قانون مورفی از تمایل ما به تمرکز کردن روی اتفاقهای منفی و نادیده گرفتن رویدادهای مثبت ناشی میشود. این قانون از عجول بودن ما سرچشمه میگیرد و برای اثبات خود از قوانین احتمالات (احتمالات ریاضی رخ دادن اتفاقها) استفاده میکند.
این قانون تخیل ما را درگیر میکند. مطالب فراوانی درمورد قانون مورفی و شاخههای آن در کتابها و وب
سایتها ارائه شده است. چند گروه موسیقی نام قانون مورفی را روی خود گذاشتند و این قانون از نامهای پرطرفدار برای میخانهها و رستورانهای ایرلندی درسراسر جهان است. نام این قانون را روی یک فیلم اکشن نیز گذاشتهاند.
ولی قانون مورفی مفهومی نسبتا جدید است که پیدایش آن به اواسط قرن گذشته بازمیگردد. جادوگری بهنام آدام هیل شیرک (Adam Hull Shirk) در سال ۱۹۲۸ در مقالهای با عنوان «اجتناب از اتفاقهای ناخواسته» (On Getting Out of Things) نوشت که بهشکلی جادویی، معمولا هر ۹ مورد از ۱۰ کاری که میتواند با شکست مواجه شود، در عمل نیز به شکست منتهی میشود. حتی پیش از آن نیز این قانون، قانون سود (Sod’s Law) نامیده میشد. طبق قانون سود هر چیز بدی که میتواند برای فرد بیچارهای اتفاق بیفتد، اتفاق میافتد. درواقع قانون مورفی هنوز هم در انگلستان قانون سود نامیده میشود.