. . .

در دست اقدام شاه نامه قاسم ا امین نورمحمد .گرین

تالار اشعار کاربران
رده سنی
  1. کودکان
  2. نوجوانان
ژانر اثر
  1. تاریخی
  2. اساطیری
نام شعر: شاهنامه قاسم
نام نویسنده: امین نورمحمدی. گرین
ژانر: حماسی

مقدمه:
به نام خدای خالق زمین
به نام خدای مهر ایران زمین
به نام خداوند نیکو پسند
به نام خدای قهرمان ساز سهند
خدای که نگذاشت این خاک را تنها
خدای که شجاعت داد به سر و تن‌ها
هر بار این خاک آفتابش غروب کرد
خدای بزرگ با نور خود بر این خاک طلوع کرد
این خاک هر دم زاییده است بزرگان کبیر
مارا سر بلند کرده در دوران بسیارکثیر
 

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
870
پسندها
7,357
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
20230912-220639-fy0b.jpg

سلام خدمت شاعر گرامی، بابت انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار قافیه و ردیف‌های شعرتان سپاس گزاریم

لطفا قبل از تایپ اشعارتان قوانین زیر را با دقت مطالعه بفرمایید.

قوانین ایجاد تاپیک

پس ارسال ده پارت، می‌توانید از طریق لینک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
درخواست جلد

پس از ارسال حداقل دوازده پارت، برای نقد و تعیین سطح شعرتان، از طریق لینم زیر اقدام نمایید.
درخواست نقد و بررسی

پس از اتمام مجموعه شعرتان، پایان اثر را در تاپیک زیر اعلام کنید.
اعلام پایان تایپ

شما می‌بایست بعد از تموم شدن اثرتان برای بررسی ممنوعات، درخواست رصد دهید.
درخواست رصد

در صورت علاقمندی، برای صوتی شدن اثرتان در لینک زیر درخواست صوتی شدن بدهید.
درخواست صوتی شدن

برای انتقال و یا خروج اثرتان، به لینک زیر مراجعه کرده و درخواست خودتان را ذکر نمایید.
درخواست خروج و یا انتقال به متروکه

|متشکریم بابت همکاری با انجمن رمانیک|
با آرزوی موفقیت‌های روز افزون

|کادر مدیریت ارشد رمانیک|
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #3
پارت ۱
در زمانی که ایرانِ عزیز از غرور افتاده بود
ایران زمین از اقتدارو شکوه افتاده بود
ایرانِ عزیزِ آشفته حال، که برایش نمانده بود نایی و مجال
شاهِ ترسو گوش به فرمان دشمنان
مردم خود را فراموش کرده بود از ترس ایشان
با دستوراتِ زور، مردم را آزار میداد
مردم را گرسنه از گوشت تن‌شان میداد
مردم حق اعتراض نداشتند
اجازه سینه زنی برای امام حسین و عذا، نداشتند
زنان را مجبور به بی‌حجابی می‌کرد
روسری زنان را به زور از سرشان می‌کند
مردان با غیرت را زندانی می‌کرد
پدران را از کودکان، جدای می‌کرد
زنان، کودکان، مادربزرگان
همه اینان به جان آمده بودند از دست ایشان
مردم به ستوه آمده از دستِ شاه
یک به یک کشته می‌شدند به دست شاه
شاه ظالم گوش به حرفشان نمی‌داد
چون به حرف انگلیس و آمریکا بها می‌داد
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #4
پارت ۲
کودکان این ظلم شاه را می‌دیدند
روز و شب به خاطر زندانی شدن پدرانشان، اشک می‌ریختند
تا اینکه خدا، ندای مظلومان را شنید
تک تک ظلم‌های شاه را دید
خدای مهربان، کودکی به این خاک داد
کودکی برای بعد‌ها، که ظلم نشود تکرار داد
کودکی که خبر از آزادی زنان و کودکان می‌داد
کودکی که بوی ندای انقلابِ مظلومان می‌داد
خداوند، نورِ مهرش را تاباند به این ملک
فرزندی عطا کرد از روستای قنات ملک¹
آفتاب این روستا از کرمان بود
که یکی از شهرهای ایران بود
کودکی که ظلم‌های شاه، در خاطرش ماند
زخم ستم‌ها، در دل و جانش ماند
کودک قصه‌ما بزرگ و توانا شد
با گوش دادن به حرف بزرگان، دانا شد
قامتش رعنا هم‌چون شیر بود
جوانی باهوش، با ایمان و رشید بود
در همین حین خدایِ آفریدگار
خدای چرخش زمین و روزگار
به این آب و خاک اَختَری دگر داد
به ما مردی بزرگ، رهبری دادگر داد
رهبری که با ظلم کنار نیامد
از این رو به نجات مردم آمد
رهبری مهربان، پیروِ دین خدا بود
از پلیدی، ظلم و ستم جدا بود
رهبر ما امام خمینی
گویا یک فرشته‌ی زمینی
با آمدنش به این خاک داد آزادی‌، مهر و صفا
شاه ظالم را بیرون کرد با کمک مردمِ با وفا

¹قناب ملک: زادگاه سردار حاج قاسم سیمانی‌.
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #5
پارت ۳
جوانِ قصه‌ما، چون رفتار و کردار امام دید
چون مهربانی، دانایی و تقوای امام دید
در دلش نور نجات بخشی دید
مردم را نجات یافته از سختی دید
با خود عهد کرد که ظالم‌کش باشد
تا زمانی که عدالت در وجودش باشد
او هم به یاری امامِ خود شتافت
خود را در راه رستگاری یافت
بعد چندی که گذشت از انقلابِ امام
حال که کار شاه ظالم گشته بود تمام
جوان ما در مدت کوتاهی
در گذر دوران سربازی و چند ماهی
هنرهای جنگ با دشمن آموخت
دروس علم و با اخلاصی می‌آموخت
که در این حین جنگ عراق و ایران شد
عراقی که مردمشان ناراضی، ولی با شاهشان آغاز شد
صدام فکر کرد مردم ایران ضعیف شده‌اند
بی‌خبر که سرداران ایران قوی شده‌اند
صدام که دشمن ایران بود
آن‌هم گوش به حرف انگلیس و آمریکا فرمان برد
به مردم مظلومِ خوزستان حمله کرد
به شهرهای غربی ایران، رحم نکرد
قهرمان قصه ما گوش به فرمان امام
با یاران با وفایش رفتند کار دشمن کنند تمام
این خاک عزیز سرداران بسیار داشت
پهلوانان، نام‌آوران دیگری هم خواهد داشت
قهرمان ما و یارانش، چون بادِ در چمن زار
دشمنان را یک به یک، کردند تارو مار
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #6
پارت ۴
مانع او نبودند کوهای پر فراز و نشیب
همه دشمنان را می‌کرد بی‌نصیب
درمیدان نبرد به قدری جانانه جنگید
که به دستور امام فرمانده گردید
قهرمانِ ما، حال یک فرمانده شده بود
فرمانده‌ای با یاران باتجربه شده بود
فرمانده ما امام را خیلی دوست داشت
راهنمایی‌های امامش را به گوش داشت
فرمانده و یارانش دلِ نترس داشتند
از دشمنانِ این سرزمین ترس، نداشتند
شهرهای ایران را از چنگ دشمن در آوردند
دشمنان ایران را به زانو در آوردند
با قدرت سلاوت به ایران آرامش آوردند
خون شهیدان بسیار ریخت تا به اقدارش آوردند
نام و آوازه‌ی فرمانده در ایران گشت
مهرِ فرمانده، بر دل امام هم نشست
فرمانده ما، راه رستگاری را از امام حسین آموخت
آموزه‌های دینی هم از سید خمین آموخت
بعد رحلت رهبر انقلاب امام خمینی
بزرگان ایران سکان رهبری را دادند به امام خامنه‌ای
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #7
پارت ۵
بعد گذر روزگاران پس از جنگ
مردمان ایران ساختند خرابه‌های بعد از جنگ
فرمانده ما هم در ساخت ایران سخت تلاش کرد
با نام جهاد سازندگی شروع به کار کرد
فرمانده که در جنگ و رزم بزرگ مردی بود
در سازندگیِ کشور هم بزرگ فردی بود
با کمکِ دوستان و مهندسانِ ایران‌ساز
راهِ پیشرفت کشور را کردند آغاز
با این کارهای خدا پسندانه
کشت کرد نهالِ مقاومت را، دانه به دانه
وقتی رهبری آوازه‌ها از قاسم شنید
زمانی که پهلوانی جوان‌مردی شجاعتش دید
مهرِ قاسم بر دل رهبر نشست
و ایران را به دنبال فرمانده ما گشت
فرمانده ما هم عاشق رهبری بود
چون رهبر ما، فردی دانا و کبیر بود
از این‌رو فرمانده با رهبر دیدار کرد
به رهبر گرامی ادای احترام کرد
فرمانده مهر رهبر را از خوبی خود گرفت
ردای فرماندهی داد و سرداری گرفت
حال سردار ما شهرتش عالم گیر شد
با شنیدن این خبر، دشمنان هم خشمگین شد
چون قاسم ما سرداری بزرگ بود
در میدان رزم نترس، بی‌باک و سترگ¹ بود
رهبر ما هم فردی نیک حامی مظلومان است
فردی مهم، دانا و با معلومات است
هرجا مظلومی ندارد فریاد رس
رهبر مارا صدا می‌زند که به فریادمان برس
سردار ما که عالمی از مهربانی در دل داشت
خادم اهل بیت بود و عشق امام حسین داشت
با همه خوش رفتار قصد کمک داشت
برای سر افرازی ایران آرام قرار نداشت

¹سِتُرگ: بزرگ و نترس
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #8
پارت ۶
تا یک روز مردم لبنان فریاد کمک خواهی سردادند
با جنگِ دشمنِ اسرائیلی، کودک و مادرِ پیر و جوان، سر دادند
اسرائیل خبیث به آنان حمله کرده بود
مردمان را می‌کشت و از خانه‌شان بیرون کرده بود
مردم مظلوم لبنان تعدادشان کم بود
از این رو، به آنان حمله کرده بود
رهبر بزرگ ایران فریادشان را شنید
به سردار ما گفت بروید مانع ظلم شوید
رهبر مهربان ما گفت نمی‌شود فریاد کودک شنید و نشست
باید دشمن این کودکان را بکشانید به میدان شکست
از این رو سردار ایرانی با بیرقِ حسینی
با یاران وفادار به مکتب خمینی
همچون عقاب وارد کارزار شدند
حزب‌الله را یاری دادند، دشمنان ناکام و زار شدند
چنان شکستی به اسرائیل و آمریکا دادند
که دیگر به خود اجازه حمله به لبنان را ندادند
نام آوازه سردار ایرانی، بارِ دگر در دنیا پیچید
چنان نام‌آور شد که دشمن از ترس به خود می‌پیچید
رهبر عزیز ما هم از سردار گشت خوش‌نود
رو به سردار کرد و چنین فرمود
خدا از شما راضی باشد، مردم مظلوم را آزاد کردید
احسنت بر شما که شاهکار کردید
دلِ مردمِ رنج دیده‌ی لبنان را شاد کردید
قدرت واقعی ایران را به همه دنیا آشنا کردید
مردم لبنان از پیروزی، شادمان بودند
از رهبر و سردارِ مردمِ ایران قدردان بودند
گذر روزگار به خوشی و صلح در حال گذر بود
سردار ما هم درحال خدمت مردم را کمک بود
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #9
پارت ۷
تا یک روز سایه‌ی دیوِ سیاهِ شوم، پدید آمد
دیوِ سیاهِ شومِ داعش، به زمین آمد
بی‌رحمانی بودند، سَ×ممنوعه× که مردم را می‌دزدیدند
سرزن بچه هارا مردان و پیرهارا سر میبریدند
این سایه‌ی سیاه با کمک آمریکا و اسرائیل
آنها را مجهز و حمله‌ور به مردم می‌کردند گُسیل¹
مردم عراق و سوریه را بی‌چاره کردند
آنها را از مین‌ها و خانه‌هایشان آواره کردند
مسجد‌ها را به آتش کشیدند
بر روی خدا و دین خدا، شمشیر کشیدند
به قصد ویرانیِ دینِ خدا آمده بودند
برای نابودی حَرَمِینِ امامین آمده بودند
این‌بار هم دستِ یاری به سوی رهبرِ ایران کردند
فریاد دادرسی به سوی مردم ایران کردند
این بار هم رهبر بزرگ ایران، بیرق‌دار حسینی را فراخواند
به سردار بزرگمان و به مردم فراخوان داد
به آزاده خواهان ایران مدافعان حرم فرمان داد
که به یاری مردم عراق و سوریه بشتابید
دشمنان این سرزمین‌ها و حرمین را سر جایشان بنشانند

¹گُسیل: روانی شدن.
 
آخرین ویرایش:

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #10
پارت ۸
سردار سپاهی در قالب مدافعین حرم، گرد آورد
مدافعینی با وفا و جان بر کف دور هم آورد
به یاران خود فرمود که از حرم‌ها دفاع کنید
از مردان و کودکان که به شما پناه آورده‌اند دفاع کنید
روزگار، سیاه و تلخی بود برای سوریه و عراق
اما سردار ایران آمد بر سر دشمن، همچون شمشیری براق
این جنگ سال‌ها طول کشید
اما سردار و یارانش از مبارزه دست نکشیدند
مدافعان حرم یاران سردار یک به یک پرپر می‌شدند
این فرشته‌های حریم ولایت با عطر شهادت
معطر می‌شدند
دشمن از کینه، بی‌گناهان را سر می‌بریدند
مردمان سوریه و عراق خون می‌گریستند
دشمنان می‌گفتند: حال که اینجا ویران شود
بعد اینجا نوبت مردمان ایران شود
آری، راست می‌گفتند، چه وحشی گری‌ها که نکردند
چه‌ شهر‌ها و روستا‌هایی که ویرانه کردند
پای شومشان بر هرجا نهادند
آتش ویرانی و نابودی به بار آوردند
سر فرمانده‌ی همدانی‌ها بر نیزه کردند
گفتند که با پیروان حسین چه کردند
سر محسن حججی‌ها را بریدند
افسار وحشی‌گری خود را بریدند
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
111

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین