجم و عزیز...
من در اینجا مانده‌ام تو بیا آشیان بشو!​

 

[~Romaysa_paX~]

بر افراز تپه‌ی عشق؛ هوا بسی سرد است.
سردتر از زمهریر بی مهر زمستان.
بعد از رفتنت دنیا دوباره نشد گلستان.
برافراز تپه‌ی عشق؛ زمین لغزنده است.
چون یخی بی‌مهر سُراینده است.
پا گذاشتم من به عشقت و سرید پای زندگی...
پرت شده‌ام به عالم بازندگی!​

 

[~Romaysa_paX~]

شنیدستم که هر جا شب گذر کرد
سیاهی بر حوالی‌اش اثر کرد
بگفتندا که نزدیکی شب من!
دروغم چیست؟ دل احساس خطر کرد​

 

[~Romaysa_paX~]

بهار؛ از آن سوی خیال دست می‌تکاند.
دل می‌ترسد که تا پیشوازش زنده نماند.
عمر است دیگر؛ مرگ و میرش زیاد
بودی امروز در اینجا؛ فردا را که داند؟​

 

[~Romaysa_paX~]

تو رفتی و ریخت بهم لیست واژه‌گانم!
بعد تو کار دل؛ ریخت بهم زمین و زمانم!
کلمات نامرد شده‌اند امروز ودیروزها
بیان نکرد حال این دل را هیچوقت زبانم.​

 

[~Romaysa_paX~]

تکیه‌گاه‌تر ز ساحل هست موج را؟
تکیه‌گاه‌تر ز آسمان هست اوج را؟
اوج و موج پروازمان را چه شده؟
مشابه‌تر ز غم؛ هست فوج را؟​

 

[~Romaysa_paX~]

دستم کی رسد به دامنت الهی؟
نیست این‌جا برای این دل پناهی!
دلم زده شد از زمین و اهل زمین.
کاش باشد به آسمانت راهی!​

 

[~Romaysa_paX~]

دلم تنگ است برای صدایی که هم‌نوای ساز شادی‌ست...
دلم گرفته از صدایم که این روزها...
هم‌ساز حزن و اندوه شده است...
صدایت را می‌شنوم و ناشنوای صدای‌ عالمم.
صدای بی‌صدایت می‌پیچید در اینجا و با جنونت، رسوای عالمم.
در امتداد تمام خاطره‌هایم تویی...
باید فراموشت کنم یا که من زیادی ظالمم؟
ظالمم...
من غافلم...
از دل بستن به چشمانت؛ یارا بدجوری نادمم!​